مکارم شیرازی: در مورد حقوق بشر توافق نمی کنیم

نویسنده
فیروزه متین

» همزمان با دریافت جایزه

همزمان با انتشار نامه همسر علی اصغر غروی در خصوص نقش مکارم شیرازی در بازداشت این نویسنده،جایزه کمیسیون حقوق بشر اسلامی به آیت الهی اهدا شد که معتقدست ایران و غرب بر سر مسائل حقوق بشری به توافق نخواهند رسید.

بنا به نوشته سایت های خبری، مکارم در جریان دریافت جایزه کمیسیون حقوق بشر اسلامی که یک نهاد حکومتی در ایران است، گفته: “ادعای حقوق بشرخواهی به یک ابزار در دست استکبار برای محکوم کردم مخالفانش درآمده است. اگر در مسئله انرژی هسته ای بتوانیم با آن ها به توافق برسیم در مسئله حقوق بشر این توافق وجود ندارد. خیلی خوشبختیم که فعالیت‌های کمیسیون حقوق بشر ادامه یافته و ریشه کرده است، مسئله مهم این است که یکی از ابزارهای مهم در دست استکبار جهانی و ظالمان مسئله حقوق بشر است. این مسئله دستاویزی شده که بسیاری از برنامه‌های آنها پیش برود و در واقع وسیله‌ای برای محکوم کردن مخالفانشان شده است و تمامی ندارد و فردا هم می‌توانند با بهانه‌های مختلف از آن استفاده کنند”.

او افزوده است:” باید توجه کنیم که چگونه با آنها مذاکره می‌کنیم، ممکن است بعد از حل شدن مسئله انرژی هسته‌ای آنها بخواهند از طریق مسئله حقوق بشر مورد ادعای خود وارد مذاکرات شوند، اگر در مسئله انرژی اتمی با آنها بتوانیم توافق کنیم در اینگونه مسائل نمی‌توانیم. آنها اصرار دارند که آن تعریف خود از حقوق بشر را برما تحمیل کنند، اگر آزادی بیان است پس ما هم آزادیم که حرف خود را بزنیم و چیزی نباید بر ما تحمیل شود، اصلا سئوال این است که چرا آنها باید تعریف خود را برما تحمیل کنند و ما نتوانیم این کار را انجام دهیم؟”

همزمان با این اظهارات، طاهره علیزاده نایینی، همسر علی اصغر غروی که به جرم نوشتن یک یادداشت در روزنامه بهار دو ماه است در زندان به سر می برد، به نقش این آیت الله در بازداشت همسرش اشاره کرده و نوشته: “هر اتفاقی که در این هجمه ناروا برای او بیفتد، من آن را، مستقیم و غیر مستقیم متأثر از بیانات کسانی می دانم که علیه ایشان جوسازی نمودند.”

طاهره علیزاده نایینی همچنین نوشته: “فرموده اید که مقاله مورد نظر، همۀ فقهاء و علماء شیعه و اصحاب ائمه را زیر سؤال برده است! من به احترام نظر شما یک بار دیگر مقاله را خواندم و هر چه گشتم، متوجه نشدم از کجای مقاله چنین نظری قابل استنباط است؟! آثار دکتر غروی که تماماً مستند به آیات قرآن و عبارات نهج البلاغه و روایات خاندان عصمت و طهارت است، چگونه می تواند متضمن چنین چیزی باشد؟! نقد آن مقاله، متوجه رفتار ما است به عنوان کسانی که خود را شیعه نامیده ایم، اما در گفتار و رفتارمان به قرآن و سنت متمسک نمی شویم! مگر سخنان ائمه ما سرشار از نقد شیعیان نیست؟! مگر حضرت علی خطاب به شیعیان در کوفه نمی گوید که حاضرم ده تن شما را بدهم و یک تن از آنان را بگیرم که آنها در باطل خود استوارند و شما بر حق خود متزلزل؟!”

او افزوده: “شما از همان ابتدا تا کنون دربارۀ انتشار مقاله‌ای که به قلم همسرم در روزنامه بهار منتشر شد، اظهار نظر نموده اید و اعلام فرموده اید که این مسأله «مهم و قابل تعقیب» است. من هم اجازه می خواهم نظرم را خدمت شما بیان کنم: دکتر غروی که همانند پدرش یک عمر برای اعتلاء تشیع و معرفی حقیقت مکتب اهل بیت زحمت کشیده و هم اکنون به اتهام انتشار مقاله‌اش در یک روزنامه رسمی کشور، علی رغم درد شدید کمر و بی‌حسی انگشتان دست و پا و نگرانی پزشکانش به جهت امکان از کارافتادگی کامل دستگاه عصبی او، محبوس است، هر اتفاقی که در این هجمه ناروا برای او بیفتد، من آن را، مستقیم و غیر مستقیم متأثر از بیانات کسانی می دانم که علیه ایشان جوسازی نمودند و در روز قیامت به حق این ایام پردرد که عجین است با رنجهای سرورم زینب، در پیشگاه الهی دادخواهی خواهم کرد. همسرم در آستانه محرم بازداشت شد و مقارن پایان صفر محاکمه خواهد گردید، او را به قادر متعال می سپارم و راضی‌ام به رضای او. اگر گاهی لحنم تند و تیز شد، مرا ببخشید”.

احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری هم در نامه ای مشابه خطاب به مکارم شیرازی نوشته است: “فرموده‌اید که: «روزنامه بهار که به ساحت مقدس حضرت علی اهانت کرد، به کل شیعه نیز اهانت کرده و شیعیان را انسان‌های جاهل نامید؛ معنای حرف آنها این است که همه فقها، علمای شیعه و اصحاب ائمه هم در جهالت بودند». اینجانب با این که مقاله آقای دکتر غروی را خوانده بودم، بعد از سخنان شما یک‌بار دیگر آن را ملاحظه کردم اما چنین برداشتی از کلام ایشان نداشتم. اگر منظور شما این است که تفسیر ایشان از آیه «اکمال دین» برداشت جدیدی است که صحیح نمی باشد، باید با کمال احترام پاسخ داده شود. اینجانب بیش از دو سال در کلاس درس خارج اصول جنابعالی شرکت داشتم و از بیان شیوای شما استفاده کرده‌ام. کراراً چنین جمله‌ای را پس‌ از بررسی نظرات بزرگان می‌فرمودید: «پس درمی‌یابیم که ظاهراً حرف مرحوم استاد…. درست نیست.» آیا این روش که در همه درس‌های حوزه رایج است نسبت جهل دادن به اساتید گذشته است؟! اینجانب همانند خیل عظیم شیعیان به ولایت و حکومت بلافصل امیرالمؤمنین علی بعد از پیغمبر اکرم اعتقاد دارم، ولی اگر کسی نظری غیر از این داشت آیا باید بازداشت و محاکمه شود؟ محاکمه به کدامین گناه؟ آیا به گونه‌ای دیگر فهمیدن و آن را مطرح کردن و تقاضای جواب از دیگران نمودن جرم است؟!آیا با قبول استدلال شما به این نتیجه نمی‌رسیم که تمام معارف اسلام را علمای گذشته به درستی درک کرده‌اند و رسالت حوزه‌های علمیه فقط بازخوانی نظرات گذشتگان است و نیازی به تلاش برای درک صحیح‌تر از دین و نیل به مقام اجتهاد نیست؟!آیا بهتر نبود جنابعالی به جای فراخوان طومار برای مراجع معظم تقلید، آقای دکتر غروی را دعوت به مناظره می‌کردید و یا شخصیت بزرگوار دیگری را برای مناظره با ایشان معرفی می‌نمودید؟ و یا از فضلای حوزه می‌خواستید که با استدلال و منطق قوی پاسخ مقاله ایشان را بدهند؟”

او افزوده است: “مسئولان امنیتی و قضایی نظام جمهوری اسلامی با دستگیری آقای دکتر غروی در واقع چنین پیامی را به دنیا مخابره کردند که ما هیچ منطق و استدلالی برای دفاع از امام معصوم خود نداریم و پاسخ ما فقط بازداشت و دادگاه و بگیروببند است؛ و این خود بدترین شیوه دفاع است؛ و برای مسخ حقیقت، دفاع بد، از حمله مستقیم مؤثرتر است. نمی‌توان مطلب حقی را با زور و زندان اثبات نمود. فراموش نکنیم که اکثریت جمعیت ایران را جوانان تشکیل می‌دهند که با چیزی جز استدلال قانع نمی‌شوند. امیدوارم در پرتو رهنمودهای حضرتعالی دستگاه قضایی از این راه اشتباه خود برگردد و با آزادی فوری آقای دکتر غروی و دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی، باب مناظره و گفتگو در مطالب علمی و وقایع تاریخی باز گردد؛ تا ان‌شاءالله مشمول بشارت آیه شریفه فوق‌الذکر گردیم”.

فخر السادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاجزاده هم در نامه ای به این آیت الله و دیگر روحانیون حکومتی در قم، از سکوت آنها دربرابر نقض حقوق زندانیان ابراز تاسف کرده و ۷ سوال از آنها پرسیده است:

“۱- آیا در زمان حضرت پیامبر اکرم نقد از ایشان که متصل به وحی و از نظر مسلمین دارای مقام قدسی بودند، مستوجب عقاب دنیوی بود؟! آیا برخورد سراسر لطف و رحمت حضرت با مخالفان بلکه دشمنان خویش که کمر به قتل آن بزرگوار بسته بودند، نباید برای امروز ما راهنما باشد؟!

۲- اساسا صرف “نقد” از زمامداران اسلامی با توجه به این که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه همگانی است، چه حکمی دارد و تکلیف احکام صادره محاکمه قضائی که افراد را به صرف نقد منصفانه و گیریم غیرمنصفانه به مجازات هایی فراتر از توان کیفری محکوم می کنند، چیست؟!
۳- حکم حصر در خانه و بیمارستان و زندان چیست و کدام آیه قرآنی یا سیره نبوی و علوی حکومت اسلامی را مجاز به سلب حق حیات اجتماعی فرد می کند و او را نه تنها از جمع خانواده و دوستان و همکاران و شهروندان بلکه از جمع زندانیان حتی غیرسیاسی دیگر جدا می کند؟!
۴- مستحضرید حصر فعلی غیرقانونی است که متأسفانه اول بار در مورد فقیه عالیقدر حضرت آیة الله العظمی منتظری اعمال شد و چون عکس العمل لازم از طرف حوزه و افکار عمومی نشان داده نشد، در مورد بزرگوارانی چون خانم دکتر رهنورد و آقایان موسوی و کروبی نیز اعمال شد و به دنبال آن حصر در بیمارستان در مورد بعضی زندانیان سیاسی تا حدود نزدیک دو سال و حصر در زندان در مورد آقای تاجزاده به مدت نزدیک به سه سال و نیم اعمال شد. اینک که دستگاه قضائی و امنیتی این گونه اقدامات غیرقانونی را به راحتی و بدون نیاز به پاسخ انجام می دهد تکلیف مسلمانی ما و جایگاه امر به معروف و نهی منکر و تکلیف اصلاح حکومت چیست و کجاست؟
۵- فرموده اید “قطع رحم” از گناهان بزرگی است که جامعه اسلامی باید قباحت آن را بر آحاد ملت بنمایاند و اهمیت “صله رحم” را مورد تأکید مکرر قرار داده اید. این که چون تاجزاده ای تنها به جرم پایداری و اصرار بر مواضع به حق خویش در نقد مسئولان برای انحرافشان از اسلام و انقلاب، از دیدار نزدیک ترین کسانش (والدین، فرزندان، برادر و خواهران) محروم است، چه حکمی دارد؟!
۶- این که بیش از تاجزاده، زندانی سیاسی خاص جمهوری اسلامی، خانواده اش مجازات و شکنجه می شوند، چه حکمی دارد؟!
۷- و بالاخره سکوت در برابر ظلم چه حکمی دارد؟”