دولتی که تدبیر را به دیگران تنفیذ کرده. آخرین پرده چنین است. سخنگوی وزارت ارشاد دولت روحانی اعلام میکند دادن مجوز برای برگزاری کنسرت در اختیار دولت نیست و بعضی از افراد دچار منع قانونی هستند. قانونی که بیرون از دولت اجرا میشود و مسئولانی که قرار بود برای برقراری امید، تدبیر بکنند؛ امروز و اکنون خودشان چشم به بیرون زمین دارند تا از سویی دیگر مجوزهای لازم برای اتفاقاتی ساده نظیر برگزاری کنسرت از راه برسد. حقوق شهروندی، حقوق بشر و چند حقوق لازم دیگر گویا همهگی خارج از اختیارات دولتی هستند که رئیسش کمتر از دو سال پیش، در جایگاه و با چهرهی یک کاندیدا وعدهها داده بود برای ایجاد تغییر در فضای موجود. فضای موجود اما انگار از محیطی به محیط دیگر نقل مکان کرده. با همان قدرت و همان دامنهی نفوذ و همان قدرت تاثیرگذاری؛ تا امروز سمت نگاه همه به سویی باشد که معلوم نیست کجاست. جایی که با اینکه نامش “قوهی مجریه” نیست اما تصمیمات به مرحلهی اجرا میرسند.
زمان به عقب برمیگردد. مکان: ماشین حامل حسن روحانی. صدایی که میشنوید صدای محمدرضا شجریان است. آوازخوانی که بعد از کودتای سال ۸۸ تصمیم گرفت همگام با مردم باشد و حالا یکی از مسئولان نظام برای تبلیغات انتخاباتی دیگر، صدای او را بر متن فیلم تبلیغاتیاش گذاشته و خارج از لباس و لابد رسوم رسمی، از علاقهاش به صدای “استاد” و دلخوریاش از ممنوعیت صدای او در صدا و سیما میگوید. بازی انتخابات که به پایان میرسد و حسن روحانی که روی صندلی ریاست جمهوری مینشیند، علاقهمندان موسیقی سنتی منتظر هستند تا ممنوعیت نانوشتهی حضور شجریان روی صحنهای در داخل کشور که به چهار سال رسیده، تمام بشود. انتظاری که تا به امروز طول کشیده. در میانهی این انتظار بود که ابتدا صداهایی از سوی دولت به گوش رسید مبنی بر درخواست غیررسمی “توبه”ی استاد تا “حصر” شکسته بشود و حالا که زمان به امروز رسیده، رسما اعلام میشود که دولت در این زمینه اختیاری ندارد؛ تا انتظارها به پایان برسد.
شجریان که از سوی رسانههای حکومتی لقب “حامی فتنه” را گرفته و از سوی دوستان سابقش مثل محمدرضا لطفی بابت حضور در بیبیسی و صدای آمریکا شماتت شده، تکلیفش از دید حکومت پیشتر از اینها روشن شده. حالا وضعیت موسیقی به گونهای است که در حضور آوازخوانان رسمی مثل علیرضا قربانی هم شک و شبهه وجود دارد. وزارت ارشاد به گروههای موسیقیای که منع قانونی ندارند، مجوز اجرای برنامه میدهد و در لحظات واپسین گروههای بیقانون هستند که جلو برگزاری این برنامهها را میگیرند. تا یکبار در میانهی کنسرت پسر ِ “استاد”- همایون شجریان- در اصفهان، صدای بانگ الله اکبر به گوش برسد و در ادامه نوازندهگان را از روی صحنه پائین بکشند و بار دیگر، امام جمعهی مشهد در خطابههایش اعلام کند که “شهر مقدس” جای موسیقی نیست. دولت عملا در حیطهای که قدرت اجرا دست دیگران است، چه برای آنهایی که منع قانونی دارند و چه آنها که قانون نانوشتهای بالای سرشان نیست، کاری نمیکند. پس بهترین راه را در ترک زمین میبیند. اختیارات قانونیاش را رها میکند و به اسم دیگران میزند تا دیگر مسئولیتی متوجهاش نباشد.
و در نهایت، در امتداد دولت، هنرمندان هم کمکم زمین بازیشان را تغییر میدهند. سایت محمدرضا شجریان نظرسنجیای برگزار میکند تا متوجه بشود مخاطبان او در چه تاریخی راحتتر میتوانند برای دیدن و شنیدن او به کشور ترکیه سفر کنند. این مقدمهایست برای جذب توریست فرهنگی به نفع کشورهای دیگر. دولت ایران که قرار بود موانع را بردارد تا توریستهای خارجی به دیدن آثار باستانی و فرهنگ ایرانی بیایند، حالا ناتوان و سر خم کرده، شهروندان کشور خودش را به دیگر سرزمینها “ترانسفر” میکند تا دیدار با ساز و آواز ایرانی در کشورهای همسایه اتفاق بیفتد؛ تا اینبار مردم برای دیدن آوازخوانی که محل زندهگیاش ایران است و در این چهار دهه به هجرت اجباری فرستاده نشده، به کشور دیگری سفر بکنند و در کنسرتی شرکت کنند که احتیاجی به مجوزهای دولتی و قانون نهادهای حکومتی ندارد؛ کنسرتی بدون منع قانونی به قیمت دلاری که توافق هستهای هم حریف قیمتش نشده!
لینکها