از بازداشتی های خرم آباد خبری نیست

نویسنده

فریبا صراف

از میان 25 بازداشت شده کارگاه آموزشی کمپین یک میلیون امضا در خرم آباد، هنوز 3 نفر در زندان به سر می برند که خانواده های آنان هیچ اطلاعی از وضعیت شان ندارند.

به نوشته سایت تغییر برای برابری این 25 نفر روز دوشنبه در جریان یک گردهمایی در ارتباط با کمپین یک میلیون امضا در خرم اباد بازداشت شدند. جریان این بازداشت چنین گزارش شده است: “پنجشنبه ساعت 6 صبح 21 شهریور ماه منصوره شجاعی، جلوه جواهری، زارا امجدیان و نفیسه آزاد از اعضای کمپین یک میلیون امضا برای برگزاری کارگاه حقوق زنان وارد خرم آباد شدند و در منزل میزبان، [رضا و مهتاب دولتشاه] که از فعالان اجتماعی خرم آباد و علاقه مندان به کمپین یک میلیون امضاست مقدمات برگزاری کارگاه را فراهم کردند”.

اولین جلسه این کارگاه صبح جمعه برگزار شد، اما: “هنوز بخش معرفی کمپین و شرح تاریخچه جنبش زنان در ایران تمام نشده بود که حدود ساعت 11. 40 دقیقه در به شدت کوبیده شد. وقتی بهمن آزادی همسر یکی از شرکت کنندگان در را به روی آنان باز کرد، 10 پلیس مسلح با لباس نظامی و شخصی و 3 پلیس زن با خشونت وارد خانه شدند و از همان آغاز، به وی حمله کرده و با قنداق تفنگ ولگد او را مورد ضرب وشتم قرار دادند. درمیان بهت و حیرت 25 شرکت کننده کارگاه، پلیس با خشونت و بی حرمتی به همه زنان ومردان حاضر که به آرامی و جدیت به مطالب کارگاه گوش سپرده بودند آنها را به دو اتاق راندند. در یک اتاق به خشن ترین شیوه زنان را برهنه کردند و تمام بدن آنها را مورد بازدید قراردادند و در اتاق دیگر مردان را. علاوه بر این، تمام وسایل شخصی صاحبخانه و میهمانان را به هم ریخته و تجسس کردند. همه این کارها با اهانت و توهین زیاد به شرکت کنندگان همراه بود”.

عاقبت “پس از یک ساعت توهین و تجسس و ضرب وشتم و ضبط وسایل شخصی، تعداد زیادی دستبند آوردند. ابتدا به دست مردان دستبند زده و آنها را از خانه خارج کردند، با فریادهای اعتراض آمیز زارا امجدیان و حمایت بقیه اعضای کمپین، زنان از دستبند زدن امتناع کردند. شرکت کنندگان در کارگاه هنگام خروج از منزل درکمال تعجب با جمعیتی رو به رو شدند که پلیس به آنان گفته بود که این افراد به خاطر «راه انداختن بساط لهو و لعب» بازداشت شده اند!مینی بوس های حامل بازداشت شدگان به سمت کلانتری خرم آباد و بازداشتگاه معتادان و قاچاقچیان به راه افتاد و سرنشینان خود را در آنجا پیاده کرد. بی احترامی و هتک حرمت و گاه تهدید به ضرب وشتم و دستبند و… غیره چاشنی این گرد هم آیی اجباری بود. “

یکی از دستگیر شدگان ادامه ماجرا را چنین تشریح کرده است: “مردان را به جای دیگر بردند و ما را که 14 زن بودیم در راهروهای باریک و تاریک کلانتری مدتها بدون تکلیف نشاندند. بالاخره حاج آقای قاضی پرونده وارد شد و مواردی را یادآوری کرد از جمله «شما همان زن هایی هستید که می خواهند به جای یک شوهر 4 شوهر داشته باشند و… یا بیچاره زنان خرم آباد که شما می خواهید آنهارا آگاه کنید». سپس زنان بازداشت شده را در دو سلول 3 متری به زور چپاندند. یکی از دختران جوان مبتلابه آسم حالش به شدت وخیم بود و وقتی درخواست پزشک می شد می گفتند «صبر کنید. الان کارتان تمام می شود». بالاخره ساعت 3 بعدازظهر عده ای با میز و صندلی آمدند و راهروهای تاریک وباریک را تبدیل به اتاقهای بازجویی کردند. زنان را دوتا دوتا از سلول های تنگ و کوچک صدا کرده و مورد بازجویی قرار می دادند. آنها مطالبی راجع به بیوگرافی خودمان، کمپین، نحوه آشنایی مان با صاحبخانه سوال می کردند. “

در ادامه این گزارش می خوانیم: “پس از بازجویی، زنان را مجددا با مینی بوس و این بار با سرهای پایین به محل دیگری بردند: «مرتب تهدید می کردند مبادا بیرون را نگاه کنید. اگر سرتان را بالا ببرید حتما توسری محکمی می خورید!!» مکان بعدی مربوط به اداره اطلاعات بود. هر 14 نفر را در اتاقی بزرگ و روشن کنار هم نگهداشتند. تا ساعت 4. 30 هیچ خبری نشد تا این که کم کم با اصرار خودمان و به در کوبیدن و صداکردن نگهبان ها، یکی یکی برای بازجویی مجدد رفتیم. پس از بازجویی از همه، به ویژه از زنان خرم آبادی می خواستند که تعهد دهند دیگر در جلسات غیر قانونی وبدون مجوز شرکت نکنند، و به اعتراض آنان که این جلسه اصلا غیر قانونی نیست توجه نمی کردند و می گفتند کارشان قانونی است. البته اعلام می کردند که طبق ماده 498 قانون جزا حتی اگر درخانه خودتان بخواهید جمع شوید باید مجوز داشته باشید. و ما هم مرتب متذکر می شدیم که اما طبق ماده 27 قانون اساسی حتی در خیابان هم می توان بدون مجوز به برگزاری جلسات مسالمت امیز و بدون حمل اسلحه اقدام کرد”.

به نوشته سایت تغییر برای برابری “آخرین سکانس این برنامه برگزاری شوی اعتراف… بود: «همه زنان را در اتاقی نشاندند و عده ای با دوربین فیلمبرداری وعکاسی داخل اتاق شدند و آقای قاضی که فرد معممی از اهالی اصفهان بود و همچنان معتقدبود که هدف ما اختیار کردن 4 شوهر برای خودمان ویک زن برای همسرانمان است، پس از آنکه ما را به عنوان فریب خوردگان کمپین و فریب خوردگان آقای دولتشاه نصیحت کرد، از همه دعوت کرد که به سخنان رضا دولتشاه گوش دهیم. بعد دو مامور رضا دولتشاه را که با چشمان متورم و قرمز و پاهای لرزان شباهتی به آقای دولتشاه که ما روز گذشته با او آشنا شده بودیم نداشت، آوردند. روی صندلی نشست و گفت از اینکه اعضای کمپین را به خانه اش دعوت کرده است و این مشکلات به وجود آمد عذر می خواهد. “

به این ترتیب رضا دولتشاه که جرم او”پیگیری مطالبات صنفی کارگران و زحمتکشان” است، همراه با بهمن آزادی و خسرو نسیم پور در زندان باقی ماندند و بقیه آزاد شدند. عاقبت پس از سه روز بی خبری،خانواده های این سه نفر برای پیگیری وضعیت آنها به دادگاه مراجعه کردند اما به آنها گفته شد “خبری ندارند”. به همین علت آنان دیروز جلوی دادسرای خرم آباد تجمع کردند و سرانجام اجازه ورود به دادستانی را یافتند، اما در آنجا نیز بعد از چند ساعت معطلی،مسئولین از سرنوشت سه دستگیر شده مزبور اظهار بی اطلاعی کردند.

یکی از بستگان خسرو نسیم پور می گوید: “دادستان کاملا اظهار بی اطلاعی کرد و گفت هنوز پرونده ای برای او نفرستاده اند. او ما را به معاونت دادستانی ارجاع داد و آنجا هم جوابی نگرفتیم. معاون دادستان گفت حتما آنها به خاطر گرایشات شان نگه داشته شده اندو ما هم گفتیم مگر تفتیش عقاید آزاد است؟ او درنهایت ما را بیرون کرد و گفت برید فردا صبح بیایید تا فردا خبر قطعی را می دهیم. “

خواهر رضا دولتشاه هم می گوید: “رضا و خسرو هر دو میگرن دارند و دارو مصرف می کنند. هرچه اصرار کردیم که داروهایشان را به آنها بدهید اهمیت ندادند. “

به این ترتیب این سه نفر نیز به جرم “ برگزاری یک کارگاه آموزشی در خانه ای کوچک و با عده ای محدود در مورد قوانین نابرابر همچون تعدد زوجات، شهادت، دیه نابرابر و…” امروز چهارمین روزدستگیری خود را پشت سر می گذرانند بی انکه “خانواده هایشان هیچ خبری از وضعیت و مکان بازداشت شان” داشته باشند.