رویکرد شاعرانه قلمو و رنگ…
هفته گذشته گالری “شکوه” میزبان نمایشگاه آبرنگهای “محمد علی یزدچی” شد. همکارمان در تهران گزارشی از این رویداد هنری آماده کرده که در ادامه می خوانید…
محمد یزدچی در این نمایشگاه 27 اثر آبرنگ با تم موضوعی گل ارائه کرده است.
واقعیت این است که دست نقاش آبرنگ به نسبت نقاش رنگ روغن بسته تر است و این کار را برای نقاش آبرنگ سخت می کند.اگر بخواهید ابنیه تاریخی را با آبرنگ به تصویر بکشید چه بسا که کارتان دشوارتر هم خواهد بود؛ چرا که کار با آبرنگ کاری است دو طرفه میان تو و آبرنگ مانند یک گفتگو یا کشمکش یا رابطه ی عاشقانه. بر عکس نقاشی با رنگ و روغن که رابطه ایست یک طرفه چون زمانش را تو تعیین می کنی و نه او. رنگت را نگاه می کنی تغییرش می دهی یا از اول می کشی و عیوبش را می پوشانی و این همه را هر وقت که اراده کنی انجام می دهی. آبرنگ اینطور نیست. زمانی برای تغییر دادن نیست، امکان پوشاندن و پنهانکاری نخواهد بود.
همواره وقتی آثار نقاشان جوان را می بینیم به طور معمول به یک تکرار ناشی از نظارت و حضور همیشگی استاد در جای جای آثار برمی خوریم، که این تکرار غالباً آزاردهنده است و ذهن مخاطب را متوقف می کند. وجه تمایز این نمایشگاه با دیگر نمایشگاه هایی از این دست، در اینجا است. گرایشات فکری و ذهنی کاملاً شخصی این دو هنرمند، ایده های شخصی شده این مجموعه را با بیانی آزاد که از نهان بی پروای هنرمند ناشی می شود، در پی داشته است.نقاشی های آبرنگ یزدچی را می شود به راستی آبرنگ نامید؛ چرا که از دلپذیرترین روش ها در ارائه آثارش کمک می گیرد و به موجب صداقت و رعایت امانت در آثارش، ارتباط عمیق حسی با مخاطب بر قرار می کند. این نقاش در واقع از تقلید بی تفکر طبیعت و ساخت و سازهای بی دلیل، به دور نیست و هر آنچه که در ذهن و احساسشان می گذرد، با قدرت و صداقت و وفادار به طبیعت بیان می کنند. رنگ باز نیست، فرم و کمپوزیسیون را به خوبی می شناسد، از ویژگی های آثارش سادگی است، چه در نگاهش و چه در اجرای اثر هنری. این نقاش با حسی عمیق، به ستایش و ثبت لحظه های گذرا در اجتماع می پردازد. توانایی های آبرنگ را درک کرده و زلالی رنگ و شفافیت نگاهش، امتیاز نقاشی های آن است. او در برخی آثارش نگاهی فرمی تر به فضاهای نقاشی خود دارد. در آثار او گلها با زیبایی و چینش خاصی کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و با وجود آنکه کار با آبرنگ سهل و ممتنع است و بوجود آوردن رنگها با تونالیتههای زنده از کارهای مشکل آن به حساب میآید، اما رنگ آمیزی آثار در این نمایشگاه منحصر به فرد و نزدیک به واقعیت است.
تجربه آموزی های او در قالب رنگ آمیزی هایی با پس زمینه های خاکی و عناصر سبز رنگ در پیش زمینه، سرگردانی میان مفهوم سوررئالیستی تابلوها و طبیعت گرایی از نو ایرانی شده آن را بیشتر می گرداند. رنگ های کودکانه و درخشان در پهنه تابلوها گسترده شده اند. هدف یزدچی بیشتر نمایاندن ماهیت انسانی در تقابل با طبیعت است؛ نمایش حضور پرهیاهوی انسان در پهنه تاریخ گمشده.
رویکرد عمده یزدچی در این مجموعه از آثارش را می توان تغزل و شاعرانگی مشهودی دانست که در فضا سازی و همچنین گزینش عناصر و المان های آثارش بارز و موکد است. این رویکرد تقریبا در تمامی آثار این مجموعه در حد و سطحی یکدست و پی گیرانه دنبال شده است.
بیان نغزگونه وی در این مجموعه، همچنین در ساخت و پرداخت های پر ظرافت و جزء پردازانه و نیز در گزینش طیف های رنگی جوهرین و شفاف نما بر رویکرد وهم گونه و شاعرانه آثارش دلالت دارند.
به کارگیری تکنیک هایی نظیر خیس در خیس که به صورت دواندن مانده رنگی در سطح اثربه کار رفته بر جاری بودن و سیالیت فضای نقاشی های افزوده است. تا آن حد که در قسمت هایی از آثارش فضایی شبیه به زمینه سازی های موسوم به ابر و باد بوجود آمده است.
اما در عین حال این آثار خالی از بیان گری و مفهوم نیست. ظاهرا بیش از هر چیز ارائه فضایی مبتنی بر تضادها و یا همنشینی های پارادوکس وار مورد نظر نقاش بوده است.
پراکندگی نور در پهنای تابلوهای یزدچی، نگاه محافظه کارانه نگارگران قرون گذشته را به یاد می آورد. در آثار او فرم، همه چیز است، او کاربست فرم را در آثارش بر سایر عناصر ترجیح داده است؛ فرم هایی ساکت، جمود بسته و سمبلیک.
او درباره روند خلق این آثار میگوید:“نحوه شکلگیری این آثار را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. منبع اصلیام در این کارها، ایدههای ذهنی است. به این معنا که بدون هیچ مدل و طراحی،مقوا را خیس کرده و رنگها را ریختهام و بر اساس پیشامدها، اتفاقات را جلو بردهام.”
یزدچی ادامه داد: بخش دوم شامل عکسهایی میشود که از موضوعات مختلف گرفتهام و در بخش سوم موضوعات به صورت زنده کار شده است. به این معنی که دسته گلی تهیه و چیدمانی طراحی کردهام و آن را در قالب این آثار ارائه دادهام. در مورد این کارها بیشتر از هر چیز بر ذهنیت، تفکر و پشتوانه تجربی که در طول زمان بدست آوردهام متکی بودهام.
با وجود آنکه یزدچی تحصیلاتش مرتبط با هنر نیست، اما بیشتر از 18 سال است که به شکلی حرفهای با آبرنگ کار میکند و همین تجارب باعث پختگی آثار او در اولین نمایشگاه انفرادیاش شده است.
او در این مورد توضیح داد: علاوه بر آنکه آثار هنری مختلف را دنبال کرده و به زیاد دیدن کار عادت کردهام و چشم و ذهنم با دیدن آثار هنری تنظیم و به اصطلاح کوک شده است. کلاسهای هنری مختلفی از جمله تاریخ هنر و مبانی هنرهای تجسمی را گذراندهام که این تا حد زیادی به دانشم در زمینه هنر کمک کرده است. برای همین وقتی میخواهم کار اشتباهی در اثر انجام دهم ذهنم به صورت ناخودآگاه هشدار میدهد.