طنزنویسی تا اطلاع ثانوی تعطیل است

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

آقا! می خواهیم درش را گل بگیریم. اصلا آردمان را بیختیم و الک مان را آویختیم و نه شعر ‏می گوئیم و نه داستان می نویسیم و نه شوخی می کنیم. این چه مسخره بازی است که ‏درآوردید؟ چه معنی دارد این همه در کار چهار تا طنزنویس که در داخل و خارج از ایران ‏دارند چهار کلمه ذرت بونداده پرتاب می کنند، دخالت می کنید؟ اصلا چه معنی دارد که نمی ‏گذارید به کار و زندگی مان برسیم؟ هنوز نه صندوقی به بار است و نه رد صلاحیت شده ای ‏به دار، برخلاف فرمایشات آقا که چهار سال قبل، از یک سال قبل از انتخابات اصرار داشتند ‏همه وارد انتخابات شوند ولی امسال شش ماه مانده به انتخابات، می گویند زود است وارد ‏نشوید، بیخودی زرتی سرتان را می اندازید پائین و هول برتان می دارد؟ چه خبر است؟ ‏

حالا خوب است، وزیر کشورتان هفته قبل تازه شده وزیر و معلوم نیست این آقایی که رئیس ‏ستاد انتخاباتی رئیس جمهور بوده و حالا قرار است خودش انتخابات برگزار کند، چطوری می ‏خواهد دو تا کار را با هم انجام بدهد؟ از آن طرف هم الحمدالله رب العالمین از هفتاد تا نامزد ‏اصلاح طلب، 68 تای شان پرونده مطبوعاتی و قضایی و فضایی و جزایی دارند و هر کدام ‏هم که ندارند در همین سه ماه برایشان داده ایم درست کنند. حالا با همه این اوضاع و احوال ‏چه عجله ای است که هر روز هر روز دارید زرت و زرت داستان می سازید برای انتخابات ‏و نطق ما را کور کردید؟ چه ربطی دارد؟ دارد که می گویم، نداشت که نمی گفتم.‏

ببینید، ما جمعا بیست سی نفر طنزنویس هستیم که زندگی مان از این راه می گذرد، نه اینکه ‏عاشق این کار باشیم، منتهی گرفتار شدیم، مثلا من خودم از وقتی از دیوار افتادم پائین دیگر ‏نمی توانم بروم اموال مردم را بدزدم، مجبورم طنز بنویسم، یا مثلا همین ابراهیم رهای جز ‏جگرزده نامه نویس، از وقتی همان کفتری که از بالا آمده است، صاف نشانه رفته به طرف او ‏و به پیروی از ریاست محترم جمهور، دست به ابتکار و نوآوری زده و در نتیجه این دوست ‏طنزنویس ما آلوده و مجروح افتاده به کناری و دیگر نه می نویسد و نه حرفی می زند، یا آن ‏یکی میم فه که رسما اعلام کرد که من چه می دانم برای جلوگیری از آبروریزی یا برای ‏ممانعت از یک چیز دیگری دیگر طنز نمی نویسد، و حالا گاهی نگاهی این ور می کند، گاهی ‏نگاهی آن ور و یک چیزهایی می گوید که معلوم است حالش خیلی خوب نیست، سر جمع که ‏حساب کنید الآن ما بیست سی تا طنزنویس از دست این دویست سیصد تا سیاستمدار روزگار ‏نداریم. بدبختی هم این است که مملکت نظام قضایی درستی ندارد که برویم دادگاه آنها را ‏‏”سو” کنیم که کارمان را از دست مان گرفته اند و ضایع مان کرده اند…..‏

لابد می خواهید بپرسید مشکل مان چیست؟ یعنی واقعا نمی فهمید؟ خواهش می کنم….. اینجانب ‏ابراهیم نبوی به نمایندگی از طنزنویسان روزانه نویس، از مسوولان مملکت خواهش دارم که ‏با زندگی ما بازی نکنند و لطفا بصورت عاجل اقدامات زیر را بسرعت انجام دهند تا ما جلوی ‏زن و بچه و خواننده و طلبکاران مان شرمنده نباشیم:‏

اول: از ریاست محترم جمهور بخاطر سفر زنجان و استفاده از قضیه چاقوی زنجان قدردانی ‏نموده و از ایشان درخواست می شود که بروال سابق هفته ای یک بار سفر استانی و یا سفر ‏بین المللی و بخصوص سفر به نیویورک را ادامه داده و حتما در جریان سفرها سخنرانی کنند ‏که ما بتوانیم به کار طنزنویسی ادامه دهیم.‏

دوم: از ریاست محترم جمهور تقاضا می شود که سخنگوی دولت را که مدتهاست نطق اش ‏کور شده و احتمالا گم شده و معلوم نیست کجاست، پیدا کرده و ایشان را وادار کند که به ‏عنوان سخنگوی دولت حرف بزند و ما را از سوژه محروم ننماید. در صورت ایجاد مشکل ‏برای جناب الهام، پیشنهاد می کنیم آقای کردان را که یکی از منابع مهم طنز پارسی است به ‏عنوان سخنگوی دولت محکم نصب کنند.‏

سوم: از قوه محترم قضائیه خواسته می شود که با دادن گزارش ماهانه در مورد وضع این قوه ‏و بخصوص امنیت سرمایه و مشکلات قوه قضائیه، ضمن اینکه مردم را در جریان اطلاعاتی ‏که در اختیار رئیس قوه قرار داده شده، می گذارند، امکان طنزنویسی را نیز برای ما فراهم ‏می نمایند، خواهشمندیم که حتما نظرات خود را بصورت واضح بیان نمایند تا ما سوژه ‏طنزنویسی داشته باشیم.‏

چهارم: به ریاست جمهور و هیات دولت اخطار داده می شود که هیات دولت اگر به فکر حفظ ‏موقعیت خود و انتخابات آینده است و به همین دلیل از حرف زدن رئیس جمهور، سخنگو، ‏وزیر خارجه، سخنگوی وزارت خارجه و سایر طنزگویان مسوول کشور جلوگیری می شود، ‏فکری هم برای ما بکنید. شاید قرار شد هر سال سه بار انتخابات برگزار شود، یعنی شما سالی ‏نه ماه نمی خواهید حرف بزنید و ما را محروم کنید؟ آیا این ظلم به گروهی نویسنده فقیر و ‏خانواده فقیرتر آنان که فقط با حرف زدن شما نان می خورند نیست؟

پنجم: از مقام معظم رهبری به عنوان رهبر معنوی و مادی ملت ایران درخواست می کنیم که ‏اظهارات خود را در مورد دولت و مجلس پس بگیرند و اجازه بدهند که مجلس درباره دولت ‏حرف بزند. یا حداقل یک فراکسیون را در مجلس فعال کنند که آنها برای ما حرف بزنند. اگر ‏قرار باشد مجلس ساکت باشد و نمایندگان محترم از صبح تا شب دنبال خانه در تهران بگردند، ‏پس ما چطور باید نان بخوریم؟

ششم تا دهم: ما طنزنویسان نارضایتی خود را از تغییر ریاست جمهوری بوش، ایجاد وقفه در ‏روابط میان ایران ایران و ونزوئلا و همینطور ادامه نیافتن سفرهای اوو مورالس به ایران، ‏جلوگیری از فعالیت ادبی و فرهنگی و مطبوعاتی برادران عزیز کلهر مشاور رئیس جمهور، ‏زاهدی وزیر علوم، رامین وزیر هولوکاست، ثمره هاشمی وزیر مشاور در کلیه امور اعلام ‏داشته و خواستار بازگشت شرایط به چهار ماه قبل هستیم.‏

یازدهم: ما طنزنویسان نارضایتی خود را از سیاست سکوت در جبهه اصولگرایان و اصلاح ‏طلبان که باعث شده است که این افراد برخلاف انتظار ملت و واقعیات کشور فقط به گفتن ‏حرف های حساب شده بپردازند، اعلام می داریم و از آقایان هاشمی رفسنجانی، محمد هاشمی، ‏خاتمی و اخوی محترم، کروبی، باهنر، بادامچیان و غیره خواهشمندیم که هفته ای حداقل دو ‏بار سخنرانی نموده ما را از تنهایی بیرون بیاورند. ‏

در پایان ضمن آرزوی طول عمر با عزت برای عزیزان و سروران مسوول خواهش می کنیم ‏حرف بزنید، چیزی بگوئید تا ما بتوانیم زندگی طبیعی مان را پیش ببریم.‏

از طرف طنزنویسان کشور

ابراهیم نبوی ‏