واپسین روزهای ریاست ۸ ساله محمود احمدینژاد بر قوه مجریه، بر خلاف انتظارها آرام و بیصدا سپری میشود. رئیس دولت دهم که امید داشت با ریاست جمهوری اسفندیار رحیم مشایی، مدل محبوب و اقتباسیاش از همسایه شمالی(پوتین-ـ مدودف) اجرایی شود پس از عدم حضور مشایی در انتخابات، مهجورتر از همیشه ماند. اگر چه از حامیانش خواست صبور باشند، او مشکل را حل میکند و سفرش به اتیوپی و اکوادور را هم لغو کرد. ولی نتوانست وعدهاش را عملی کند و امیدهای طرفدارانش به یاس تبدیل شد. اینبار از افشاگری هم خبری نبود، شاید هم بلوف زده بود و شاید هم ترسید اگر افشاگری کند، خودش هم افشا شود. حالا حتی گروهی از اصولگرایان او را به کمک به اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری متهم میکنند. حامیان احمدینژاد و مشایی هم انگشت اتهام به سوی دیگر اصولگرایان گرفتهاند که اگر گذاشته بودید مشایی کاندیدا شود کار به اینجا نمیکشید.
حتی یک بوق هم دست حامیان احمدینژاد ندادند
اصولگرایان حامی محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی از چندی پیش به دیگر طیفهای اصولگرا هشدار داده بودند که اگر به مشایی اجازه ورود به عرصه انتخابات داده نشود، اصلاحطلبان پیروز انتخابات خواهند بود. روزنامه خورشید که وابسته به سازمان تامین اجتماعی و جریان موسوم به انحرافی است، در مطلبی به قلم مدیرمسوولش از “حرکت پاندولی اصلاحطلبان- اصولگرایان با همان ریتم سابق سیاسی” خبر داد. محمدرضا تقویفرد نوشت : “دور از انتظار نیست که احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور، فقط برگزارکننده انتخابات سالم در کشور باشد و بیهیچ تعلقی، قوه مجریه را از همان دستی که تحویل گرفته است، به همان دست تحویل دهد و یکبار دیگر سیدمحمد خاتمی-یک اصلاحطلب- بر مسند ریاستجمهوری اسلامی ایران بنشیند.”
مدیر مسئول روزنامه شهروند و مسئول کمیته رسانه دفتر هماهنگی ستادهای مردمی مشایی، هم گفته بود: “حذف مهندس مشایی از گردونه رقابت انتخابات ریاست جمهوری، فرصت بیبدیلی در اختیار جریان هاشمی قرار داد تا پروژه «هاشمی ۲» را با محوریت حسن روحانی کلید بزنند.”
به گفته عبدالرضا داوری تنها کسی که می توانست معادلات حاکم بر انتخابات را دگرگون کند و زمین بازی انتخابات را به جایی دیگر انتقال دهد، اسفندیار رحیم مشایی بود که “با شعار ادامه راه احمدی نژاد گره خورد و جامعه چهره ای مظلوم، مردمی و خارج از مناسبات رسمی قدرت از او می شناخت که با گفتمانی فراگیر، تمام ظرفیتهای مردمی هدفگذاری شده در پروژه “هاشمی ۲” را به سبد گفتمان انقلاب اسلامی باز می گرداند.”
او همچنین اذعان کرد: “امروز جریان حامیان دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی نه تنها از میدان مسابقه اخراج شده اند و از روی سکوها بازی را تماشا می کنند بلکه حتی یک بوق هم به دستشان ندادهاند تا این جریان از همان سکوها بتوانند بر روند مسابقه اثر گذار شوند.”
در این میان طیف دیگری از اصولگرایان که عموما وابسته به سپاه پاسداران بودند احمدینژاد را متهم به تلاش برای پیروزی اصلاحطلبان کردند. تا جایی که مشاور نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران در مقاله ای نوشت: “حلقه انحراف به دنبال آن است تا با پیروز شدن اصلاحطلبان، مدعی شود فقط کاندیدای حامیان دولت بود که میتوانست در این رقابتها مانع به قدرت رسیدن اصلاحطلبان شود.”
جریان انحرافی به هر ایرانی ۹۰۰ میلیون دلار پول داد
“توصیه میکنم همین الان همه شکست خوردهها دنبال بهانه شکست باشند. مثلا یکی بگه چرا مشایی در انتخابات سکوت کرد و الا من پیروز میشدم. یکی دیگه هم بگه جریان انحرافی به هر ایرانی ۹۰۰ میلیون دلار پول داد که به روحانی رای بده!. کلا چون مردم دیگه حرفای شما رو باور ندارن، هر چه دروغ بگید اشکال نداره و چه بهتر دروغهاتون بزرگتر باشه.”…
اینها بخشی از مطلب طنزی است که در “شبکه ایران” رسانه وابسته به دولت در راستای انتقاد از اصولگرایان منتشر شده است. البته شبکه ایران تنها به این طنز اکتفا نکرده است. یکی از نویسندگان این وبسایت در یادداشتی با انتقاد از وارد کردن جلیلی به عرصه انتخابات نوشته: “گروهی از اصولگرایان که در دو سال اخیر شدیدترین تخریب ها را نسبت به احمدی نژاد داشته اند تلاش کردند با روی کار آوردن جلیلی، کاریکاتور ۸۴ او را ترسیم نمایند و بدین گونه در توهم خلق احمدینژادی جدید برآیند. در این راستا ستاد جلیلی که مجری افکار این گروه از اصولگرایی بود وارد کار شد و در ابتدا سعی بر آن داشت با سوءاستفاده از برند احمدی نژاد، خود را در جامعه معرفی نماید ولیکن احمدی نژاد در دو مرحله این پروژه را شکست داد. احمدی نژاد در ابتدا در یک اقدام پیشگیرانه، با همراه کردن خود با مهندس مشایی در روز ثبت نام و سپس با اعلام موضع صریح انتخاباتی خود مبنی بر عدم حمایت از کاندیداتوری فردی خاص، دست طرف مقابل را در حنا گذاشت.”
مدیرمسوول روزنامه خورشید هم درست فردای اعلام نتایج با اشاره به اینکه قبلا هم پیشبینی شده بود که اصولگرایان بازنده میدان باشند، در سرمقاله این روزنامه آورد:“پیشبینیها درست بود و محمدرضا عارف با مرقومه سیدمحمد خاتمی از رقابتهای این دوره کنارهگیری کرد و سازماندهی قوی و تشکیلات منسجم اصولگرایان که در مرکز ثقل محمدباقر قالیباف به هم رسیده بودند نیز کارساز نشد. نه حضور توأم با حمایت علی لاریجانی در مراسم افتتاح بزرگراه امام علی (ع) از قالیباف و نه کنارهگیری حدادعادل و استفاده حداکثری از ظرفیت جبهه متحد اصولگرایی نتوانست سرنوشت این دوره از رقابتها را به نفع دو شاخه اصولگرایان تغییر دهد و بدین ترتیب حتی نامه حمایت ۱۵۰ نماینده مجلس و در ادامه حمایتهای همهجانبه اردوگاه اصولگرایان در مجلس نیز مؤثر نبود و نتیجه قابل قبولی را برای آنها به دنبال نیاورد. آنچه در این میان بسیار حائز اهمیت است، صداقت احمدینژاد در بیان این مطلب بودکه دولت و شخص وی کاندیدایی در انتخابات ندارند”
احمدی بای بای
۱۰ تیرماه، روزی است که محمود احمدی نژاد راهی سرزمین روسها میشود. او در یکی از آخرین سفرهای خارجیاش به دیدار پوتین و مدودف میرود. همان دو چهره محبوبش که چهار سال در ایران کوشید مدل دولتشان را اجرا کند. خودش پوتین باشد و مشایی مدودف. ولی اکنون شاید حتی نتواند مدودف خیالیاش را همراه خود به سفر ببرد، چرا که شایعاتی مبنی بر ممنوعالخروج بودن مشایی و بقایی دو یار دیرینش دهان به دهان میچرخد. اسفندیار رحیم مشایی، نه تنها مدودف ایران و احمدی نژاد نشد بلکه حتی اجازه رقابت هم نیافت و نتوانست اعتراضی هم بکند. اما همه اینها شاید به اندازه مراسم بدرقهای که ملت ایران برای رئیسجمهور سابقشان گرفتند مهم نباشد. مهم این است که پس از ۸ سال حکومت، همه اصولگرایان از او دوری جستند و مردم ایران شادمانه در خیابان های تهران فریاد زدند احمدی بای بای. و خداحافظی با احمدینژاد، خداحافظی با مشایی هم هست.