دادرس پرونده متروی اصفهان عوض شد

نویسنده

ns_babak_mehdizadeh_01.jpg

بابک مهدیزاده

تونل متروی اصفهان وارد چهارباغ شده است و می رود که به سی و سه پل هم برسد. به هرجا هم که می رسد خرابی به بار می آورد. خرابی آثار باستانی ایران زمین. به همین دلیل 2هزار شهروند اصفهانی به وکالت محمد علی دادخواه شکایت کرده و خواستار توقف پیشروی مترو شده اند. پرونده در حال رسیدن به نتیجه مطلوبی بود که اکنون دادخواه خبر از تغییر دادرس پرونده یعنی آقای محمدی جرقویه می دهد. گفت و گوی روز با دادخواه، عضو کانون مدافعان حقوق بشر و وکیل این پرونده را در این خصوص می خوانید.

mohammad_ali_dadkhahb.jpg

از پرونده متروی اصفهان و شکایت دو هزار شهروند اصفهانی چه خبر؟

یک خبر بسیار تاسف بار دارم، بسیار تاسف بار.آقای محمدی جرقویه قاضی شرافتمند، نمونه و برجسته ای که مبادرت به 4 کار اساسی و ارزنده در این زمینه کرد متاسفانه دیروز عوض شد.

چرا؟

نمی دانم. من هم از این تغییر متحیرم.

این قاضی چه کارهایی کرده بود؟

اولین کاری که کرد این بود که باتوجه به خلاء قانونی که در قانون مجازات ما وجود دارد و با توجه به ماده 560 که اجازه هیچ نوع شکایتی را برای کسی در نظر نگرفته و دادستان اصفهان هم صراحتا گفته بود این پرونده در زمره حقوق بشر نیست، ایشان یک گام اسلامی، انسانی، ملی و بین المللی برداشته و از اداره حقوقی سئوال کرده بود آیا شکایت حدود دو هزار نفر شاکی را بپذیرد یا نپذیرد. خوشبختانه دایره حقوقی هم گفت این در زمره امر به معروف و نهی از منکر است و باید آن را بپذیرد. ایشان هم مبادرت به تعطیل و توقف عبور مترو کرد و به تعاقب آن باتوجه به مصوبات زمان ریاست آقای بهشتی بر میراث فرهنگی و باتوجه به تاییدی که در آبان 1372 آقای مرعشی به عنوان معاون رییس جمهور و رییس میراث فرهنگی اعلام کرده بود، و همچنین باتوجه به اعلامیه وکیل آخرین مدیرکل میراث فرهنگی در 1385، این قاضی شریف آقای سیف الهی را احضار کرد که پاسخ دهد به چه علت برخلاف مقررات اعلام شده مسیر قطار شهری را تغییر داده است. متاسفانه قبل از اینکه آقای سیف الهی، رییس قطار شهری به بازپرسی بیاید، استعفا داد و بعد هم آقای محمدی جرقویه از بازپرسی شعبه 5 برداشته شد.

چرا میراث فرهنگی چندان جدی گرفته نمی شود و مردم آنقدرها که باید نسبت به تخریب این آثار واکنش نشان نمی دهند؟

چند علت اساسی دارد. یکی اینکه متاسفانه ما خلاء فرهنگی داریم. یعنی در این زمینه آنطور که باید و شاید نوباوگان، جوانان و دیگر افراد جامعه را تربیت فرهنگی نکرده ام. ما روی ارزش ها و باورهایی که از یک سو ایجاد همبستگی ملی می کند و از سوی دیگر موجب همبستگی ارگانیگ یعنی اندامی می شود کار نکرده ایم و این یک فاجعه غم بار است که وجود دارد. متاسفانه قانون ما هم ضعیف است. یعنی خلاء قانونی بزرگی داریم. ما که الان از قاضی شرافتمند و دانشمند این پرونده یاد می کنیم به این دلیل است که او خلاء قانونی را دید و درجهت رفع آن اقدام کرد. البته برداشتن قاضی متاسفانه برای اولین بار نیست. در زمانی که مساله جهان نما مطرح شده بود بعد از اینکه دستور تعطیل و توقفش را آقای صالحی، قاضی پرونده داد، بلافاصله عوض شد. اکنون هم که آقای محمدی جرقویه عوض شده به همین دلیل است. نمی دانم چرا وقتی پرونده ای دارد به سرانجامی می رسد و به مرحله اقدام قضایی می رسد به یک باره دادرس عوض می شود. امیدوارم دادرس جانشین ایشان باتوجه به قرار قرینه ای که آقای جرقویه صادر کرده درخصوص توقف عمل کنند. ما امیدواریم با توجه به تقاضای کارشناسی و همچنین نظر علمی دکتر محمدرضا اسپهبد این پرونده به سرانجامی شایسته در جهت منافع ملی از یک سو و حفظ حیثیت ما از سوی دیگر برسد.

ما ظاهرا منافع ملی در تقابل با منافع مادی قرار گرفته است؟

بله . مثل اینکه متاسفانه منافع مادی بر منافع ملی می چربد اما با این حال ما ناامید نیستیم. من امیدوارم سرنوشت این پرونده همانند سرنوشت پرونده جهان نما نباشد که بعد از اینکه دادگاه ملی در جهت منافع ملی به استناد قانون ملی تصمیم گرفت، آن رای از بین رفت و ناچارا مراجع بین المللی اظهار نظر کردند و متاسفانه به ایران اخطار دادند. متاسفانه مسئولان توجه نمی کنند که میراث فرهنگی با کلیه پیرایه های عاطفی و تاریخی خود، بار معنایی ویژه ای برای انسان های هر سرزمین و زیستگاه آن جامعه ایجاد می کند. این بار معنایی به گونه ای می شود که گروه ها و جمعیت های انسانی را به همبستگی و پیوند و دلبستگی می رساند و جایگاه تفکری ویژه ای به آن ها می بخشد. ما اگر به این موارد حیاتی توجه کنیم می بینیم خیلی ارزشمند تر از نفت است. چون نفت را باید با هزینه زیاد استخراج کنیم و با تمنا و تقاضا و هزاران مشکل دیگر بفروشیم. در صورتیکه میراث فرهنگی مایه افتخار است و هیچ ضرورتی هم ندارد که ما آن را استخراج کنیم. بلکه دیگران هستند که به ما التماس می کنند که آن را بازبینی کنند. یعنی هم موقعیت و شان تمدن و فرهنگ ما در جامعه سایه گستر و افزون تر می شود و هم هزینه کمتری در این زمینه صرف می کنیم. این ها تعقل و فرزانگی را طلب می کند. ما از نظر موقعیت جاذبه های گردشگری و میراث فرهنگی در رتبه 11 جهان قرار داریم اما متاسفانه از نظر جذب توریست در رتبه 100 به بالا قرار داریم. این نشان می دهد که مدیریت میراث فرهنگی ما بسیار ناکارآ و فاقد تحرک و جنبش لازم است.

برخورد سازمان میراث فرهنگی با آثار ملی ما فقط مربوط به چهارباغ اصفهان نیست. پیش از این با تخت جمشید، شهر 800هزارساله طوس، مسجد جامع و نقش رستم و جاهای دیگر هم این رفتار را داشته اند.چرا چنین رویکردی نسبت به آثار باستانی و گرانبهای ایران وجود دارد؟

یک دلیلش این است که حاکمیت اعتبار لازم را به این ها نمی دهد. اگر ما می بینیم سد سیوند به گونه ای طراحی شده است که مهمترین شناسنامه ایران یعنی پاسارگاد و قبر کوروش کبیر را مورد تهدید قرار داده نشانه همین اعتبار نبخشیدن است. این رفتار درحالی است که مقبره کوروش کبیر، مقبره انسانی است که در قرآن هم از او یاد شده و در سوره کهف او را شایسته دانستند. از منظر تفکر شیعی هم حضرت علی در خصوص کوروش حدیث دارد که او را به عنوان کسی که خدا او را دوست داشته و او هم خدا را دوست داشته معرفی کرده. اما متاسفانه کار فرهنگی در این زمینه انجام نشده. از سویی دیگر می بینیم در همه جا منافع مادی در اولویت قرار می گیرد. یعنی لحظه بینی، اندک بینی و تا جلوی پا را نگاه کردن مهم است. مثلا وزارت نفت در چغازنبیل که متعلق به حدود 7هزار سال پیش است گمانه زنی می کند برای نفت. اصلا نفت در آنجا در نیاید چه اشکالی دارد؟ شناسنامه ایرانی مهم است یا پتروشیمی در بیستون؟ فاجعه آمیز تر از همه عبور قطار شهری از چهارباغ است. علی رغم هشدارهای دلسوزان جامعه و علی رغم اینکه 2هزار نفر شکایت کرده اند مسئولان به اقدامات خودشان ادامه می دهند. شکایت 2هزار نفر به نوعی رفراندوم محسوب می شود اما مثل اینکه وجدان شهری اصفهان به این مسایل توجهی ندارد و مدیریت ارشد کشور نیز به جای مقابله، با سهل انگاری به این مساله می نگرد که این جای بسی تامل و تعمق دارد.

وقتی طالبان مجسمه بودا را تخریب کردند تمام دنیا این عمل را محکوم کرد. چرا جامعه جهانی نسبت به تخریب آثار باستانی ایران سکوت کرده است. یعنی تخت جمشید کم ارزش تر از مجسمه بودا است؟

اتفاقا بسیار پر ارزش تر هم است. اما ما هم دلمان می خواهد این مسائل در داخل حل شود. ما از اینکه پرونده جهان نما هم در یونسکو مطرح شد زیاد خرسند نیستیم. هرچند به نتیجه مطلوب رسید. ما امیدواریم مدیران این تجربه و فرزانگی و خردورزی را داشته باشند و در مقابل این اقدامات خردسوز تجدید نظر کنند. چون نه تنها نسل حاضر که نسل های آینده هم به آن ها به عنوان کسانی خواهند نگریست که امانت را به آن ها سالم تحویل ندادند. هرچند راه آن گشوده است. این مسائل را با توجه به ماده 7-20 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 30 میثاق فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی می توان در مجامع جهانی مطرح کرد. چون ایران به کنوانسیون حفظ آثار فرهنگی ملحق شده و باتوجه به ماده 7-20 کنوانسیون وین مصوب می 1969 ایران نمی تواند به استناد قوانین داخلی خودش از اجرای این معاهدات جهانی که برابر با ماده 9 قانون مدنی ایران همانند قانون داخلی است و هر شهروندی حق دارد نسبت به آن ها اعتراض کند، خودداری کند.