مایکل اسلکمن
ایران میگوید هیچ برنامهای برای ساخت سلاح هستهای ندارد. کشورهای غربی میگویند به ایران اعتماد ندارند و بصورت دورهای گزارشهای اطلاعاتی منتشر کردهاند که بر اساس آنها شواهدی دال بر تلاش ایران برای ساخت یک بمب در اختیار دارند.
این موضوع سالها باعث مناقشههای ستیزهجویانه بینالمللی بوده است.
اما در حالیکه این ماه آمریکا و متحدان غربی این کشور برای دور دوم مذاکرات مستقیم با تهران آماده میشوند، ممکن است دیگر این موضوع محوری نباشد. کارشناسان ایران و تحلیلگران منطقه میگویند، موضوع آن است که ممکن است ایران بالاخره آماده معامله شده باشد.
تحلیلگران به سلسله ای از مسائل اشاره میکنند، از بحران داخلی سیاسی ایران تا تغییر در رهبری واشنگتن و یک نکته مهم: ممکن است رهبریت ایران به آنچه قصد داشته از زمان آغاز برنامه هستهای خود را در سال 1999 دست یابد، دست یافته باشد.
در مذاکرات ستیزهجویانه و خطیر، امکان توافق زمانی حاصل می شود که دو طرف بتوانند اعلام پیروزی کنند؛ ممکن است زمان آن رسیده باشد.
تریتا پارسی، نویسنده کتابی در مورد ایران، و رئیس شورای ملی ایران و آمریکا که گروه مستقل سیاسی در واشنگتن است میگوید: «اگر پایان بازی ایرانیها ادامه غنیسازی و اگر پایان بازی آمریکا اطمینان از عدم وجود سلاح هستهای در ایران باشد پس می توان گفت در برابرموقعیت برنده-برنده قرار داریم. کسانی که دولت آمریکا را بخاطر مصالحه یا دادن امتیاز به ایران مورد انتقاد قرار میدادند اشتباه میکنند. تطبیق یافتن با یک واقعیت تغییر نیافتنی به معنی دادن امتیاز نیست.»
«این توافق از دید ایران معنی مصالحه– که میل چندانی هم به آن نشان نداده است – ندارد بلکه جنبه همکاری دارد. برای غرب نیز این امر به معنی امتیازگیری نیست بلکه به معنی حصول اطمینان عملی از آن است که ایران سلاح هستهای تولید نمیکند.»
فلینت لورت، مدیر پروژه ایران در بنیاد آمریکای جدید میگوید: «به نظر من ایرانیها در حال و هوایی نیستند که محدودیتهای جدی در توسعه برنامه خود را بپذیرند. از منظر آنان، آنها برای دو سال غنیسازی اورانیوم را از سال 2003 تا 2005 تعلیق کردند و از دید خود چیزی در عوض آن بدست نیاوردند و دوباره آن کار را تکرار نخواهند کرد.»
اما آقای لورت گفت که ایران «از طریق بسط دادن روند غنی سازی توجه جامعه بینالمللی را به خود جلب کردهاند و ورقهایی برای بازی در دست دارند.»
اصلا ممکن است از آغاز هم هدف ایران همین بوده است.
تحلیلگران بسیاری در داخل و خارج از ایران میگویند هدف تهران یافتن مهارت – یا حداقل بصورت ظاهری یافتن مهارت – در روند آمادهسازی سوخت هستهای، به نمایش گذاشتن کلاهک و فراهم کردن ادوات حمل این کلاهک بوده است ولی واقعا قصد ساختن یک سلاح هسته ای را ندارد.
این در راستای گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی هستهای است که میگوید ایران برای «طراحی و ساخت (سلاح هستهای) عملی اطلاعات کافی دارد» اما شواهدی وجود ندارد که برای ساخت آن تلاش کرده است. رهبر ایران آیتالله علی خامنهای در سال 2005 فتوا داده و تولید سلاح هستهای را ممنوع کرده است.
تهران میداند که توسعه سلاح هستهای میتواند قدرت منطقهای آن کشور را، با به حرکت انداختن همسایگان کوچک پرنفت خود برای فراهم آوردن چتر هستهای به کمک آمریکا، تحلیل برد. با این وجود کارشناسان میگویند، قصد ایران در تمام مدت این بود که دست خود را در مواجهه با غرب قوی کند تا مشروعیت، امنیت و به رسمیت شناختن رهبری منطقه را بدست آورد. دیدار ایران با آمریکا و قدرتهای غربی در ژنو این اهداف را در دسترس قرار داده است.
آمریکا بصورت مستقیم با ایران مذاکره کرد و ایران اجازه تلویحی ادامه غنیسازی را در خاک خود بدست آورد، که برای آن کشور حق حاکمیت ملی محسوب میشود.
عباس میلانی رئیس مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد گفت حتی پیش از دیدار ژنو «آنها همانجایی هستند که میخواستند باشند. آنها یک کشور هستهای هستند؛ مسئله غرور ملی مرتفع شده است».
جوان کول کارشناس امور ایران و خاورمیانه معاصر در وبلاگ خود هدف تهران را به بعنوان سیاست «هستهای خفته» توصیف میکندومیگوید این نشان می دهد که چرا رهبری ایران اصرار داشته که سعی ندارد سلاح هستهای بسازد اما همچنین سخت در جهت کسب مهارت در تولید یک بمب گام برداشته است.
آقای کول مینویسد: «سیاست هستهای خفته تمامی مزیتهای داشتن یک بمب را بدون تبعات ناخوشایندآن، از نوعی که کره شمالی از آن رنج میبرد، در خود دارد.»
شواهد دیگری مبنی بر اینکه هدف ایران از آغاز همین بوده وجود دارد.
حسن روحانی، یک روحانی که سالها به عنوان مذاکرهکننده ارشد ایران و رئیس شورای عالی امنیت ملی فعالیت میکرد در سال 2005 یک سخنرانی خصوصی را که یک سال قبل انجام داده بود منتشر کرد.
با وجود آنکه سالها بین تندروها و مصلحتگرایانی مثل روحانی اختلاف وجود داشته است، این سخنرانی نشان داد که در مورد هدف نهایی هیچ اختلافی وجود ندارد.
وی گفت: «جهان نمیخواست پاکستان بمب هستهای داشته باشد یا اینکه برزیل چرخه سوخت داشته باشد اما پاکستان بمب خود را ساخت و برزیل هم چرخه سوخت خود را درست کرد و جهان شروع کرد به کار کردن با آنها. مشکل ما این است که به هیچکدام از آنها دست نیافتهایم اما در سطح آستانه قرار داریم. در مورد ساخت بمب ما هرگز نخواستهایم در آن مسیر حرکت کنیم و هنوز قابلیت چرخه سوخت را هم توسعه ندادهایم.»
وقتی ایران با قدرتهای غربی در ژنو دیدار کرد، چیزی را که به نظر مصالحه میرسید، پیشنهاد کرد. ایران گفت به بازرسان اجازه ورود به تاسیسات تازه کشف شده غنیسازی در نزدیکی قم را خواهد داد و موافقت کرد که بیشتر سوخت غنیشده خود را برای پردازش بیشتر به روسیه بفرستد. همچنین تهران قبول کرد به مذاکره ادامه دهد که با اصرار محمود احمدینژاد بر اینکه ایران در مورد برنامه هستهای خود تنها با آژانس بینالمللی انرژی هستهای گفتگو میکند، مغایرت دارد.
اما در ایران اعلام پیروزی کردهاند.
آیتالله احمد خاتمی یک روحانی محافظهکار هفته گذشته در خطبههای نمازجمعه در دانشگاه تهران گفت: «پیش از مذاکرات آنها از تعلیق و تحریم علیه ایران حرف میزدند اما پس از مذاکرات هیچ حرفی از تعلیق یا تحریم نبود؛ در عوض بسته پیشنهادی ایران مورد توجه قرار گرفت.»
کارشناسان میگویند، حتی اگر غرب بتواند با ایران به توافق برسد که هر دو طرف بتواند آنرا قبول کنند و حتی اگر بتواند اجرای آن را تایید کند، ملاحظات جدی دیگری وجود دارد. برخی از تحلیلگران میگویند این نگرانی وجود دارد که غرب جنبش اصلاحطلب باقی مانده در ایران پس از انتخابات مناقشهآمیز ریاست جمهوری و سرکوب های دولت را به کلی نادیده بگیرد.
همچنین این امکان هم وجود دارد که برنامه هستهای خفته ایران فعال شود؛ به همین دلیل برخی نظیر آقای پارسی در شورای ملی ایران و آمریکا استدلال میکنند که نظارت و بازرسی – بیش از تلاش برای پایان غنیسازی – باید خواسته اصلی غرب باشد.
همچنین خطر این وجود دارد که انجام توافق در حال حاضر، این پیام را ارسال کند که روش بدست آوردن آنچه میخواهید تقلید از کره شمالی و رفتار متخاصمانه است. اما آقای پارسی گفت ممکن است این به سیاستگذاران واشنگتن درس ارزشمندی بدهد.
وی گفت: «گاهی مصالحه به معنی تطبیق با واقعیت است.»
منبع: نیویورک تایمز، 14 اکتبر 2009