جنگ علیه ایران و وظیفه اپوزیسیون

آرش بهمنی
آرش بهمنی

1- سخنان اخیر  “مایکل هایدن” ـ رییس پیشین سازمان جاسوسی آمریکا ـ  در گفت‌گویی با “سی‌ان‌ان”، درباره احتمال حمله نظامی به ایران، بار دیگر توجهات را به احتمال حمله آمریکا به ایران جلب کرد. پیش از این برخی از نشریات متعلق به سپاه پاسداران از این احتمال سحن رانده بودند که “ واشنگتن طی سال جاری قصد دارد 56 ناوهواپیمابر خود را در سواحل ایران مستقر سازد و نیروهای نظامی بریتانیا و فرانسه نیز به آنها افزوده خواهند شد.”

سخنان این مقام آمریکایی، گرچه چند روز بعد تکذیب شد، اما این روزها به کرات از زبان بسیاری از سیاسیون و نظامیان آمریکایی شنیده می شود. احتمال حمله نظامی به ایران ـ محدود توسط اسراییل برای بمباران تاسیسات هسته ای یا غیرمحدود توسط آمریکا و متحدانش، نظیر آنچه در عراق و افغانستان اتفاق افتاد ـ هر روز بیشتر از روز قبل می شود.

نکته مهم آن است که فارغ از آنکه جنگ چگونه آغاز شود، ادامه یابد و کدام طرف شکست بخورد، بدیهی است که جنگ عملا می تواند خسارت های بسیاری به ایران وارد کند. اکنون و با توجه به آنکه سایه جنگ روز به روز بیشتر بر میهن سایه می افکند، روشنفکران و اصولا نیروهای مخالف، چه موضعی باید در این زمینه اتخاذ کنند؟

2- درباره “بد” بودن جنگ، احتمالا تمامی مردم دنیا ـ شاید به غیر از مدیران کارخانه های تسلیحات هسته ای و افراطیون جنگ طلب ـ توافق دارند. هزینه های مادی، انسانی و روانی جنگ، این مقوله را به واقعیتی تلخ، اما گاهی ناگزیر  تبدیل می کند.

پیش از این، بسیاری از روشنفکران، به راحتی قادر بودند در تقبیح جنگ، سخن ها بگویند و آن را بی محابا مورد حمله قرار دهند. به نظر می رسد اما در دنیای امروز، اوضاع دیگرگونه شده است. در جهانی که هر کشوری، می تواند تهدیدی برای امنیت جهانی باشد، مقوله ای به نام “ حق دخالت بشردوستانه” به وجود آمده است. نمونه بارز این مساله، آنچه بود که در عراق اتفاق افتاد. حمله آمریکا ـ به عنوان بزرگ ترین قدرت نظامی جهان ـ به کشوری که سال ها بود دچار یک حکومت استبدادی بود و از سویی نظم جهانی را نیز به خطر می انداخت، پارادایمی نوین را در عرصه جهانی به وجود آورد. گرچه می توان حمله آمریکا را ناشی از منفعت طلبی های اقتصادی، جاه طلبی سیاسی، تسلط بر منابع و ذخایر انرژی و… دانست و یا به تلفات جنگ نیز اشاره کرد، اما بلاشک، پس از حمله آمریکا، مردم عراق دموکراسی را برای نخستین بار در چند دهه اخیر تجربه کرده اند، همسایگان عراق از  شر دیکتاتوری مزاحم ـ که طی یک دهه با دو کشور ایران و کویت درگیر شد ـ خلاص شده اند و مردم عراق، دیگر بستگان خود را در گورهای دسته جمعی نمی جویند. حمله آمریکا به عراق و افغانستان، افسانه این جمله که “دموکراسی از کوله پشتی سربازان بیرون نمی آید” را نیز نقض کرده است.

البته نباید فراموش کرد که “حق دخالت بشردوستانه” مشروط به شرایطی است. هرگاه حقوق بنیادین انسان‌ها، به نحو سیستماتیک و گسترده توسط دولت‌ها یا توسط گروهی در جامعه نقض ‌شود، هر کسی که از این نقض گسترده‌ آگاه است، و می‌تواند در دفاع از این قربانیان اقدامی بکند، اخلاقا “موظف” است که در این زمینه اقدام بکند. به تعبیر دیگر، آن افراد یا نهادها حق (و بلکه وظیفه) دارند که در امور داخلی آن کشور دخالت کنند و آن دولت را از نقض حقوق اساسی آن انسان‌ها بازدارند و از قربانیان نقض حقوق بشر دفاع بکنند. اما این دخالت در صورتی مجاز است که دست کم چند شرط مهم احراز شده باشد: اول آنکه حقوق اساسی به نحو گسترده و سیستماتیک مورد نقض قرار گرفته باشد. دوم آنکه قربانیان از عهده‌ی دفاع از خویشتن برنیایند، یعنی به تنهایی توانایی مقابله و دفع آن مخاطرات را نداشته باشند.

3- به نظر می رسد که احتمال حمله نظامی به ایران را  نیز باید در چنین گفتمانی مورد دقت قرار داد: جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی که همواره متهم به “حمایت از تروریسم” شده و سابقه “نقض حقوق بشر” نیز در آن فراوان یافت می شود، به باور کشورهای غربی، در پی “سلاح هسته ای” است. گرچه غرب، در یکسال و اندی گذشته، هیچ گونه حمایت عملی از جنبش سبز برای برقراری حکومتی دموکراتیک انجام نداده ـ سهل است که بسیاری از ابزارهای سرکوب توسط موسسات غربی در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفته است و حجم مبادلات تجاری با جمهوری اسلامی، روز به روز بر فربهی نهادی چون سپاه، که به طور مستقیم وظیفه سرکوب معترضان را برعهده داشت، افزوده است ـ اما بلاشک، استقرار حکومتی دموکراتیک که قواعد حقوق بشری را مدنظر قرار دهد، برای غرب می تواند بزرگ ترین تضمین برای نهادهای بین المللی و کشروهای غربی باشد که تلاش برای دست یابی سلاح های هسته ای و یا حتی دست یابی به آن از سوی حکومت مستقر در ایران، صلح و امنیت جهانی را در خطر نمی اندازد.

از سوی دیگر تجربه جنگ در عراق نشان داد که اگر سیاست مداران و نظامیان، بر حمله به کشوری مصر باشند، اعتراضات پراکنده درنقاط مختلف دنیا و یا مخالفت کشورهای موثر در روابط بین الملل، نمی تواند جلوی آن ها را بگیرد.

این گونه است که باید توجه کرد در صورت هرگونه حمله نظامی به ایران، اپوزیسیون و نیروهای منتقد وضع موجود، نمی توانند عافیت طلبانه، راه سکوت را در پیش بگیرند. سکوت در مقابل جنگ، معنایی نخواهد داشت، زیرا در صورت حمله نظامی، نیروهایی که فعالانه وارد عرصه شوند، قادر خواهند بود در حکومت انتقالی قدرت را به دست بگیرند. با جنگ می توان مخالف یا موافق بود. نیروهای سیاسی همان گونه که از بودجه های نهادهای مختلف اروپایی و آمریکایی تغذیه می کنند و از آن برای پیشبرد اهداف خود سود می برند، باید بدین نکته نیز واقف باشند که در صورت حمله نظامی به ایران ـ که واقعیتی تلخ و نامطلوب است ـ باید فعالانه شرکت کنند: در مقابل جمهوری اسلامی همراه با نیروهای مهاجم و یا همراه با جمهوری اسلامی و در مقابل نیروهای مهاجم.

سکوت اکثریت نیروهای سیاسی، درباره واقعیتی که هر لحظه امکان وقوع آن وجود دارد، نتیجه ای جز انفعال این نیروها و میدان دان به نیروهایی که بهره ای از خوش نامی نبرده اند و احتمالا وقعی نیز به رعایت قواعد دموکراسی نمی نهند، نخواهد داشت. آلترناتیوهایی که در میان مردم مقبولییت نداشته باشند و  تنها به دلیل انفعال نیروهای دموکراسی خواه وارد عرصه شوند و حکومتی انتقالی را تشکیل دهند، می توانند ایران را به چرخه استبداد جدیدی وارد سازند.

هنر یک نیروی سیاسی در این است که برای تمامی احتمالات پیش رو برنامه ای مشخص داشته باشد. برنامه ای که جوابگوی نیازها و رسیدن به اهداف آن نیرو یا گروه باشد. طبیعتا در این میان می توان و باید تا جای ممکن از وقوع اتفاقی چون جنگ جلوگیری کرد، اما در صورت وقوع چنین جنگی، محکوم کردن زبانی، بی فایده است. برای کاستن از خطر احتمال جنگ، آنچه مورد نیاز است، برنامه ای جامع و مدون است. برنامه ای که بتواند نیرویی تازه در کالبد جنبش سبز بدمد و آن را مجددا احیا کند که آرامش پیش از طوفانی که اکنون حاکم است، و مانورهای قدرت جمهوری اسلامی، تنها عزم جهان را برای جنگ جزم تر خواهد کرد.

 

پی نوشت:

1- برای پی بردن به جزییات بیشتری به سخنان مایکل هایدن می توان به این منبع زیر مراجعه کرد:

درباره نظرات مقامات جمهوری اسلامی درباره احتمال وقوع جنگ،  اینجا نگاه کنید.

2- برای مطلع شدن از مفهوم حق دخالت بشردوستانه اینجا نگاه کنید.

همچنین می توان شرحی کوتاه بر نظرات آرش نراقی درباره حق دخالت بشردوستانه را در این آدرس دید.