سریال روز♦ تلویزیون

نویسنده

‏پخش با تاخیر برخی از سریال ها در شبکه های تلویزیونی دنیا اتفاق تازه و دور از انتظاری نیست. اما زمانی که چنین ‏واقعه ای تبدیل به سنت شده و گاه بر اساس تصمیم های غیر منطقی مدیران مسئول صورت می پذیرد، چهره نابسامانی ‏به خود می گیرد. آن هم زمانی که هر سریال باید قبل از ساخت تا پایان آخرین مرحله تولید، از هزارتوی سانسورچیان ‏سازمان بگذرد و افراد بیشمار با تخصص و بی تخصص درباره تولید آن نظر دهند. خط شکن یکی از این سریال هاست ‏که دو سال بلاتکلیف در نوبت پخش مانده بود…‏

serial716_1.jpg

‎ ‎خط شکن‎ ‎

نویسنده : سعید دولتخانی. کارگردان: مسعود تکاور. تهیه کننده: دکترسید منتظرالمهدی. طراح صحنه و لباس: کیوان ‏ذوالفقاری. تدوین: رضا رجبی، کامران خالقی. مدیر تصویربرداری: علی ملکی. موسیقی: محمد مهدی کورنگی. صدا ‏بردار: احمد اردلان. مدیر تولید: طاهره رجبی. بازیگران: حامد کمیلی[یاشار]، مریم کاویانی[سارا]، یوسف ‏تیموری[رضا]، مهدی امینی خواه[کامبیز]، امید آهنگر، شهرام عبدلی، فریده دریامج، بهزاد رحیم خانی، عطیه ‏غبیشاوی، شیوا خسرومهر، سیما مطلبی، علی عبادت طلب، سید جواد هاشمی، رضا رویگری[پدر یاشار] و زنده یاد ‏داوود اسدی. محصول شبکه تهران.‏

یاشارکه به تازگی از تحصیل فارغ شده است با دختری به نام سارا ازدواج می کند. اما پدر یاشاربا این وصلت به شدت ‏مخالف است. پس از چند ماه مشخص می شود که سارا با باندی کلاهبردار دست داشته و تمام ثروت یاشار از این طریق ‏برباد می رود. پدر یاشارکه از این اتفاق بسیار خشمگین شده است دختر را پیدا می کند اما… ‏

‎ ‎تسلط بر ابزار‎ ‎

گسترش جهان داستانی به خوبی توسط نویسنده طراحی شده است. قصه و مضمون اصلی اثر بر شکل گیری یک ‏موقعیت استوار است. در واقع ما با شخصیت هایی “ یاشار- سارا- رضا و..” مواجه هستیم که سازنده یک موقعیت ‏دراماتیک هستند. پی ریزی قصه توسط نویسنده توسط عنصری که از آن یاد شد، انجام گرفته است. ‏

تمهید بسیار خوبی که نویسنده علاوه بر شخصیت ها از آن سود می جوید تا موقعیت داستان شکل بگیرد، مکان ‏رویدادها و مکان زندگی شخصیت ها است. در واقع در اینجا مکان علاوه بر کارکرد معمول خود، کارکردی نمادین از ‏شخصیت ها را پیدا می کند. خانه ای که یاشار و خانواده اش درآن زندگی می کنند نمایانگر روحیات و طرزتفکر ‏آنهاست. نوع چیدمان و طراحی اسباب و اثاثیه خانه هم همگی گویای این عامل هستند. ‏

serial716_2.jpg

نکته دیگر نقطه اتصال رویدادها به یکدیگر است. از معدود دفعاتی است که دریک مجموعه تلویزیونی، نویسنده ای این ‏چنین دقیق و تکنیکی نقاط اتصال و دیزالو قصه های فرعی را به درستی انتخاب کرده است. به عنوان مثال : صحنه ‏درگیری یاشار با رضا زمانی به اتمام می رسد که نویسنده در لابلای دیالوگ های آنها صحنه های رفتن پدر یاشار نزد ‏سارا را گنجانده است. این دیزالو نوشتاری به خوبی اتفاق می افتد و مخاطب ناخواسته به موقعیت بعدی پرتاب می ‏شود. ‏

دربخش کارگردانی، مسعود تکاور بسیار هوشمندانه از متن بهره می جوید. او همزمان از دکوپاژی متقاطع و خطی ‏بهره می جوید. در فصل های تعقیب و گریز و فرار شخصیت ها ما با دکوپاژی متقاطع و در صحنه های داخلی با ‏دکوپاژی خطی مواجه هستیم. انتخاب این تمهید از سوی او، کمک شایانی در روند ارتباط مخاطب با اثر می کند. ‏فضاسازی مناسب، تشخیص ریتم متناسب هر فصل، انتخاب نماهای درست، هدایت درست بازیگران و… از نکات ‏برجسته کارگردانی تکاور به شمار می آید. نکته دیگر، نوع چیدمان بازیگران در قاب است که توسط تکاور به خوبی ‏انجام شده است. عنصر دیگری که تکاور به خوبی به آن توجه کرده و استفاده مناسبی از آن کرده است، نورپردازی ‏متناسب با فضاهای داخلی و خارجی ست. زمانی که مخاطب باید توجه اش بر شخصیتی معطوف شود و بر آن تاکید کند ‏تکاور برخلاف انتظار از نور تخت استفاده می کند و اغراقی در تاکید گذاری خود انجام نمی دهد. او این نوع ‏نورپردازی را با انتخاب میزانسن دوربینش که به صورت تراولینگ “ چرخشی” است تکمیل می کند. از این دست ‏تمهیدات به کرات در فصل بندی های داستان مشاهده می شود. ‏

serial716_3.jpg

در بخش بازیگری، بازیگران به درستی انتخاب شده اند. حامد کمیلی در نقش یاشار بازی روان و قابل قبولی از خود ‏بروز می دهد. عدم وجود اغراق در حرکات و میمیک او از ویژگی های بارز بازیگری اوست. رضا رویگری هم بازی ‏قدرتمند و مسلطی از خود به نمایش می گذارد. شاید تنها ایرادی که می توان به او گرفت انتخاب نقش هایش دریک قالب ‏اتفاق می افتد که این برای هر بازیگری خطرناک است. یوسف تیموری و بهزاد رحیم خانی از معدود بازیگرانی هستند ‏که تلاشی برای ارائه متفاوت نقش نمی کنند. رحیم خانی که سال هاست در این تیپ نقش ها مانده است. اما تیموری با ‏تمام تلاشی که می کند، نمی تواند در بیشترلحظات از ویژگی بازی طنز خود در نقش بکاهد که این عامل در بعضی ‏لحظات بر نقش آفرینی اول طمه می زند. ‏

‏”خط شکن” اثری قابل دفاع و حرفه ای در کارنامه مسعود تکاور است و نوید کارگردانی را می دهد که دیگر به پختگی ‏لازم رسیده است و بر اصول و قواعد این حرفه مسلط است. ‏