مصطفیپهلوانی در ابتدای مصاحبه روزنامه قانون با ابراهیم یزدی وی را یکی از سرشناس ترین سیاست ورزان ایرانی دانست و نوشت دبیرکل فعلی نهضت آزادی وزیر خارجه دولت موقت بود که در دوران کوتاه نخست وزیری بازرگان تجربیات بسیاری را از سرگذراند. با آغاز به کار دولت موقت انقلاب به سمت “معاون نخستوزیر در امور انقلاب” برگزیده شد و سپس برای مدتی به عنوان سرپرست موسسه کیهان منصوب شد و پس از استعفای کریم سنجابی از وزارت امور خارجه ایران، به عنوان “وزیر امور خارجه دولت موقت انقلاب” معرفی شد. تحربیات سالها مبارزه و دوران وزارت خارجه و تحلیلهای وی از اوضاع ایران و جهان بهانهای شد تا با وی به گفتوگو بنشینیم:
عدهای از تحلیلگران، توافق هستهای را تحولی در الگوی حل مسائل پیچیده جهان کنونی میدانند. از سوی دیگر این تحلیل هم وجود دارد که این توافق بیش از هر چیز تحولی در الگوی رفتار دیپلماتیک ایران محسوب میشود. ارزیابی جناب عالی به عنوان یک تحلیلگر امور دیپلماتیک، از تاثیر توافق هستهای در رویکرد ایران و غرب نسبت به مسائل منطقهای و جهانی چیست؟
نمیتوان گفت که توافق هستهای ایران با ۱+۵ تحولی در الگوی حل مسائل جهان کنونی است. با روی کار آمدن نیکسون و سیاست راهبردی تنشزدایی و موفقیت در شناسایی دولت مرکزی چین و بهبود روابط آمریکا با شوروی و سپس موفقیت در مذاکرات محدودسازی تولید سلاحهای استراتژیک، معروف به سالت (۱و۲)، چنین تحولی صورت گرفته بود. اما مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ تحول مبارکی در رفتار دیپلماتیک ایران محسوب میشود. این توافق نشان داد که با اعمال زورمدارانه راه حلهای یکجانبه بر طرفین اختلاف، نمیتوان مسائل را حل کرد. این توافق نگرش قدرتهای غربی را نسبت به ایران تغییر داده است و آنها را به پذیرش واقعیت ایران وادار ساخته است. اما موفقیت در جبهه دیپلماسی یک مسئله است و امکان بهرهبرداری بهینه از این توافق امر دیگری است. اکنون ایران با این چالش روبروست که چگونه میخواهد از این توافق هم به سود منافع ملی و پیشبرد برنامههای توسعه ملی و هم در راستای کاهش و مهار تنشهای فرسایش در خاورمیانه بهرهگیری کند.
جناب عالی به عنوان کسی که سابقه وزارت امور خارجه کشور را نیز در کارنامه دارید، ارزیابیتان از نقش دیپلماتها در جمهوری اسلامی در مذاکراتی این چنین مهم، چیست و تیم مذاکرهکننده ایرانی را تا چه میزان در این مسیر موفق میدانید؟
در هر کشور توسعهیافتهای نهاد دیپلماسی نقش کلیدی و اساسی در روابط خارجی دارد. اما مذاکرات دیپلماتیک قانونمندیهای خاص خود را دارد: اینکه در چه زمان و در چه شرایطی مذاکرات باید صورت گیرد تا موفقیتآمیز باشد، چه موضوعاتی را باید در دستور مذاکرات قرار داد؛ و مهمتر از همه طرفهای گفتگوکننده در چه مقام و موقعیتی به جهت علمی و سیاسی قرار دارند و نیز سقف (حداکثر) و کف (حداقل) انتظارات یا اهداف مورد نظر روشن باشد. ارزیابی من از تیم مذاکرهکننده ایران مثبت است و آقای ظریف و تیماش نشان دادند که به کار خود تسلط دارند.
گروهی از مخالفان توافق معتقدند که اساسا واقعیتهای سیاسی آمریکا نشان میدهد که توافق با دولت اوباما لزوما به معنای اجرای آن به خصوص در فردای جابجایی دولت در آمریکا نیست. به نظر شما توافق هستهای در بعد از دولت اوباما با چه موانعی در اجرا مواجه خواهد بود؟
بر اساس توافق هستهای به محض نهایی شدن و راست آزمایی انجام تعهدات ایران توسط آژانس بین المللی انرژی هسنهای، تحریمها ی آمریکا هم برداشته خواهند شد. دولت جانشین اوباما نمیتواند بدون توافق با کشورهای ۱+۵مجدداً تحریمهایی را علیه ایران وضع نماید و موثر باشد. مگر اینکه مخالفان توافق دست بکاری بزنند و ایران هم واکنشهایی را از خود نشان دهد که مجدداً اجماع جدیدی علیه ایران به وجود آید. احتمال چنین وضعیتی اگر غیر ممکن نباشد بسیار بعید است. بنابراین چنین نگرانیهایی بیمورد است.
میدانید که توافق هستهای، بازیگران سیاسی داخلی و بینالمللی رنگارنگی را در جبهه موافقان و مخالفان خود گرد هم آورده است. به نظر شما، توافق وین چگونه منافع رادیکالترین و مخالفترین نیروهای سیاسی منطقه را در خطر انداخته و آنها را به موضعگیری یکسان وا داشته است؟
بزرگترین مخالف نه فقط در توافق هستهای با ایران، بلکه در بهبود روابط آمریکا با ایران، دولت اسرائیل است. انگیزه این مخالفت تنها مربوط به مواضع تند برخی از مسئولان ایران علیه اسرائیل نیست. بلکه در ورای آن و مهمتر فشار جهانی بر اسرائیل برای اجرای قطعنامههای سازمان ملل در مورد مناطق اشغالی فلسطینیان و پذیرش دولت مستقل فلسطین میباشد. اسرائیل تحت بیسابقهترین فشارهای جهانی برای صلح با فلسطینیان قرار دارد. اسرائیل صلح نمیخواهد. ریشه اصلی بحران کنونی خاورمیانه اسرائیل است.
اما قدرتهای دیگر منطقه ازجمله دولت عربستان سعودی نیز از توافق هستهای به شدت ناراضی هستند. بخش عمدهای از این نارضایتی به مواضع افراطیون وهابی علیه شیعیان مربوط میشود. زمانی ایران تنها کشور شیعه بود. حمله نظامی دولت بوش به عراق و سقوط صدام عملاً قدرت را از یک اقلیت سنی مذهب به شیعیان که حدود ۶۵% جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، منتقل ساخته است. متاسفانه دولتمردان شیعه عراق نتوانستند رهبران اقلیت سنی را به طور موثری در قدرت شریک سازند. این برای سعودیها قابل تحمل نیست. با پیروزی جنبش دموکراسیخواهی در بحرین دولت شیعه جدیدی به وجود خواهد آمد که مزید بر ناراحتی و نگرانی سعودیهاست.
به نظر شما کشورهای عربی که منافع اقتصادی و سیاسی فراوانی از بحران هستهای سالهای اخیر ایران به دست آوردهاند، تا چه حد توانستهاند با واقعیت توافق خود را سازگار کنند؟ دستگاه دیپلماسی ایران تا چه حد میتواند به این روند کمک کند و کدام کشورها را بیشتر مستعد تطابق با وضعیت جدید میدانید؟
اولا نباید مواضع و سیاستهای همه کشورهای عربی با ایران را یکسان دانست. ثانیا این کشورها در حال بررسی توافق و چگونگی روابطشان با ایران بعد از نهایی شدن توافق هستند. در صورت نهایی شدن توافق، این دولتها لاجرم خود را تطبیق خواهند داد. رابطه با اعراب اما به میزان زیادی به چگونگی رفتار ایران و نقش دیپلماسی ایران بستگی خواهد داشت. ایران باید در مرحله اول، حل بحران خاورمیانه و به خصوص عراق و یمن را به نهاد دیپلماسی و نه نظامی واگذار کند. در مرحله دوم، ایران برای نشان دادن حسن نیت خود در بهبود روابطش با اعراب آمادگی خود را برای پیوستن به شورای همکاریهای خلیج فارس اعلام نماید. در مورد بحرین ایران میتواند با رهبران جنبش دموکراسیخواهی، که عمدتا از شیعیان هستند گفتگو کند و آنها را به توافق بر سر یک راه حل میانی، که هم امیر فعلی بر سر کار بماند و هم یک دولت ائتلافی با حضور رهبران شیعه تشکیل شود، تشویق کند؛ به نوعی مشارکت در قدرت به جای تصاحب همه قدرت.
بعد از توافق وین، تحلیلهای متفاوتی درباره تاثیر آن بر پروسه دموکراتیزاسیون جامعه ایران و البته میزان رعایت حقوق بشر از سوی بخشهای مختلف حاکمیت صورت گرفت. به نظر شما اجرای توافق هستهای بر موقعیت مطالبات سیاسی در ایران چه تاثیراتی خواهد گذاشت؟
توافق هستهای یک فرصت تاریخی برای وفاق ملی در ایران به وجود آورده است. طیف وسیعی از ایرانیان، در داخل و خارج از کشور، به طور خودجوش به حمایت از این توافق برخاستهاند. نامهها و بیانیههای متعددی در حمایت از توافق نوشته و منتشر شده است. در بیش از صد شهر دنیا ایرانیان به حمایت از توافق تظاهرات کردهاند. بیش از پنجاه نفر از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی، هنری و حقوقدان از طیفهای مختلف طی نام سرگشادهای به ملت آمریکا از آنها خواستهاند تا از این توافق حمایت کنند و اجازه ندهند مخالفان توافق راه حل نظامی را جایگزین توافق کنند. این حرکت مستقل و خودجوش فرصتی است برای تصمیمسازان نظام که وفاق ملی را جایگزین درگیریها و جبههبندیهای کنونی سازند و این گامی کارساز در راستای تثبیت همه جانبه نظام خواهد بود.
مخالفان ایرانی توافق معتقدند که توافق به قدرت یافتن تندروها در ایران و در نتیجه نقض حقوق بشر و دور شدن جامعه از دموکراسی کمک میکند. پاسخ شما به این ادعا چیست؟
مخالفان ایرانی توافق که تاکنون صحبت کردهاند از میان اصلاح طلبان و گروههای دموکراسی خواه نبودهاند بلکه به جریانهایی وابسته بودهاند که دغدغه حقوق بشر و دوری جامعه از دموکراسی را ندارند. تا آنجا که من میدانم حتی ایرانیانی که نظام جمهوری اسلامی را هم قبول ندارند از توافق هستهای به عنوان یک امر ملی حمایت کردهاند. به همین دلیل است که در پاسخ به پرسش بعدی شما برلزوم عینی کردن وفاق ملی تمیه کردهام.
بعد از توافق وین، کمپینهایی از سوی موافقین و مخالفین توافق از سوی ایرانیان داخل و خارج کشور تشکیل شده است. به عنوان کسی که به یکی از کمپینهای موافقان پیوستهاید، بفرمایید که حضور و فعالیت این کمپینها چه تاثیرات مثبت و منفیای میتواند در فضای اجتماعی و سیاسی ایران داشته باشد؟
همانطور که در پاسخ قبلی اشاره کردم نظام باید از این حضور استقبال کند. کسانی که به کارزار حمایت از توافق پیوستهاند، ازجمله خود من، با اعتقاد به اینکه راه حل دیپلماتیک بر راه حلهای نظامی ترجیح دارد و با انگیزه پیشگیری از تحمیل جنگ ویرانگر دیگر، در راستای منافع و امنیت ملی و بدون چشمداشتی از مسئولان نظام، به حمایت برخاستهاند. اما باید دانست که تصمیمات سیاسی در خلاء گرفته نمیشوند. وسعت و گستردگی این کارزار یا به قول شما کمپین نباید و نمیتواند از جانب رهبران نادیده گرفته شده و فرصتسوزی شود. اگر یادتان باشد در روزهای قبل از برگزاری انتخابات خرداد ۹۲ مقام رهبری در سخنان خود مخالفان نظام را هم مورد خطاب قرار دادند و از آنها دعوت کردند که اگر نه برای حفظ نظام، بلکه برای حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند. پس از انتخابات ایشان از همین گروه از رایدهندگان تشکر کردند. اکنون هم نباید فرصتسوزی کرد. باید با آزادی تمامی زندانیان حوادث سال ۸۸ و رفع حصرها عملا وفاق ملی را متبلور ساخت و به آن عینیت بخشید. مصالح و امنیت ملی چنین اقتضا میکند.
منبع : روزنامه قانون، ۲۱ شهریور