دوایت ال اسکاب جونیور
آنچه از تونس آغاز شد، به مصر سرایت کرد و اکنون لیبی را در برگرفته است، راه زیادی تا پایان دارد. درحالیکه پس لرزه های این رویدادها به بحرین و یمن رسیده است، حکومت های خاورمیانه و آفریقای شمالی با ترس و نگرانی به هر دستاویزی متوسل می شوند. این موج دموکراسی خواهی خیابانی ممکن است هنوز ظرف هفته ها و ماه های آینده، شاهان و دیکتاتورهای دیگری را نیز به پایین بکشد.
اما هنوز بزرگترین علامت سؤال به نگرانی قابل درک یکی از این کشورها مربوط می شود. آنها نظاره گر آتش تغییرات سیاسی هستند که حتی تا نزدیکی مرزهایشان هم رسیده است. این کشور ایران است و اهمیت آن، بر طوفان تغییرات و آتش همراه آن سایه افکنده است.
مسلماً این یک نقطه عطف در تاریخ منطقه است. آنچه با خودکشی یک فروشنده دوره گرد بی و نام و نشان در تونس آغاز شد، اکنون تمامی قدرت های منطقه ای را تهدید می کند. تاکنون واقعه ای با این ابعاد در دنیای قدرت های هسته ای و بازیگرانی که در اندیشه تبدیل شدن به قدرت هسته ای هستند، به وقوع نپیوسته بود.
این یک بازی شطرنج است که از فقیرترین تا ثروتمندترین افراد منطقه در آن حاضر هستند.
آمریکا تا کنون فقط نظاره گر اوضاع منطقه ای بوده است و از هرگونه کنترل یا اعمال نفوذی بازمانده است. خوشبختانه این رویکرد فعلاً یک عامل زمینگیر کننده در سیاست خارجه ما نبوده است. آنچه فردا رخ خواهد داد، حتی برای کهنه کارترین مقامات وزارت خارجه نیز ناشناخته است.
جالب این است که رهبران ایران تنها چند هفته پیش به ستایش از رویدادهای مصر مشغول بودند و مخالفان دولت قاهره را به گسترش ناآرامی ها تشویق می کردند. اما امروز به سبب نگرانی از بقای خود، به لاکشان فرو رفته اند زیرا زنگ ها برای مطالبه آزادی های سیاسی در عصر آیت الله ها نیز به صدا درآمده است.
ایرانی ها در دنیای اینترنت و پیام های فوری، تغییر و تحولات در کشورهای مستبد منطقه را از نزدیک دنبال می کنند. دولت درمانده ایران در جلوگیری از نمایش مبارزان آزادی خواه جوانی که تصویر تأثیر گذاری از نسل آرمانگرای خود به نمایش گذاشته اند، نسلی که بعد از سقوط شاه متولد شده، نمی تواند کار چندانی از پیش ببرد.
نیمی از جمعیت ایران زیر سن 30 سال هستند.
آیا ممکن است دولتی که از طریق اعتراضات انقلابی روی کار آمد، اکنون با بسیاری از انتقادات مشابهی روبرو شود که حاکمیت آن را زیر سؤال برده است؟ آیا نسل جوان انرژی انقلابی کافی برای تبدیل ناآرامی ها به یک پیروزی را تأمین خواهد کرد؟
حکومت تهران دو سال پیش جواب “انقلاب سبز” را با بازداشت، ضرب و جرح و اعدام داد و گزارش بسیاری از این واکنش ها از طریق شبکه های اجتماعی به بیرون راه یافت. ارتش ایران برخلاف مصر، طرف روحانیون و افراد حاکم بر کشور را گرفته است. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور تلاش کرده از ناآرامی های مصر برای افزودن بر اعتبار انقلاب سال 1979 ایران استفاده کند، انقلابی که منجر به سرنگونی شاه شد.
درحالیکه مبارک کنترل اوضاع مصر را از دست می داد، واشنگتن رفتار نامطئنی در پیش گرفت اما آمریکا برای ترغیب و تشویق اعتراضات در ایران، هیچ زمانی را از دست نداد. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت: “برای باز کردن فضای سیاسی در ایران باید متعهد شد.”
دموکراسی، آزادی های مدنی و تحولات اقتصادی زمانی ایده های دست نیافتنی در خاورمیانه بودند و واشنگتن نیز عمدتاً از پشتیبانی از چنین ایده هایی بازمانده بود. آیا اکنون می توان گفت ناآرامی های تازه ای در ایران قابل تصور است؟
اگر چنین اعتراضاتی از حداقل اعتبار برخوردار بود، وظیفه ما به عنوان مردم آمریکا این خواهد بود که با هر وسیله ممکن از آن حمایت کنیم. تغییر در حاکمیت کشور می تواند به معنای حفظ جان میلیون ها نفر در آینده باشد. این سناریو با برخورد مرگبار میان خواسته ها و آرمان ها شکل خواهد گرفت.
هر آنچه دنیا تاکنون شاهد بوده در مقایسه با بحران ایران ناچیز خواهد بود.
منبع: اگزمینر- 10 مارس