نگاهی به نمایش «لکه»
«لکه» حول محور زن و جنگ میگذرد. مضمون این نمایش داستان زندگی زنی است که در جنگ مورد تجاوز قرار گرفته است. او از این تجاوز باردار است و نمیتواند بچهاش را نگه دارد. زن دیگری که امدادگر جنگی است و خود درگیر مشکلات شخصی خویش است و به نوعی از بحران هویت رنج میبرد، در این ماجرا سعی دارد به او کمک کند. برخورد این دو زن جهتگیری نمایش را مشخص میکند. «زن» در این نمایش از موجودیت خود خسته است و پشیمان از بودنش، در درگیریهای روزمره با حواشی جنگ، دست و پا میزند. زندگی واقعی انسانهای زخمخورده و زندگی فراواقعی و تخیلی آنها، درهم آمیخته میشود و تلفیقی قابل اعتنا و چه بسا پایدار در ذهن تماشاچی میسازد. خشونت جنگ زنان و مردان را به نوعی با خود درگیر میکند. چه آنهایی که در خطوط جلوی جبههها درگیر جنگ تن به تن با دشمن هستند و چه افرادی که در پستوی خانهها، شانههایشان از شدت ترس میلرزد. زنها هم از این خشونت ناخواسته سهمی دارند و با تمام توان، سعی در دفاع از حقوق خود دارند. آنها در دفاع از جسم و روح خویش از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند چرا که در صورت تعرض به هر کدام، هویت خویش را از دست میدهند. «لکه» تکیه بر سفید نگاه داشتن لوح جان آدمی و بالاخص «زن» دارد.
نکتهی ابزورد و تاملبرانگیز «لکه»، تعارضی بس هولناک است که اگر تماشاگر زیرک آن را دریابد، با تلخی بیش از حد ماجرا آشنا میشود؛ تلخکامی از این رو که زنان این نمایش با مصیبتی درگیرند و از معضلی رنج میبرند که مردان به وجود آورندهی آناند. آتش جنگ را مردان روشن کردهاند اما زنان هم که یه طور حتم جنگ نمیخواستهاند باید در این آتش بسوزند و دم برنیاورند. طفل حرامزادهای که در زهدان زن آمادهی ورود به زندگی است، کودکِ نامشروعِ جنگی نامشروع است و آنکه باید بار این نامشروعیت را به زهدان بکشد، زن است. زن به تمامی نماد سرزمین و کشوری است که جنگ به او تحمیل شده، به او تجاوز شده و ثمر و میوهی آن به جز تولید و تکثیر خشونت، آوارگی، مرگ و بیخانمانی نیست.
با این همه، از آنجا که آدمی به امید زنده است و به قول شکسپیر؛ «امید آخرین چیزی است که میمیرد»، در این نمایش نیز در پایان کار وجهی مثبت نشان داده میشود. اینکه زن با وجود تمام سختیها همچنان ایستاده است و تصمیم دارد فرزندش را نگه دارد. لالایی که دورا میخواند، نه تنها به کودک زهدان او آرامش میدهد، بلکه به تماشاچی هم حسی مثبت القا میکند و دریچهای روشن در پایان نمایش به روی بیننده باز میکند تا قلبش تنها با سیاهی و تباهی یادآوری خاطرات اندوهبار، پر نشود.
غزل نعیمی کارگردان «لکه» دربارهی چرایی انتخاب و مضمون این اثر نمایشی میگوید: «چون در جامعهی جهانی امروز هیچوقت جنگها تمام نمیشوند و انسانها همیشه درگیر آن هستند، میخواستم حرف امروز جهان را بزنم و تصویرها و دیالوگها گیرا باشد.»
دیالوگهای نمایش مثل: «دورا: کشور من تصویر اون سرباز شوخ هیجده ساله ای رو داره که مثل پاکتهای شیر روی گردنش خط چین کشیده و نوشته : از اینجا ببرین…»، «دورا: میآن، میریزن، میگیرن، میبرن… تو هم باید به بازیشون تن بدی! بازی تهاجم، تصاحب، تملک… »، «کشور من تصویر اون پیرمرد مسلمانیه که توی یه روستای دور افتاده میمیره و کسی نمیدونه چه جوری باید دفنش کنه»، «دورا : زن، زایش، زاد و ولد. زن باید بزاید! زن سرزمین من کارش بچه پس انداختنه » و دیالوگهای دیگر آن، تماشاچی را به این فکر میاندازد که طولانیترین جنگ قرن گذشته در کشور من جریان داشته است و چقدر زیادند خاطرات جنگ که انگار پایانی برایشان متصور نمیتوان شد.
نعیمی از تصور ذهنی خود در رابطه با جنگ و با توجه به جنبههای زیبایی شناختی شخصیاش بهره جسته است و وضعیت زنان جنگ و آسیبهای وارد شده بر این قشر را به تصویر کشیده است. او بنابر ادعای خویش، نگاه رادیکالی فمینیستی به شرایط زنان در جنگ ندارد و تنها هدفش تصویر کردن این اوضاع است. او میگوید: «در واقع برای من سرزمینها مهم نبود برای همین هم اسم بوسنی را حذف کردم و امدادگر در این نمایش سعی میکند به همه کمک کند و با وجود دردهایی که دارد، همچنان امداد میکند.»
طراحی صحنه و لباسها در نمایش «لکه» در عین سادگی بسیار خلاقانه و تاثیرگذار است. صحنه انتزاعی است و چهرهی جنگ از حالت همیشگی خود خارج شده است که این باعث جذابیت بیشتر جنبهی بصری «لکه» شده است. نورپردازی نیز در این اثر حساب شده است و بار احساسی نمایش را بیشتر میکند. بازیها روان و باورپذیر هستند. موسیقی هم به خوبی در مسیر داستان جریان دارد.
نمایش «لکه» در چهاردهمین جشنوارهی تئاتر تجربه موفق به بردن جوایز کارگردانی، طراحی صحنه، طراحی لباس، طراحی نور و کاندیدای بهترین اثر شده است. این نمایش با نگاهی به نمایشنامهی «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی»، نوشتهی ماتئی ویسنی یک و با ترجمهی تینوش نظم جو، بازنویسی شده است.
نویسنده: امیر گیل، کارگردان: غزل نعیمی، بازیگران: آیدا صادقی، دانیال خجسته، شب بو طوفانی، طراح صحنه و نور: غزل نعیمی، مشاوره و اجرا: سیاوش میری، طراح لباس: امیر عالمی، مشاوره و اجرا: پریسا نکوقدم، طراح و اجرای گریم: آیدا فرشادی، آهنگساز: اشکان فرامرزی، دستیار: سیاوش خوش روز، عکاسان: مهدی پارسی، شقایق کامیار، دستیار کارگردان و مدیر اجرا: مهدی پارسی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: افسانه رضایی، ساخت تیزر: امیرحسین بهبهانی نیبا، مهدی پارسی، روابط عمومی: محمد حق جو
نمایش «لکه» تا هفتم آذر ماه، هر روز به جز شنبهها ساعت ۱۷:۳۰ به مدت ۵۰ دقیقه، در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران روی صحنه میرود.