انتقادکردیم، از تحصیل محروم شدیم

نویسنده

‏ محمدرضا فروغی

میلاد اسدی، یکی از پنج دانشجوی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر است که در جلسه سخنرانی حسن رحیم‌پور ‏ازغدی، عضو شورای انقلاب فرهنگی ایران، با بالا بردن پلاکاردهایی پرسشهایی را در زمینه اخراج استادان ‏دگراندیش و نیز اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ مطرح کردند.او به همراه مهدی عباس زاده، بهنام ‏صفری هر یک به دوترم، علی پرویز و عباس صمد بابایی، هر کدام به یک ترم محرومیت از تحصیل بدون ‏احتساب سنوات محکوم شدند. با میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در این زمینه گفتگو کرده ‏ایم.‏


‎ ‎آقای اسدی، شرحی از اتفاقات روز حضور آقای رحیم پورازغدی برای ما بگویید. او به دعوت کدام ‏تشکل و با چه موضوعی سخنرانی داشت؟ آیا شما برنامه‌ای برای اعتراض به سخنرانی ایشان داشتید؟‎ ‎

آقای رحیم پورازغدی با دعوت بسیج دانشگاه پیرامون موضوع “اصول گرایی، کدام اصول؟” در تاریخ ‏‏27/7/87 در دانشگاه خواجه‌نصیر به ایراد سخنرانی پرداخت. از آنجا که ایشان عضو شورای عالی انقلاب ‏فرهنگی است، جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه با حضور در این جلسه در اعتراض به سیاست‌گذاری‌های غلط ‏این شورا در حذف و گزینش اساتید و دانشجویان منتقد و دگراندیش پرسش‌ها و انتقادات خود را به صورت ‏پلاکاردنوشته‌هایی مطرح کردند. این نکته نیز قابل ذکر است که در ماه‌های اخیر به دلیل وضعیت نامطلوب حاکم ‏بر فضای دانشگاه‌های کشور انتقادات و اعتراضات متعددی از سوی جامعه دانشگاهی، روزنامه‌نگاران و حتی ‏نمایندگان مجلس انجام شده‌است که از آن جمله می‌توان به اعتراض دانشجویان دانشگاه شیراز و نامه 109 تن از ‏اساتید دانشگاه‌های کشور اشاره کرد. اعتراض اخیر در دانشگاه خواجه نصیر هم در جهت ابراز همین دغدغه‌ها ‏بود.‏


‎ ‎در برخی رسانه‌های نزدیک به دولت، اتهاماتی نظیر ارتباط با منافقین یا ارتباط با گروه‌های خارج از ‏کشور علیه شما مطرح شد، کمی در این مورد توضیح ‌دهید. علت طرح این اتهام‌ها را در چه ‏می‌دانید؟‎ ‎

از آغاز سال تحصیلی جدید و بدون آنکه در روند فعالیت‌های دانشجویی تغییری رخ داده‌باشد، حمله ‏برنامه‌ریزی‌شده رسانه‌های نزدیک به دولت و وابسته به نهادهای امنیتی به فعالین دانشجویی افزایش چشم‌گیری ‏داشته‌است. متأسفانه آقای رحیم پورازغدی نیز در همین راستا سعی کرد با فرافکنی و نادیده گرفتن سؤالات اصلی ‏دانشجویان به تکرار اتهامات واهی این گونه رسانه‌ها بپردازد. وی حرکت اعتراض‌آمیز دانشجویان را به گروه ‏های غیرقانونی خارج از کشور منتسب نمود و دانشجویان را اغتشاش‌گر نامید؛ در حالی که تمامی معترضین از ‏فعالین دانشجویی باسابقه ی دانشگاه خواجه‌نصیر بودند و سوابق فعالیت‌شان در دانشگاه مشخص است. ارتباط این ‏دانشجویان به خارج از کشور را هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد و این نوع خوانش امنیتی از سؤالات مشخص ‏دانشجویان باعث تأسف و تعجب دانشجویان حاضر در جلسه شد. بعد از این جلسه نیز رسانه‌های حکومتی با ‏برجسته کردن این قسمت از سخنان آقای ازغدی، بدون آنکه سند و دلیل مشخصی ارائه کنند به تکرار این اتهامات ‏واهی پرداخته و با این گونه برچسب‌زنی به فعالین دانشجویی باعث ایجاد نوعی فضای امنیتی در دانشگاه شده‌اند.‏


‎ ‎پس از این برنامه، تعدادی از دانشجویان به کمیته‌ انضباطی احضار شدند. این دانشجویان به چه دلیل و ‏بر اساس چه مستنداتی به کمیته انضباطی احضار شدند و چه احکامی صادر شد؟‏‎ ‎

پس از این برنامه من به همراه 4 تن از دانشجویانی که در این جلسه پلاکارد در دست داشتند به کمیته‌ انضباطی ‏احضار شدیم. علت این احضار اعتراض به سخنرانی آقای ازغدی بود و ما تنها به علت اقدامی که در جلسه‌ی ‏سخنرانی ایشان انجام داده بودیم، احکام سنگین تعلیق از تحصیل را دریافت کردیم. جمعاً برای 5 نفر 8 ترم ‏محرومیت از تحصیل صادر شده که در نوع خود بی‌نظیر است. حتی در جلسه سخنرانی آقای احمدی‌نژاد در ‏دانشگاه امیرکبیر و همین طور اخیراً در جلسه‌ی سخنرانی آقای لاریجانی در دانشگاه شیراز که حرکات ‏رادیکال‌تری صورت گرفت، نیز این چنین احکام سنگینی صادر نگردید. این در حالی است که آقای ازغدی ‏اعتراض دانشجویان را نشان از وجود آزادی در کشور دانست و گفت که ما در زمان شاه حق چنین اعتراضاتی را ‏نداشتیم و این از افتخارات جمهوری اسلامی است. حال این سؤال مطرح می‌شود که چگونه در نظامی که همه در ‏آن دم از آزادی و عدالت می‌زنند چنین احکام ظالمانه‌ای، آن هم با استنداد به اتهاماتی واهی صادر می‌شود. آزادی ‏که آقای ازغدی از آن دم می‌زدند با تهدید و تعلیق دانشجویان چه نسبتی دارد؟ آیا ایشان که همواره سعی کرده‌است ‏با تمجید و تعریف از الگوی حکومت اسلامی تاریخ مصرف تمامی مکاتب فکری موجود را تمام شده بداند، ‏نمی‌داند که در کشورهای متمدن و پیشرفته جواب منتقدین را با تهدید و توهین نمی‌دهند؟ ‏


‎ ‎اتهام شما در این پرونده چه بود و این اتهام مصداق کدام بندهای آیین‌نامه انضباطی است؟ اساساً مبنای ‏تصمیم‌گیری در کمیته‌های انضباطی چیست؟‎ ‎

در جلسه کمیته‌ انضباطی اتهام مشخصی به دانشجویان تفهیم نگردید و تنها جهت پاره‌ای از توضیحات به این جلسه ‏دعوت شدیم. اما در احکام صادره به بندی از آیین‌نامه تخلفات انضباطی استناد شده‌بود که این اقدام دانشجویان را ‏مصداق فعالیت برای گروه‌های منحله تشخیص داده‌بودند؛ که خود این اتهام اساساً غیرواقعی بوده و کمیته ‏انضباطی دانشگاه بدون ارایه مستندات خود این حکم را صادر کرده‌است. ‏


‎ ‎شما پیش از این نیز به دادگاه انقلاب احضار شده‌بودید، علت احضار شما چه بود و سرانجام آن پرونده ‏به کجا رسید؟ آیا میان احکام صادره از سوی کمیته انضباطی و پرونده قبلی‌تان در دادگاه ارتباطی وجود ‏داشت؟‎ ‎

من در سال گذشته نیز به علت چاپ مطلبی در نشریه دانشجویی “درنگ” که مدیر مسئول آن بودم به دادگاه انقلاب ‏احضار شدم و خوشبختانه با دید بی‌طرفانه‌ای که قاضی دادگاه نسبت به پرونده داشت، حکم برائت صادر گردید. ‏در مورد سؤال دوم‌تان، ارتباط خاصی بین حکم اخیرم با پرونده‌ای که در دادگاه انقلاب داشتم نمی‌بینم. هر چند که ‏سابقه فعالیت دانشجویان در نوع و شدت مجازات صادر شده از سوی کمیته انضباطی دخیل بوده‌است.‏

‎ ‎با توجه به اینکه فعالیت‌های شما درون دانشگاه صورت گرفته‌است، آیا مراجع قضایی صلاحیت ‏رسیدگی به اتهامات شما را دارند؟‏‎ ‎

متأسفانه در نوع برخورد با فعالین دانشجویی، ما با خلأ قانونی مواجهیم و قانون دست مسئولین را در برخورد با ‏فعالین دانشجویی هم در نهادهای انضباطی داخل دانشگاه و هم در مراجع قضایی خارج از دانشگاه باز ‏گذاشته‌است. به عنوان مثال من در پرونده نشریه دانشجویی خودم، هم از طرف دانشگاه مورد توبیخ قرار گرفتم و ‏نشریه‌ام توقیف شد و هم از سوی دادگاه انقلاب احضار شدم. در موارد مختلف نیز فعالین دانشجویی به علت داشتن ‏یک اتهام مشخص در مراجع دانشگاهی و قضایی مجازات شده‌اند؛ هر چند که نوع فعالیت‌هایی که از سوی فعالین ‏دانشجویی انجام می‌گیرد مصداق جرم نبوده و باید هر دانشجویی آزادانه به بیان عقاید خود بپردازد، اما از آن‌جا که ‏فعالیت‌های صورت گرفته از سوی دانشجویان در فضای دانشگاه و متناسب با جو دانشگاه است، باید با تغییر ‏قوانین موجود، قانون‌گذار سعی کند مسائل و مشکلات دانشگاه را به عهده جامعه دانشگاهی بگذارد و با اعطای ‏استقلال به دانشگاه از خارج کردن پرونده های دانشجویان سیاسی به خارج از دانشگاه جلوگیری کند.‏

‏ ‏

‎ ‎در طول چند سال گذشته چند بار شاهد برخورد نیروهای امنیتی با دانشجویان خواجه‌نصیر بوده‌ایم، ‏ولی به نظر می‌رسد از آغاز سال 87 این برخوردها جدی‌تر شده‌است، علت آن را در چه می‌دانید؟ فکر می‌کنید ‏واکنش دانشجویان به این برخوردها و فضای به وجود آمده چگونه خواهد بود؟‏‎ ‎

یکی از این دلایل می‌تواند وجود تشکل‌ها و نشریات مستقل دانشجویی باشد که سعی دارند با مطرح کردن مطالبات ‏دانشجویان از حقوق آنان دفاع و به ایجاد فضایی باز در دانشگاه کمک کنند. اما همان طور که در اکثر دانشگاه‌های ‏کشور شاهد بوده‌ایم رویه‌ای از سوی مسئولین وزارت علوم در پیش گرفته شده‌است که با هر گونه تشکل و نشریه ‏مستقل برخورد کنند. گویا در دانشگاه خواجه‌نصیر به علت وجود تشکل قانونی انجمن اسلامی و نشریات متعدد ‏دانشجویی حاکمیت سعی دارد با بستن این روزنه‌های موجود به ایجاد فضای تک‌صدایی در دانشگاه کمک کند که ‏این فشارها در سال جاری افزایش یافته‌است و از آن جمله می‌توان به بازداشت خانم هستی خضروی و نیز ‏برخورد اخیر با دانشجویان منتقد در جلسه سخنرانی آقای ازغدی اشاره کرد.‏

اما مسلماً دانشجویان در قبال این فشارها سکوت نخواهند کرد و اخیراً نیز 500 تن از دانشجویان با امضای ‏نامه‌ای سرگشاده، نسبت به ادامه این گونه اقدامات اعتراض خود را بیان کردند.‏


‎ ‎با توجه به شرایط کنونی جنبش دانشجویی، برخوردهای امنیتی و موانعی که بر سر راه فعالیت‌های ‏دانشجویی وجود دارد و سبب هزینه‌زا شدن فعالیت‌های دانشجویی شده‌است، به نظر شما آیا جنبش دانشجویی ‏می‌تواند هم‌چنان رویکرد گذشته‌اش را دنبال کند؟ راه برون‌رفت از این وضعیت را چه می‌دانید؟‎ ‎

به هر حال در شرایطی که ما هستیم، این گونه برخوردها طبیعی است و دولت فعلی با سرکوب تمامی حرکات ‏معترضانه سعی دارد هزینه‌ی انتقاد به عملکرد بیخردانه‌ی خود را افزایش دهد. در این امر نیز حاکمیت هیچ گونه ‏تساهلی به خرج نمی‌دهد، حتی شخصیت‌های مطرح اصول‌گرا را که خود روزی همراه دولت بوده‌اند و امروز ‏رویه انتقادی در پیش گرفته‌اند، به راحتی حذف و آنان را عزلت‌نشین کرده‌اند. اما باید توجه داشت که با وجود ‏تمامی این فشارها جنبش دانشجویی را نمی‌توان ساکت کرد و تا دانشگاه هست، آزادی‌خواهی و اعتراض نیز وجود ‏خواهد داشت. اما این نکته نیز قابل ذکر است که جنبش دانشجویی به علت ماهیت سیالی که دارد همواره خود را با ‏شرایط تطبیق داده و در برهه‌های مختلف زمانی سیاست‌های متفاوتی را در پیش گرفته‌است. در فضای فعلی نیز ما ‏سعی داریم با تقویت تشکیلات خود و همین طور افزایش سطح تئوریک دانشجویان این شرایط سخت را پشت سر ‏گذاریم. مشخصاً بالا بردن هزینه فعالیت‌های سیاسی هرگز باعث روی‌گردانی فعالین دانشجویی از آرمان‌های ‏اصیل خود، یعنی آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت نخواهد شد. حاکمیت خود نیز با تجربه‌ی بازداشت‌های ‏گسترده‌ی دانشجویان در سال گذشته، به این نتیجه رسید که در برابر خیل عظیم دانشجویان منتقد بازداشت و زندان ‏اثر خود را از دست داده‌است و باید با اصلاح رویه خود به ترمیم چهره ی پلیسی و امنیتی خود در برخورد با ‏دانشجویان بپردازد.‏


‎ ‎با توجه به فرصتی که تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده‌است، رویکرد دانشجویان نسبت به ‏انتخابات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ عده‌ای معتقدند با نزدیک شدن به انتخابات فضای سیاسی بازتر و به تبع آن ‏فضا برای فعالیت‌های دانشجویی مهیاتر می‌شود، آیا این تحلیل را قبول دارید و رویکرد جنبش دانشجویی در این ‏فضا چگونه خواهد بود؟‎ ‎

صحبت کردن در مورد انتخابات در فضای دانشگاه‌ها تا حدودی زود است و فعلاً با توجه به مشخص نبودن ‏برنامه‌ها و شخصیت‌هایی که تمایل به کاندیداتوری دارند، دانشجویان نیز تصمیم مشخصی در این موضوع ‏نگرفته‌اند. اما آنچه مشخص است ادامه این وضعیت را به هیچ وجه قبول ندارند و امیدوارند تغییراتی اساسی در ‏انتخابات آینده رخ دهد. اما متأسفانه هیچ گونه نشانه‌هایی از تغییر از سوی جناح‌های مختلف سیاسی دیده نمی‌شود و ‏تقریباً تمامی کاندیداهای مطرح در گذشته درس خود را پس داده‌اند و عملکردشان به گونه‌ای نبوده است که بتواند ‏قشر دانشجو را به خود جذب کند. در مورد فضای قبل از انتخابات نیز رویه‌ای که در سال‌های اخیر حاکم ‏بوده‌است بر خلاف تحلیل مد نظر شماست و فضای سیاسی کشور تغییر خاصی به خود ندیده‌است. هر چند که ‏ممکن است به علت حساسیتی که در مورد انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد و نیازی که با رأی مردم در این ‏انتخابات احساس می‌شود به نوعی با گشایش فضای سیاسی کشور مواجعه شویم، اما آنچه که تا کنون رخ داده‌است ‏مؤید این تحلیل نیست و حتی بعید نیست حاکمیت از ترس آنکه فضای باز سیاسی باعث تقویت موضع رقیبان آقای ‏احمدی‌نژاد گردد، دست به ایجاد محدودیت بیشتر در فضای سیاسی کشور بزند. همان گونه که در این هفته با ‏توقیف مجله‌ی “شهروند امروز” نیز این رویه را شاهد بودیم.‏