مقدمه: افلاطون در مهمترین اثرش “جمهوری” می گوید بایستی سیاستمداران و دولتمردان آموزشهای شهروندان را مدیریت وکنترل کنند(کتاب دوم). نبایستی در آموزش و پرورش، عقاید مخالف عقاید دینی موجود در یونان باستان را آموزش داد. نبایستی اعتقادات شهروندان رانسبت به خدایان سست کرد. همچنین هر آنچه در آموزش و پرورش آموخته می شود بایستی در راستای ترویج فضیلت و در راستای سعادت جامعه باشد. او صلاح جامعه را فراتر از هر حقیقت و عقلانیتی می نهد و در همین راستا معتقداست که آموزش و پرورش بایستی کاملا جهت دار اداره شود. این نگاه به شهروندان همان نگاه “توده ای و گله وار” است که مردم را دارای قدرت تعقل و تصمیم گیری در امور روزمره و پیشبرد زندگی نمی داند، فلذا این وظیفه را بر گرده ی طبقه ای از مردم مدینه فاضله می داند که دارای قدرت تعقل و تصمیم گیری بسیار بالایی هستند. طبقه ای که بر اساس تمثیل فلز، جنس آنها مانند طلا ارزشمند و ماندگار است. افلاطون براساس همین دیدگاه است که دمکراسی را نفی می کند و مهر تایید بر آریستوکراسی می زند. او در مسلط سازی حکومت بر زندگی خصوصی شهروندان تا آنجا پیش می رود که معتقداست دولت بایستی روابط جنسی طبقات مختلف مردم را در مدینه کنترل کند بگونه ای که فردی از طبقه فرمانروا(سپاهیان) نمی تواند با طبقه پیشه ور یا طبقه پاسدار ازدواج کند. افراد قوی و سالم بایستی به توالد و تناسل تشویق شوند و جلو آمیزش افراد ضعیف و بیمار بایستی گرفته شود تا شهروندان آینده مدینه فاضله قوی، سالم و از هر لحاظ توانمند باشند. از طرف دیگر اگر کسی از این قوانین عدول کرد بایستی محاکمه و فرزند حاصل از این ازدواج ها نامشروع محسوب شده و بایستی از میان برود. (قوانین، کتاب هشتم ).
1) علیرضا علی احمدی رئیس دانشگاه پیام نور و سرپرست فعلی وزارت آموزش و پرورش طی مدتی که بعنوان سرپرست وزارتخانه و وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت آموزش و پرورش معرفی شده، نظریات و تئوری های جالب توجه و بظاهر جدیدی را ارائه کرده که صد البته نه تنها جدید نیست بلکه ریشه در اندیشه های افلاطون و سایر متفکرانی دارد که به امید ساختن یک مدینه فاضله و یک آرمانشهر، سرانجام یک سیستم بسته و تک صدایی خلق می کنند که تکثر، تنوع و چندصدایی جاری در هستی را، که سنت کائنات و ادیان و اقوام و ملل بشری است برنمی تابد. نمونه عینی این گونه سیستم های تک صدایی شوروی سابق بود که بخاطر همین سیاستهای غلط دچار فرو پاشی شد. پرداختن به این مقوله در حد این مقال نیست. همین بس که آنچه علی احمدی در باب تفکیک آموزشهای دختران و پسران می گوید مرا به یاداندیشه های افلاطون انداخت واینکه سرچشمه و آبشخور آن افکار در اندیشه های افلاطون است و سرانجام اش نیز مشخص است و آن تسلط بر تمامی جوانب زندگی خصوصی حتی روابط جنسی، ازدواج، اندیشه، لباس پوشیدن و.. شهروندان است. اما در این مجال بعنوان کسی که چندین سال در دانشگاه پیام نور کار کرده و از نزدیک با اندیشه های علی احمدی آشنا هستم و صد البته از نزدیک تبعات و تصمیم گیری های شخصی او را در داخل دانشگاه به عین الیقین دیده ام و البته بعنوان یک فرد دانشگاهی و بدوراز هرگونه جانب داری سیاسی، کارنامه دوساله او را در معرض دید خوانندگان نقاد، به ویژه نمایندگان محترم مجلس قرار دهم تا در این مدت زمانی که تا رای اعتماد به وی باقی است با دیدی بازتر به تصمیم گیری رقم زدن سرنوشت بزرگترین وزارتخانه دولت بپردازند.
2) “علیرضا علی احمدی جشفقانی” دارای دکترای مدیریت و از یاران نزدیک دکتر احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر است. او باجناق دکتر احمدی نژاد و مشاور رئیس جمهوری و دارای نفوذ قابل توجهی در میان اعضای دولت است. پس ازعدم رای اعتماد مجلس به ایشان به عنوان وزیر پیشنهادی تعاون، دکتر علی احمدی بسیار کوشید تا روابط خویش را با نمایندگان بازسازی کند. روابطی که تا اعطای مجوز راه اندازی واحدهای پیام نور در حوزه های انتخابیه تعدادی از نمایندگان بعنوان امتیاز نیز پیش می رفت. در عوض نمایندگان نیز متعهد می شدند که به لوایح و پیشنهادات دانشگاه، به ویژه در زمینه بودجه رای مثبت بدهند. اما دکتر علی احمدی طی این مدت علاوه بر حضور پررنگ در کنار رئیس جمهور کوشید تمام انرژی و نیروی خود را صرف دانشگاه پیام نور کندکه البته بجای خود قابل تقدیر است. اما او در آغاز در برابر یک “شعار” قرارداشت. شعار “بر داشتن کنکور توسط دولت نهم”. بر اساس وعده های رئیس جمهور و مشاورانش در تبلیغات انتخاباتی، قرار است در پایان دوره چهار ساله ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد، سد بلندکنکور از پیش پای جوانان این مرز و بوم برداشته شود و هیچ مانعی در برابر رفتن آنها به دانشگاه نباشد. این مهم در دولت نهم بیش از هر کسی بر عهده علی احمدی، امین و مشاور و باجناق رئیس جمهور قرار گرفت. این هدف و تحقق آن در گرو توسعه” سریع و انقلابی” دانشگاه پیام نور در تمامی اقصی نقاط کشور بود. علی احمدی یکه و تنها و با این هدف وارد دانشگاه شد و پس از اینکه نتوانست نظر معاونین ریاست قبلی را برای همراهی جلب کند همه را تعویض کرد. بزرگانی مانند دکتر نصیری از مفاخر فرهنگی کشور، دکتر ابراهیمی، دکتر کریم زادگان، دکتر خانیکی و… همه از دم تیغ تعویض گذشتند و نیروهایی بیرون از مجموعه و با تحصیلات فوق لیسانس جایگزین مدیران قبلی شدند. نیروهایی که تماما با دکتر علی احمدی هماهنگ بودند. اکنون زمینه فراهم شده بود تا” جهش انقلابی” صورت گیرد. علی احمدی برای این کار ابزارهایی در اختیار داشت. هیات دولت، رئیس جمهور، دانشگاه و غیره. یکی از این شیوه ها و راهها، جذب دانشجویان از طریق “فراگیر” بود که اساسا با کنکور متفاوت است. این روش در زمان دولت گذشته برای ورود با کیفیت تر دانشجویان به دانشگاه پیام نور تعبیه شده بود. اما این منفذ به یکباره فراخ گردید و خیل زیادی از جوانان علاقمند از طریق فراگیر وارد مراکز پیام نور شدند. همزمان با این حرکت دکتر علی احمدی یک مصوبه بسیار انقلابی را از دولت برای در اختیار گذاردن فضاها و ظرفیت های خالی سایر وزارتخانه ها از جمله وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و سازمان تربیت بدنی و… از دولت گرفت و به استانها ابلاغ کرد. همزمان با این حرکت دکتر علی احمدی ساختار قبلی دانشگاه پیام نور را که بصورت منطقه ای (10منطقه) اداره می شد به هم ریخت و با مجاب کردن هیات امنا - که همگی در دولت جدید تعویض شده بودند- ساختار پیام نور را به صورت استانی در آورد که در قالب آن مراکزو واحدها هر زیر نظر مرکز استان و رئیس دانشگاه جامع پیام نور استان اداره می شد. در همین راستا ظرفیت ورودی مراکز پیام نور از طریق کنکور نیز طی این دو سال چند برابر شد. حاصل این استراتژی در کوتاه مدت همین شد: “وزیر علوم با خیال راحت اعلام کرده است که سال آینده میزان متقاضی ما کمتر از ظرفیت ما برای ورود به دانشگاهها است”.
3) در کنار این توسعه بی رویه و غیر علمی، دکتر علی احمدی به جذب افراد کارشناس ارشد بعنوان “دستیار آموزشی” پرداخت تا خلا “عضو هیات علمی” را در دانشگاههای پیام نور کشور جبران نماید. در همین راستا با جذب همکاری برادر خویش حاج حسین علی احمدی جشفقاتی- که فردی فعال و روحانی بود- به عنوان قائم مقام رئیس دانشگاه درطرح “تابان” ومدیر گروه دروس معارف زمینه جذب افراد و فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد همه رشته ها را به مراکز فراهم نماید. طرح تابان، طرحی متعلق به مدیران جدید دانشگاه بود تحت عنوان”طرح آموزش بدون حضوری” پیام نور که هدف آن توسعه پیام نور تا شهرهای کوچک، بخش ها و مناطق دوردست کشور بود. بخش ها و شهرهایی که حتی دارای چند نفر کارشناسی ارشد برای راه اندازی مراکز و آوردن رشته نبودند! حسین علی احمدی، اخوی دکتر طی این مدت کوشید تا با سرعت سر سام آوری پیام نور را در شهرها و بخش های تمامی استانها ی کشور را ه اندازی کند. نمایندگان هم بخاطر نشان دادن عملکرد خویش در حوزه های انتخابیه بسیار پیگیرو خوشحال بودند از اینکه حوزه انتخابیه شان دارای “دانشگاه” میشود. در نتیجه در آخرین دوره آزمون فراگیر و آخرین کنکوری که در کشور برگزار شدتمامی مراکز و شهرستانها و بخشهایی که اعلام آمادگی کرده بودند هرکدام از دو رشته به بالا تا ده رشته دارای واحد پیام نور شدند!
4) اما دکتر علی احمدی “بزرگ” بر اساس تئوری هایی که در ذهن خویش داشت، انتظار داشت که همزمان با اجرای این برنامه جذب داوطلبان به مراکزو واحدهای قبلی و واحدها و مراکز تازه تاسیس پیام نور به کمک مصوبات دولت و همراهی بودجه ای مجلس اولا فضاهای لازم را در اختیار گیرد- فضاهای بلا استفاده و مازادی که انصافا در کشورکم نیستند-، آزمایشگاها را گسترش دهد، کلاسها را به تلویزیون و دستگاه DVD مجهز نماید، بسیاری از خدمات دانشجویی و آموزشی را از طریق اینترنت و بصورت الکترونیکی ارائه دهد، بدنه هیات علمی را تقویت کند و همزمان با انحلال مناطق، دانشگاه جامع استان را در استانهایی که منطقه در گذشته در آنهامستقر نبود دایر نماید و نیز همزمان مجوزهای لازم را برای جذب نیروی اداری و علمی از دولت و سازمان مدیریت و برنامه ریزی اخذ کند. اما آیا همه این برنامه ها ی “انقلابی” تحقق یافت یا خیر واساسا آیا چنین اقداماتی در سیستم اداری فربه ایران در این مدت کم وبا این مدیران غیر دانشگاهی و بدون سابقه در کار مدیریت میسر است؟ بگذریم از اینکه پاره ای از این طرحها مربوط به دولت اصلاحات بود وقرار بود با آرامش وبدون سیاسی کاری انجام شود.
5) طی این مدت دکتر علی احمدی بهترین نیروهای دانشگاه را در معاونت ها و دفاتر ستاد سازمان مرکزی از سکان مدیریت پیاده کرد و افرادی غیر دانشگاهی را وارد مجموعه دانشگاه کرد. همچنین از روسای مناطق تقریبا همه را جابجا کرد غیر از افرادی که به هر قیمتی حاضر بودند بمانند و برنامه های شخصی، غیر کارشناسی و غیر آکادمیک ”دکتر” را اجرا کنند. حاصل و output این مدت مدیریت دکتر علی احمدی چه شد؟ آیا او توانست این برنامه های انقلابی را در پیام نور اجرا کند؟ آیا او و همفکرانش به هدف ایده آل برداشتن کنکور در سال پایانی خدمت رسانی دولت به مردم خواهند شد؟ اگر پاسخ “آری” است به چه قیمتی و با چه کیفیتی؟ بعنوان کسی که اعتقاد قلبی به شیوه آموزش از راه دور(Distance Learning) دارم و آن را به عنوان یک متد بسیار پیشرفته و کم هزینه آموزش در دنیا می پذیرم بایستی بگویم که بنده و تعدادی دیگر از همکاران علمی دانشگاه حتی درز مان دولت گذشته تا حدی به شیوه گسترش و پاره ای کارهای غیر علمی در دانشگاه در زمان ریاست قبلی اعتراض و انتقاد داشتیم ـ چرا که آن را بدور از استانداردهای بین المللی آموزش نیمه حضوری می دیدیم ـ اما در مورد شیوه، روش و عملکرد مدیران جدید دانشگاه بدور از هرگونه حب و بغض و یا جانبداری سیاسی صرفا بعنوان یک مدرس دانشگاه و دغدغه مند آموزش عالی در کشور نسبت به تبعات این شیوه گسترش و افزایش سرطانی آموزش عالی نگران هستم. این قلم نگران فدا کردن آموزش عالی در پای منافع کوتاه مدت و جناحی است و از جامعه دانشگاهی کشور می خواهد در برابر این حرکت های بسیار سطحی، غیر علمی و نابود کننده آموزش عالی ساکت نمانند. چرا که در آن صورت آنها نیز در پیشگاه ملت و آیندگان بایستی پاسخگو ی تبعات زیانبار وبلند مدت آن باشند.
6) اما برداشتن سد کنکور یک شعار تبلیغاتی است. پرسش اساسی این است: هدف اصلی دولت نهم ازچنین گسترش سرطانی چیست؟ و آیا این دولت متوجه تبعات بعدی چنین اقداماتی در آموزش عالی هست؟
به سراغ دکتر علی احمدی باز می گردیم: مردی که رئیس جمهور او را برگزیده تا در جدال با دانشگاه آزاداسلامی پشت این دانشگاه را بر زمین بزند! تعجب نکنید متاسفانه همین طور است. رئیس جمهور با این اهرم می خواهد پشت هاشمی را به زمین بزند و علی احمدی پشت دکتر جاسبی را. برای تبیین بیشتر این مسئله به سفرهای استانی دولت سری می زنیم. دکتر احمدی نژاد هرکجا و هرکوره دهاتی می رود وعده راه اندازی پیام نور را می دهد. بدون هماهنگی دانشگاه و بدون حتی هرگونه کار کارشناسی! اما آیا دولت پس از تصویب “راه اندازی پیام نور” در فلان شهر و بخش فلان استان کشور حمایت لازم راجهت راه اندازی آن مراکز انجام می دهد. ای کاش مجلس از دولت سوال می کرد که با مستندات اعلام کنند چند درصد از مصوبات سفر های استانی مربوط به دانشگاه پیام نور در خصوص اعطای بودجه و ارز تحقق یافته است؟ او با خیال راحت وعده می دهد چون می داند باجناقش “نه” نمی گوید. سند دیگر اینکه دکتر علی احمدی در جمع خصوصی بسیاری از روسای مراکزو استانها صریحا گفته بود که تا دو سال دیگر کاری خواهیم کرد تا دانشگاه آزاد تنها در مراکز استانها بتوانند به حیات خود ادامه دهد؟! اما این پازل چگونه کامل می شود؟ بسیار ساده است. رئیس جمهور در راستای تسویه حساب سیاسی و جناحی به یکی از معتمدترین دوستان خویش ماموریت داده تا با توسعه و گسترش پیام نور مشتریان دانشگاه آزاد را در تمامی کشور به حداقل برساند ودرآمد آن را در این مدت حداقل به نصف کاهش دهد. کاری که هم اکنون موفق به انجام آن شده است. شما دیگر اقدامات دولت در رابطه با دانشگاه آزاد مانند کاهش شهریه ها و غیره را کنار این مورد بگذارید پازل تکمیل میشود.
7) علی احمدی طی 2 سال گذشته موفق شد تعداد دانشجویان پیام نور را به دو برابر یعنی 800000 نفر برساند(این رقم در پایان دوره کاری دولت باید به 1000000 نفر برسد) بدون اینکه زیرساختها و امکانات لازم را فراهم نماید. زیرساختها چه هستند؟ فضای آموزشی، استاد و هیات علمی، آزمایشگاه، تجهیزات آموزشی، توسعه IT وICT و بسیاری فاکتورهای دیگر که نه تنها در زمان علی احمدی توسعه نیافت بلکه زیرساخت های از قبل موجود نیز با این شیوه مدیریت ویران شد. برای اطلاع خوانندگان و علی الخصوص نمایندگان محترم مجلس عرض میکنم که میا نگین فضای آموزشی در دانشگاه در زمان دولت آقای خاتمی “یک متر” بود ـ که آنهم بسیار در معرض انتقاد دلسوزان دانشگاه قرار داشت- اما اکنون به زیر پنجاه سانتی متر رسیده است واین بسیار تکان دهنده است!
دکتر علی احمدی طی این مدت موفق شد تعداد مراکز و واحدهای پیام نور را به دوبرابر توسعه دهد اما بدون برنامه و بدون کار کارشناسی ! نتیجه این شد که اکنون تمامی داوطلبانی که بعنوان دانشجوی این واحد ها ومراکز تازه تاسیس جذب شده اند، برای گرفتن خدمات آموزشی بایستی به همان مراکز قبلی به ویژه مراکز استانها و مراکز نزدیک مراجعه کنند تا حداقل خدمات آموزشی را دریافت کنند چرا که در آن بخش ها و شهر ها کوچکترین امکاناتی برای ارائه خدمات آموزشی وجود ندارد. منظور از “حداقل خدمات آموزشی” نه آزمایشگاه و کارگاه عملی و سالن ورزشی و سلف سرویس و خوابگاه بلکه منظور ثبت نام، انتخاب واحد، حذف و اضافه و… است. آنهم بماند که دانشجو با هزاران سوال آموزشی به مرکزی که مراجعه کرده بایستی در صف های طویل ایستاده و پس از شنیدن “نمی دانم و یا به فلان همکار مراجعه کنید” بدون پاسخ و کلافه از دانشگاه خارج می شود و برخی نیز که تحمل چنین محیط بی برنامه و نامنظمی را ندارند اقدام به انصراف می نمایند که نمونه های زیادی را می توان جست. به عنوان مثال یکی از نمونه های برنامه ریزی در دانشگاه پیام نور می توان به انتخاب واحد و ثبت نام نامنظم و “بظاهر” اینترنتی دانشگاه پیام نور در نیم سال جاری اشاره کرد که برای دانشجویان دانشگاه پیام نور به سوهان روح و عامل نامیدی از تحصیل تبدیل شده است. برای اثبات صحت این مطلب توجه شما را به مطلب یکی از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران وکامنت های دیگر دانشجویان بر این مطلب مندرج در سایت خبری تابناک جلب می نمایم.
8) دولت نهم از چنین توسعه ای دو هدف دیگر دارد: یکی اینکه اعلام می کند درصد بیکاری کاهش یافته است چراکه ”دانشجو” بطور موقت از چهارچوب تعریف “بیکار” در کشور خارج میشود ودیگر اینکه آمار دانشجو یانش دوبرابر می شوند. اما مهمتر از همه اینها این است که بقول دکتر علی احمدی پشت دانشگاه آزاد به زمین می خورد. علیرغم انتقاداتی که به شیوه آموزش در دانشگاه آزاد دارم این پرسش را از دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور انقلابی دارم که واقعا کوبیدن یک رقیب سیاسی به چه قیمتی؟ به قیمت نابود کردن سیستم آموزش عالی کشور؟ آقای دکتر! پس از شما چه کسی پاسخگو ست؟ وچه کسی باید هزینه این گونه اقدامات نسنجیده، سلیقه ای وغیر علمی را پرداخت کند؟ الحمدلله در این مملکت هم که هیچ مکانیسمی برای این وجود نداردکه بگوید آقای مدیر وجناب رئیس شما این سیستم را در چه حال و وضعی تحویل گرفتی و اکنون چگونه تحویل می دهی؟ بدون شک صدای نابهنجار و گوشخراش این گسترش سرطانی و بی رویه بعدها درخواهد آمد. زمانیکه نه دولت نهم بر مسند صدارت است و نه علی احمدی رئیس و وزیر و نه احمدی نژاد رئیس جمهور! من که از هم اکنون صدای آن را می شنوم.
9) آنچه علی احمدی در پیام نور انجام داده است مانند بسیاری از کارهایی که در این دولت انجام شده، نیازمند یک کمیته حقیقت یاب کارشناسی و بی طرف است تا آسیبها و زیانهای وارد بر آن را بررسی کند. حتم دارم علی احمدی بیش از هرکس دیگری می داند که در پیام نور چه کرده است که اکنون می خواهد از دیدن تبعات کارهای خود فرار کند! چرا که در مقوله مدیریت از قضا اولین کسی که گرفتار تصمیم های مدیریتی و تبعات مثبت یا منفی آن می شود خود مدیر است. نمی دانم دکتر عزیز با این عملکرد چه گلی می خواهد بر وزارت خانه درن دشتی مثل آموزش و پرورش کشور بزند. آنهم با آن طرحهای خلق الساعه ای که به ذهنش میرسد و بقول شاعر هر دم از آن باغ بری می رسد!مسئولیت تبعات این گونه مدیریت در کشور، به ویژه در بخش آموزش عالی به عهده همه است. از رئیس جمهور گرفته تا دولت و مجلس و وزراکه مهر تایید بر این گونه رفتارها و عملکردها می زنند.
10) بعنوان کسی که عضو هیچ یک از گروهها و جناحهای سیاسی موجود در کشور نیستم و اساسا یک فرد دانشگاهی و علمی هستم و توسعه کشور را در گرو توسعه علمی به معنای واقعی آن می دانم ـ نه یک کلمه بیشترو نه یک کلمه کمتر- اعلام می کنم که این گونه مدیریت منابع و امکانات کشور نه ره به کعبه بلکه راه به ترکستان می برد و آخر الامر دود آن به چشم ملت می رود. بایستی به دکتر علی احمدی که بیش از همه مسئول است و همراهان جدیدش در دانشگاه دست مریزاد گفت که با سرعت آن سیستم نیمه بند و نسبتا علمی گذشته را طی مدت بسیار اندکی ویران کردند و آش شله قلم کاری درست کرده اند که فقط خود می توانند آن را بخورند و نه هیچ کس دیگری وخدا رحم کند برکسی که پس از ایشان مدیریت پیام نور را به عهده می گیرد! آقای رئیس جمهور ! به خدا قسم این گونه مدیریت در سیستم های کلان جز اتلاف منابع، تخریب زیرساختهای نسبی موجود، عقب ماندگی بیشتر سیستم و نیز هدر رفتن سرمایه های فرهنگی کشور هیچ حاصلی ندارد. شما و دیگر دوستانتان که مدیریت استراتژیک خوانده اید بایستی بیش از هرکسی این را بدانید.