واسه تمدید کارت اقامتم اومدم. کارت قبلی وعکسمم واسه کارت جدیدم آوردم.
دیگه مثل کارت قبلیت عکس لازم نداریم.
کارت شناسائی بی عکس ناقصه که؟
بی عکس نیست، بعدازاین خودمون عکس کامپیوتری میگیریم که توخود کارته ونمیشه دستکاری یاعوضش کرد.
خیلیم خوب،خیلیم عالی.حالاباید چی کارکنم؟
بروتواون جعبه قفس مانند بشین.خودتومرتب کن،دستی به زلفای پریشونت بکش. آماده که شدی یه دگمه طرف راست جلوته،فشارش بده تاعکس تو بگیرم. بعدتوسالن،همونجاکه یه عده دیگه م هستن بشین،کارتت آماده که شد صدات میزنم……
این عکسی که گرفتی وتواین کارت گذاشتی،شبیه همه چی هست، شبیه من نیست.
-مثلاچشه،کجاش مثل تو نیست؟
کجاش مثل منه؟کارت قبلیموکه عکس شو توعکاسی گرفته م باخودم آوردم،چندتای دیگه م ازهمون عکساتوجیبم دارم.بفرما،همه شونورونیمچه پیشخوان جلوت ردیف میکنم.اگه این عکسی که شما گرفتی وتوکارتم گذاشتی عکس منه، این عکسائی که عکاس گرفته وجلوت چیدم عکسای کیه؟
همه عکسای خودته.
پس واسه چی این عکسی که شماباکامپیوترگرفتی وگذاشتی توکارتم تومنی سی ثناربااونائی که عکاس گرفته فرق داره؟
مثلاچی فرقی داره؟
فرقش اینه که شبیه هیچکدوم ازاین عکسام نیست.
چشه؟عکسیه که همین الان جلوخودت ازت گرفتم،مگه نه؟
پس واسه چی شبیه همه چی هست غیرمن؟
عجب حرفی میزنی؟عینهوخودته.میگی نه بیا،این آینه،خودتوتوش نگاه کن،ببین کجاش مومیزنه.
انگارماروگرفتی ها!یادستم میندازی؟
یه کم ادب رو رعایت کن.انگارخیلی بهت رو دادم.مثلااینجااداره مهاجرته،آدم بدی باشم میتونم کار دستت بدم.درسته که طرفدارشماهام،اونم یه اندازه ای داره.انگاریه چیزیت میشه.میخوای مامورسیکرت بیست چارساعته دنبالت بندازم!میخوای بسپرم بادوربینای اونجوری که خودتم تااندازه ای تو این مدت باهاش آشنا شدی تموم رفت واومد،حرکات وحتی شاشیدنتم زیرنگاه بگیرن؟اشاره کنم اونقده زیرفشاردوربیناوسوتای آلارم میگذارنت که نتونی وارد یه ساندویچ فروشی بشی،حتی نتونی بری تویه کافه ویه قهوه بنوشی!حیف که قراره هفته دیگه برم تو کونسولگری تهرون کارکنم،وگرنه کاردستت میدادم.
نفهمیدم،شماکه ادعامیکنی مهدآزادی ودموکراسی هستی،پس واسه چی حقوق بشرونمیدونم کنوانسیون فلان ژنو رو درباره مهاجرجماعت رعایت نمیکنی؟چی جوری بهم اجازه نمیدی به این عکس عجق وجقی که گرفتی اعتراض کنم؟
کی گفتم اعتراض نکن. حق اعتراضت درهرموردمحفوظه.فرق ماهم بامملکت تو همینه.میتونی بری تو میدون جلواداره عکس رئیس دولتو آتیش بزنی،اگه کسی گفت خرت به چند بیاپیش خودم.
تموم ایناوهزارمورددیگه ش بمونه واسه یه وقت دیگه.الان اعتراض من رواین عکس عجق وجقیه که شبیه میمونش کردی وگذاشتیش تواین کارت که دم به ساعت باید توهرکوچه وخیابون به نمایش جماعت بگذارم ونشون مامورا تون بدم.
آقاجون،باچی زبونی حالیت کنم؟مگه خودت شاهدنبودی که جلوت عکس تو گرفتم وگذاشتم توکارت اقامت وشناسائیت؟
شما بیا بشین جلوی همین کامپیوتر،یه عکس ازت میگیرم وجلوخودت توکامپیوترقیافه تو ده شکل درمیارم.این که ساده ست،عکسموتو فیسبوکم که میگذارم یه حرومزاده بلافاصله شکلشو تغییرمیده،رویه طرف صورت وموهام انگاراسپری می پاشه،یه گونه مو میکشه بالاوبه شکل یه قلمبه ورم آورده درمیاره،گاهی تموم صورتموتارونقطه چین میکنه.نگاکن،این دندونای بالاوپائین جلومومی بینی؟ردیف نیست؟عینهوصدف نیست؟ حرومزاده سیاش میکنه عینهوشکل دندونای کرم خورده تریاکیادرشون میاره.ایناچن نمونه ازهزارکاریه که باعکس آدم میکنن.خیال میکنی ازکوره دهات اومدم؟ باچی زبونی باید اعتراض کنم که این عکس به خودم وعکسای دیگه م شباهتی نداره؟
مثلاچشه؟ایرادش چیه؟عینهوفتوکپی خودته دیگه!
کجای گردن من اینقده درازه؟واسه چی چشای من کورمکوریه؟من به این چش درشتی؟یعنی یه چش من ازاون یکی گشادتره؟الان جلوت می خندم،کجای خنده م اینهمه تهوع آوره؟واسه چی عکسی که توکامپیوتر نشونم دادی رنگی بودواین عکس توکارتم تیره ی خاکستریه؟اصلایک کلوم به صدکلوم،واسه چی شکلموعینهوتروریستاکردی؟میخوای همین عکس وچندتاعکسای دیگه که مخفیانه بامبایلم ازهمون مامورای تعقیب ومراقبت گرفته م و همین حرفائی که الان زدی وتومبایلم ضبط شده فرداببرم پیش وکیلم؟
جوش نیاربابا!شوخی کردم.حالافهمیدم چی میخوای بگی.اینارو نباس بهت بگم،حیف که طرفدار مهاجرام وهفته دیگه میخوام برم تهرون کارکنم،حواست باشه،اگه گفته هام جائی درزکنه میندازنم ازاینجابیرون.توقانون مهاجرت کسائی که وارداینجامیشن تاخلافش ثابت نشه جزء جنایتکاراوتروریستابه حساب میان.مهاجراجزءآدمای درجه دو به حساب میان…بقیه شو نمیگم که بیشترنارحتت نکنم.
روصندلی انتظارکه نشسته بودم کارت وعکس آدم معلول پهلو دستیمو دیدم،رنگی و ازخودش خیلی خوشگل تربود.واسه چی عکس وکارت من اونجوری نیست؟
واسه ت قصه میگفتم؟اون مال همینجاست.اون آدم درجه یک به حساب میاد.
نفهمیدم،اون یاروکه رو ویلچرنشسته، دهن وچک وچونه ش کجه ونمیتونه غذاتودهنش بگذاره ویه نفردیگه بهش غذا میده ودست چپ وراستشو نمیدونه آدم درجه یکه ،منی که ده تاکتاب نوشته م آدم درجه دو ؟
من که قانون گزارنیستم،اینارو باید ازاوناپرسید.
پس واسه چی تومملکت من درست عکس اینه؟
یعنی چی جوریه؟
قضیه ش مفصله،شماباید به کاردیگرونم برسی،وگرنه همه شوواسه ت تعریف میکردم…
توآخرین نفری ومن مرده ی این تعریفام.هفته دیگه میخوام برم تهرون.خیلی دوست دارم باوضع کشورو مردمت آشناشم.باخیال راحت تعریف کن.
اگه اینجوره،باشه،تعریف میکنم.
یه دیقه صبرکن،میرم از ماشین خودکارکافه دوتالیوان کافی پرمیکنم و میارم.مثل رسم اینجا،من واسه هیچ کس این کارو نمیکنم،چون خیلی دوست دارم تعریفاتو بشنفم باتو یکی معامله میکنم معلومات میگیرم، یه کافی بهت میدم.البته باهزینه اداره….
بیااینم یه کافه کرم ناب.چن وقت دیگه قراره برم کونسولگری کشورت کار کنم.خیلی دوست دارم بدونم اونجاچیجورجائیه.قهوه رو نم نم بزن وواسه م تعریف کن.
اون سالای دورجوونیام دنبال یادگرفتن زبون خارجی بودم.
چیحورزبونی؟زبون کشورمایاانگلیسی؟
-اون روزا توکشورماچیزی به اسم مهاجرت نبود.همه به عنوان دانشجو میرفتن آمریکا یا انگلیس،گاهیم آلمان.
راست میگی،مام اصلاوابدا مهاجر نداشتیم،چیقدم راحت بودیم.الانم تواین بحران همه جاگیر خودمونم گشنه ایم.بگذریم ازخودت که میگی آدم دست به قلم ومثلا بافرهنگی هستی،همه اینجوری نیستن که.یارو میاداینجا تو مصاحبه میگه من 50نفررو کشته م،مام همه مهاجرارو به همون چشم نگا میکنیم.داشتی میگفتی.
آره،اون روزا یه کافه کنارمیدون فردوسی بود.فردوسی رو میشناسی که؟همونی رو میگم که مادرزبون فارسیه.
نه،واسه همین میخوام برم اونجاکه اینجورچیزارو بشناسم.حالامیرم اونجا می شناسمش،غمت نباشه.
کنارمیدون فردوسی یه کافه بود به اسم “وایت کپ”،هیپی های آمریکائی بیشتر شبامیومدن اونجا.دنبال کسائی میگشتن که یه لیوان آبجومهمونشون کنه واگه بشه ببره شون ویه جای خوابیدن واسه یک یا چن شب بهشون بده.
خب،هیپی ها چی ربطی به بعریفای تودارن؟
اگه یه کم دندون رو جیگربگذاری وگوش بدی ربطشو می فهمی.
خیلی خب،تعریف میکردی.
وایت کپ کنارمیدون فردوسی سرشباپرهییپی بود.مام هرشب اونجا ولو بودیم.
واسه هیپی ها؟
واسه دختراوزبون یادگرفتن ازهیپی ها.باهاشون دهن به دهن میگذاشتم مثلامکالمه انگلیسی عجق وجقی اونارو یاد میگرفتم
آها،فهمیدم.تعریف میکردی.
آره،همیشه هفت هشت شب تو وایت کپ بودم.هیپی هاهیچ قیدو بندی نداشتن،واسه یکی دوتاآبجووپیداکردن جائی واسه خواب دختروپسرخودشو نو دراختیارهمه میگذاشتن.
یعنی شما هیپی بازبودی؟
نه بابا.هیپی هاخیلی کثیف بودن.شیپیش لابه لای موهاشون وول می خورد.بوی گندمیدادن لامصبا.
پس واسه چی هرشب اونجاولو بودی؟
گفتم که،دنبال دخترای خوشگل ایرونی وزبون یادگرفتن از هیپی ها بودم. بیشتروقتادخترای خوشگل باهیپی ها دوریه میزبزرگ جمع میشدن.اون شبم دختره لامصب تاهیپی هارو دیدمثل همیشه ازم فاصله گرفت ورفت سراغ اونا. نازهیپی هارو کشیدوتاخرخره آبجومهمونشون کرد.
خب،شماچی کارکردی؟
ازرو نرفتم که،هرجوربودقاطی گروهشون شدم.بازکناردختره نشستم ونازشو کشیدم.خواستم واسه ش آبجوسفارش بدم.دختره اخم وتخم کردوبازازم دورشدوخودشو به هیپی هاچسبوند،به خونه خودشون دعوت شون کرد که یه هفته تموم باهمه شون بخوابه.گفتم:
“خب،واسه چی بااخم ازمن فاصله میگیری ومیخوای یه هفته آزگارخودتو دراختیاراین هیپی های بوگندوی شپشو بگذاری؟”
میدونی اون چی جوابی بهم داد؟
بهت چی گفت؟
همینی که الان تو بهم میگی.
بابا،اون هم شهری تو وتومملکت خودت بودکه!
گفتم که،مردم مملکت من درست برعکس شما به خارجی ها نگاه ورفتار میکنن.
بعنی چیجوری رفتارمیکنن؟واضح تر حرف بزن!
هیچی،دختره بهم گفت:
“توباچارتا کتابی که خوندی خیال میکنی عالم دهری؟ پشت لبت تازه سبزشده یانشده،عقلت به این چیزا نمیرسه هنوز. ماایرونیابه مهمون نوازی معروفیم.اینامهمون مان.بایدتامیتونیم بهشو برسیم و بهشون خدمات اونچنونی بدیم واحترامشون بگذاریم که توکشورای خارج ازمون تعریف کنن.هنوزخیلی مونده که تو این چیزارو بفهمی.نمیدونی که ایناآدمای درجه یکن وماآدمای درجه دو !…..”