بهمن احمدی امویی که بیست و ششمین ماه از حبس پنجسالهاش را به دلیل فعالیتهای رسانهای در زندان اوین میگذراند، برنده جایزه جهانی هلمن- همت شد. جایزهای که همه ساله به نویسندگان تحت فشار و محروم از آزادی سراسر دنیا تعلق میگیرد.
احمدی امویی که تنها چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 دستگیر و به زندان محکوم شد؛ تنها یکبار از مرخصی استفاده کرده و بیش از یک سال است که هیچگونه ملاقات حضوری با خانواده خود نداشته است. با این حال او تنها یکی از برندگان جایزه هلمن- همت و سایر جوایز بینالمللی است که به روزنامهنگاران ایرانی تعلق میگیرد. جوایزی که برندگان معمولا در شادی مراسم اهدای آن شرکت ندارند چرا که این جوایز عموما به روزنامهنگاران دربند و یا تبعیدی اختصاص یافته است.
سازمان گزارشگران بدون مرز تنها سه ماه پس از انتخابات پرمناقشه خرداد 1388، مهاجرت روزنامهنگاران ایرانی را “گسترده و بیسابقه” توصیف کرد و آن را “بزرگترین فرار جمعی روزنامهنگاران ایرانی پس از انقلاب ۱۳۵۷” دانست. اردیبهشت ماه 1390 و همزمان با روز جهانی آزادی مطبوعات، روز جهانی آزادی مطبوعات برآورد کرد که “ در حدود 450 روزنامه نگار خاک ایران را ترک کرده اند.” ماشاالله شمس الواعظین که خود را باید برای اجرای حکم 16 ماه زندانش آماده کند، معتقد بود: “ آنچه به نام مطبوعات وجود دارد تحت کنترل و نظارت پیوسته نهادهای حکومت هستند.”
در کنار روزنامهنگاران مهاجر، تعداد زیادی از روزنامهنگاران همچون احمدزیدآبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، مسعود باستانی، محمد داوری در زندان به سر میبرند و برخی نیز پس از احضار و بازداشت، امکان و یا اجازه فعالیت ندارند.
جوایز جهانی برای مهاجران و ممنوعالقلمها
اعطای جوایز جهانی به نویسندگان و روزنامهنگاران ایرانی به دلیل شرایط ویژه فعالیت آنها مسبوق به سابقه است. از جمله جایزه هلمن- همت (یادبود دو نویسنده آمریکایی زندانی و ممنوعالفعالیت آمریکایی در دوره مککارتیسم) پیش از این به چهرههای نامآشنایی مانند احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، علی اشرف درویشیان، عباس معروفی تعلق گرفته است. اما سیر صعودی حضور روزنامهنگاران ایرانی در لیست جوایز جهانی ضمن این که از بازتاب بینالمللی فعالیتها و رنجهای آنان حکایت میکند، نشانهای از وخامت آزادی بیان و بیپناهی روزنامهنگاران ایرانی نیز هست.
میتوان از فرج سرکوهی به عنوان یکی از اولین روزنامهنگارانی نام برد که بازداشتش و شرح حالش در زندان بازتاب گسترده جهانی پیدا کرد و به او لقب سولژنیستین ایران دادند.
در سال ۲۰۰۷ میلادی نیز ۷ نویسنده ایرانی از میان ۴۵ نویسنده از ۲۲ کشور جهان در جمع برندگان جایزه هلمن- همت قرار گرفتند که از آن میان شهرام رفیعزاده و روزبه میرابراهیمی روزنامهنگار بودند. رفیعزاده و میرابراهیمی در شهریور ۸۳ و در جریان پروندهای که به “پرونده وبلاگنویسان” معروف شد، بازداشت و پس از پخش اعترافات آزاد شدند. هر دو چندی بعد اعترافات را حاصل شکنجههای دوران بازداشت دانسته و از ایران خارج شدند.
سال 2008 و درحالی که عمادالدین باقی، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در مرخصی استعلاجی زندان به سر میبرد، از سوی بنیاد جوایز مطبوعاتی بریتانیا روزنامه نگار بین المللی سال شد.
در سال 2009 جایزه هلمن- همت باردیگر به چهار نویسنده و روزنامهنگار ایرانی دیگر رسید و آرش سیگارچی، سردبیر روزنامه محلی گیلان امروز و دارای سابقه زندان به اتهام “جاسوسی” و “اقدام علیه امنیت ملی” در جمع برندگان قرار داشت. او نیز ایران را به مقصد آمریکا ترک کرده بود. آسیه امینی دیگر روزنامهنگاری بود که آن سال برنده جایزه شد نیز به دلیل فشارهای وارده، دیگر در ایران سکونت نداشت.
در همان سال ژیلا بنییعقوب دو جایزه جهانی گرفت؛ جایزه بین المللی شجاعت در روزنامه نگاری از بنیاد بین المللی رسانه های زن و همچنین جایزه جهانی آزادی بیان. بنییعقوب که به همراه همسرش احمدی امویی بازداشت شد و در حال حاضر به حکم دادگاه از روزنامهنگاری محروم است.
سازمان گزارشگران بدون مرز در سال 2010 جایزه بهترین روزنامهنگار سال ۲۰۱۰ را درحالی به عبدالرضا تاجیک اختصاص داد که وی برای سومین بار پس از انتخابات ریاستجمهوری 88 در زندان بهسر میبرد. او هم اکنون از زندان ازاد شده اما امضایش در پای مطالب نشریات دیده نمیشود. در همان سال کمیته حمایت از روزنامه نگاران در مراسم سالانه “جوایز بین المللی آزادی مطبوعات” از محمد داوری، روزنامه نگار و سردبیر وبسایت سحام نیوز تقدیر کرد که “ که با به خطر انداختن آزادی و امنیت خود، از حقایقی که شاهدش بوده” گزارش تهیه کرده است. داوری هم اکنون برای طی مدت محکومیت خود در زندان به سر میبرد.
همچنین احمد زیدآبادی، روزنامهنگاری که به ۶ سال زندان، ۵ سال تبعید و محرومیت دائمی از فعالیت های سیاسی و اجتماعی محکوم شده و تاکنون یک روز نیز مرخصی نداشته است، در سال 2011 برنده یک جایزه بزرگ بینالمللی شد. یونسکو جایز جهانی آزادی مطبوعات را در حالی به زیدآبادی اعطا کرد که تنها پیامش در مراسمی ویژه قرائت شد: “من در حرفه خود جز قلم و زبان ابزاری در اختیار نداشتم و در به کارگیری این دو نیز از دایره به غایت تنگ و توان فرسای قوانین شان پا فراتر نگذاشتم.”
این فهرست همه آنانی نیست که به دلیل فعالیتهای روزنامهنگاری در ایران مورد توجه مجامع بینالمللی قرار گرفتهاند و نیز همه آنانی که با مشکلاتی مانند احضار، بازداشت و یا زندان مواجه شدهاند. با این حال رسانههای فارسی زبان در داخل و خارج از کشور همچنان به حیات خود ادامه میدهند و روزنامهنگاران ایرانی ضمن این که خود سوژه تهدید و تحدید شدهاند، به کار رصد و تحلیل سوژههای خبری ادامه میدهند.
جوایز داخلی
مقامات ایرانی در حالی که جوایز بین المللی را به ناراضیان ایرانی و یا زندانیان سیاسی و عقیدتی تعلق می گیرد، سیاسی می خوانند و در مقالات دستوری به برندگان حمله می برند و آنان را به صفت هائی مانند دریوزگی کمک های مالی از اسکتبار متهم می کنند خود گاه گاه جوایزی برای تشویق صنف های مختلف در نظر می گیرند. جایزه هائی که حتی اگر در ابتدا به قصد جذب گروه های مختلف برنامه ریزی شده باشد اما در عمل تنها به نشریات حکومتی و نویسندگان خاصی از آنان تعلق می گیرد. چنان که جوایز سالانه جشنواره مطبوعات.
در آخرین روزهای تیرماه 1389 نخستین جشنواره فصلی مطبوعات ایران هم برگزار شد تا ازین پس اهالی مطبوعات سالی چندبار در محک داوری قرار بگیرند و به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی “ رقابتی سازنده و مثبت در عرصه مطبوعات به حساب آید و در پی خود تشویق و رغبت عمومی نیز به همراه داشته باشد.” در ترکیب برندگان نیز سعی شده بود همه گرایشهای موجود سهمی داشته باشند و کمکهزینههای سفر به حج عمره، عتبات عالیات و مشهد به روزنامهنگارانی از روزگار و شرق تا کیهان و جمهوری اسلامی تعلق بگیرد. اما پهنه محدود مطبوعات در سال های اخیر از حضور روزنامهنگاران بسیاری خالی شده است.