بر سر پیام نور چه آمد

نویسنده

مقدمه: افلاطون در مهمترین اثرش “جمهوری” می گوید بایستی سیاستمداران و دولتمردان آموزشهای شهروندان را ‏مدیریت وکنترل کنند(کتاب دوم). نبایستی در آموزش و پرورش، عقاید مخالف عقاید دینی موجود در یونان باستان را ‏آموزش داد. نبایستی اعتقادات شهروندان رانسبت به خدایان سست کرد. همچنین هر آنچه در آموزش و پرورش آموخته ‏می شود بایستی در راستای ترویج فضیلت و در راستای سعادت جامعه باشد. او صلاح جامعه را فراتر از هر حقیقت و ‏عقلانیتی می نهد و در همین راستا معتقداست که آموزش و پرورش بایستی کاملا جهت دار اداره شود. این نگاه به ‏شهروندان همان نگاه “توده ای و گله وار” است که مردم را دارای قدرت تعقل و تصمیم گیری در امور روزمره و ‏پیشبرد زندگی نمی داند، فلذا این وظیفه را بر گرده ی طبقه ای از مردم مدینه فاضله می داند که دارای قدرت تعقل و ‏تصمیم گیری بسیار بالایی هستند. طبقه ای که بر اساس تمثیل فلز، جنس آنها مانند طلا ارزشمند و ماندگار است. ‏افلاطون براساس همین دیدگاه است که دمکراسی را نفی می کند و مهر تایید بر آریستوکراسی می زند. او در مسلط ‏سازی حکومت بر زندگی خصوصی شهروندان تا آنجا پیش می رود که معتقداست دولت بایستی روابط جنسی طبقات ‏مختلف مردم را در مدینه کنترل کند بگونه ای که فردی از طبقه فرمانروا(سپاهیان) نمی تواند با طبقه پیشه ور یا طبقه ‏پاسدار ازدواج کند. افراد قوی و سالم بایستی به توالد و تناسل تشویق شوند و جلو آمیزش افراد ضعیف و بیمار بایستی ‏گرفته شود تا شهروندان آینده مدینه فاضله قوی، سالم و از هر لحاظ توانمند باشند. از طرف دیگر اگر کسی از این ‏قوانین عدول کرد بایستی محاکمه و فرزند حاصل از این ازدواج ها نامشروع محسوب شده و بایستی از میان برود. ‏‏(قوانین، کتاب هشتم ). ‏

‏1) علیرضا علی احمدی رئیس دانشگاه پیام نور و سرپرست فعلی وزارت آموزش و پرورش طی مدتی که بعنوان ‏سرپرست وزارتخانه و وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت آموزش و پرورش معرفی شده، نظریات و تئوری های ‏جالب توجه و بظاهر جدیدی را ارائه کرده که صد البته نه تنها جدید نیست بلکه ریشه در اندیشه های افلاطون و سایر ‏متفکرانی دارد که به امید ساختن یک مدینه فاضله و یک آرمانشهر، سرانجام یک سیستم بسته و تک صدایی خلق می ‏کنند که تکثر، تنوع و چندصدایی جاری در هستی را، که سنت کائنات و ادیان و اقوام و ملل بشری است برنمی تابد. ‏نمونه عینی این گونه سیستم های تک صدایی شوروی سابق بود که بخاطر همین سیاستهای غلط دچار فرو پاشی شد. ‏پرداختن به این مقوله در حد این مقال نیست. همین بس که آنچه علی احمدی در باب تفکیک آموزشهای دختران و ‏پسران می گوید مرا به یاداندیشه های افلاطون انداخت واینکه سرچشمه و آبشخور آن افکار در اندیشه های افلاطون ‏است و سرانجام اش نیز مشخص است و آن تسلط بر تمامی جوانب زندگی خصوصی حتی روابط جنسی، ازدواج، ‏اندیشه، لباس پوشیدن و.. شهروندان است. اما در این مجال بعنوان کسی که چندین سال در دانشگاه پیام نور کار کرده و ‏از نزدیک با اندیشه های علی احمدی آشنا هستم و صد البته از نزدیک تبعات و تصمیم گیری های شخصی او را در ‏داخل دانشگاه به عین الیقین دیده ام و البته بعنوان یک فرد دانشگاهی و بدوراز هرگونه جانب داری سیاسی، کارنامه ‏دوساله او را در معرض دید خوانندگان نقاد، به ویژه نمایندگان محترم مجلس قرار دهم تا در این مدت زمانی که تا ‏رای اعتماد به وی باقی است با دیدی بازتر به تصمیم گیری رقم زدن سرنوشت بزرگترین وزارتخانه دولت بپردازند. ‏

‏2) “علیرضا علی احمدی جشفقانی” دارای دکترای مدیریت و از یاران نزدیک دکتر احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر ‏است. او باجناق دکتر احمدی نژاد و مشاور رئیس جمهوری و دارای نفوذ قابل توجهی در میان اعضای دولت است. ‏پس ازعدم رای اعتماد مجلس به ایشان به عنوان وزیر پیشنهادی تعاون، دکتر علی احمدی بسیار کوشید تا روابط خویش ‏را با نمایندگان بازسازی کند. روابطی که تا اعطای مجوز راه اندازی واحدهای پیام نور در حوزه های انتخابیه تعدادی ‏از نمایندگان بعنوان امتیاز نیز پیش می رفت. در عوض نمایندگان نیز متعهد می شدند که به لوایح و پیشنهادات دانشگاه، ‏به ویژه در زمینه بودجه رای مثبت بدهند. اما دکتر علی احمدی طی این مدت علاوه بر حضور پررنگ در کنار رئیس ‏جمهور کوشید تمام انرژی و نیروی خود را صرف دانشگاه پیام نور کندکه البته بجای خود قابل تقدیر است. اما او در ‏آغاز در برابر یک “شعار” قرارداشت. شعار “بر داشتن کنکور توسط دولت نهم”. بر اساس وعده های رئیس جمهور و ‏مشاورانش در تبلیغات انتخاباتی، قرار است در پایان دوره چهار ساله ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد، سد ‏بلندکنکور از پیش پای جوانان این مرز و بوم برداشته شود و هیچ مانعی در برابر رفتن آنها به دانشگاه نباشد. این مهم ‏در دولت نهم بیش از هر کسی بر عهده علی احمدی، امین و مشاور و باجناق رئیس جمهور قرار گرفت. این هدف و ‏تحقق آن در گرو توسعه” سریع و انقلابی” دانشگاه پیام نور در تمامی اقصی نقاط کشور بود. علی احمدی یکه و تنها و ‏با این هدف وارد دانشگاه شد و پس از اینکه نتوانست نظر معاونین ریاست قبلی را برای همراهی جلب کند همه را ‏تعویض کرد. بزرگانی مانند دکتر نصیری از مفاخر فرهنگی کشور، دکتر ابراهیمی، دکتر کریم زادگان، دکتر خانیکی ‏و… همه از دم تیغ تعویض گذشتند و نیروهایی بیرون از مجموعه و با تحصیلات فوق لیسانس جایگزین مدیران قبلی ‏شدند. نیروهایی که تماما با دکتر علی احمدی هماهنگ بودند. اکنون زمینه فراهم شده بود تا” جهش انقلابی” صورت ‏گیرد. علی احمدی برای این کار ابزارهایی در اختیار داشت. هیات دولت، رئیس جمهور، دانشگاه و غیره. یکی از این ‏شیوه ها و راهها، جذب دانشجویان از طریق “فراگیر” بود که اساسا با کنکور متفاوت است. این روش در زمان دولت ‏گذشته برای ورود با کیفیت تر دانشجویان به دانشگاه پیام نور تعبیه شده بود. اما این منفذ به یکباره فراخ گردید و خیل ‏زیادی از جوانان علاقمند از طریق فراگیر وارد مراکز پیام نور شدند. همزمان با این حرکت دکتر علی احمدی یک ‏مصوبه بسیار انقلابی را از دولت برای در اختیار گذاردن فضاها و ظرفیت های خالی سایر وزارتخانه ها از جمله ‏وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و سازمان تربیت بدنی و… از دولت گرفت و به استانها ابلاغ کرد. همزمان ‏با این حرکت دکتر علی احمدی ساختار قبلی دانشگاه پیام نور را که بصورت منطقه ای (10منطقه) اداره می شد به هم ‏ریخت و با مجاب کردن هیات امنا - که همگی در دولت جدید تعویض شده بودند- ساختار پیام نور را به صورت استانی ‏در آورد که در قالب آن مراکزو واحدها هر زیر نظر مرکز استان و رئیس دانشگاه جامع پیام نور استان اداره می شد. ‏در همین راستا ظرفیت ورودی مراکز پیام نور از طریق کنکور نیز طی این دو سال چند برابر شد. حاصل این ‏استراتژی در کوتاه مدت همین شد: “وزیر علوم با خیال راحت اعلام کرده است که سال آینده میزان متقاضی ما کمتر ‏از ظرفیت ما برای ورود به دانشگاهها است”. ‏

‏3) در کنار این توسعه بی رویه و غیر علمی، دکتر علی احمدی به جذب افراد کارشناس ارشد بعنوان “دستیار ‏آموزشی” پرداخت تا خلا “عضو هیات علمی” را در دانشگاههای پیام نور کشور جبران نماید. در همین راستا با جذب ‏همکاری برادر خویش حاج حسین علی احمدی جشفقاتی- که فردی فعال و روحانی بود- به عنوان قائم مقام رئیس ‏دانشگاه درطرح “تابان” ومدیر گروه دروس معارف زمینه جذب افراد و فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد همه رشته ‏ها را به مراکز فراهم نماید. طرح تابان، طرحی متعلق به مدیران جدید دانشگاه بود تحت عنوان”طرح آموزش بدون ‏حضوری” پیام نور که هدف آن توسعه پیام نور تا شهرهای کوچک، بخش ها و مناطق دوردست کشور بود. بخش ها و ‏شهرهایی که حتی دارای چند نفر کارشناسی ارشد برای راه اندازی مراکز و آوردن رشته نبودند! حسین علی احمدی، ‏اخوی دکتر طی این مدت کوشید تا با سرعت سر سام آوری پیام نور را در شهرها و بخش های تمامی استانها ی کشور ‏را ه اندازی کند. نمایندگان هم بخاطر نشان دادن عملکرد خویش در حوزه های انتخابیه بسیار پیگیرو خوشحال بودند از ‏اینکه حوزه انتخابیه شان دارای “دانشگاه” میشود. در نتیجه در آخرین دوره آزمون فراگیر و آخرین کنکوری که در ‏کشور برگزار شدتمامی مراکز و شهرستانها و بخشهایی که اعلام آمادگی کرده بودند هرکدام از دو رشته به بالا تا ده ‏رشته دارای واحد پیام نور شدند!‏

‏4) اما دکتر علی احمدی “بزرگ” بر اساس تئوری هایی که در ذهن خویش داشت، انتظار داشت که همزمان با اجرای ‏این برنامه جذب داوطلبان به مراکزو واحدهای قبلی و واحدها و مراکز تازه تاسیس پیام نور به کمک مصوبات دولت و ‏همراهی بودجه ای مجلس اولا فضاهای لازم را در اختیار گیرد- فضاهای بلا استفاده و مازادی که انصافا در کشورکم ‏نیستند-، آزمایشگاها را گسترش دهد، کلاسها را به تلویزیون و دستگاه ‏DVD‏ مجهز نماید، بسیاری از خدمات ‏دانشجویی و آموزشی را از طریق اینترنت و بصورت الکترونیکی ارائه دهد، بدنه هیات علمی را تقویت کند و ‏همزمان با انحلال مناطق، دانشگاه جامع استان را در استانهایی که منطقه در گذشته در آنهامستقر نبود دایر نماید و نیز ‏همزمان مجوزهای لازم را برای جذب نیروی اداری و علمی از دولت و سازمان مدیریت و برنامه ریزی اخذ کند. اما ‏آیا همه این برنامه ها ی “انقلابی” تحقق یافت یا خیر واساسا آیا چنین اقداماتی در سیستم اداری فربه ایران در این مدت ‏کم وبا این مدیران غیر دانشگاهی و بدون سابقه در کار مدیریت میسر است؟ بگذریم از اینکه پاره ای از این طرحها ‏مربوط به دولت اصلاحات بود وقرار بود با آرامش وبدون سیاسی کاری انجام شود. ‏

‏5) طی این مدت دکتر علی احمدی بهترین نیروهای دانشگاه را در معاونت ها و دفاتر ستاد سازمان مرکزی از سکان ‏مدیریت پیاده کرد و افرادی غیر دانشگاهی را وارد مجموعه دانشگاه کرد. همچنین از روسای مناطق تقریبا همه را ‏جابجا کرد غیر از افرادی که به هر قیمتی حاضر بودند بمانند و برنامه های شخصی، غیر کارشناسی و غیر آکادمیک ‏‏”دکتر” را اجرا کنند. حاصل و ‏output‏ این مدت مدیریت دکتر علی احمدی چه شد؟ آیا او توانست این برنامه های ‏انقلابی را در پیام نور اجرا کند؟ آیا او و همفکرانش به هدف ایده آل برداشتن کنکور در سال پایانی خدمت رسانی دولت ‏به مردم خواهند شد؟ اگر پاسخ “آری” است به چه قیمتی و با چه کیفیتی؟ بعنوان کسی که اعتقاد قلبی به شیوه آموزش ‏از راه دور(‏Distance Learning‏) دارم و آن را به عنوان یک متد بسیار پیشرفته و کم هزینه آموزش در دنیا می ‏پذیرم بایستی بگویم که بنده و تعدادی دیگر از همکاران علمی دانشگاه حتی درز مان دولت گذشته تا حدی به شیوه ‏گسترش و پاره ای کارهای غیر علمی در دانشگاه در زمان ریاست قبلی اعتراض و انتقاد داشتیم ـ چرا که آن را بدور ‏از استانداردهای بین المللی آموزش نیمه حضوری می دیدیم ـ اما در مورد شیوه، روش و عملکرد مدیران جدید دانشگاه ‏بدور از هرگونه حب و بغض و یا جانبداری سیاسی صرفا بعنوان یک مدرس دانشگاه و دغدغه مند آموزش عالی در ‏کشور نسبت به تبعات این شیوه گسترش و افزایش سرطانی آموزش عالی نگران هستم. این قلم نگران فدا کردن آموزش ‏عالی در پای منافع کوتاه مدت و جناحی است و از جامعه دانشگاهی کشور می خواهد در برابر این حرکت های بسیار ‏سطحی، غیر علمی و نابود کننده آموزش عالی ساکت نمانند. چرا که در آن صورت آنها نیز در پیشگاه ملت و آیندگان ‏بایستی پاسخگو ی تبعات زیانبار وبلند مدت آن باشند. ‏

‏ ‏

‏6) اما برداشتن سد کنکور یک شعار تبلیغاتی است. پرسش اساسی این است: هدف اصلی دولت نهم ازچنین گسترش ‏سرطانی چیست؟ و آیا این دولت متوجه تبعات بعدی چنین اقداماتی در آموزش عالی هست؟ ‏

‏ به سراغ دکتر علی احمدی باز می گردیم: مردی که رئیس جمهور او را برگزیده تا در جدال با دانشگاه آزاداسلامی ‏پشت این دانشگاه را بر زمین بزند! تعجب نکنید متاسفانه همین طور است. رئیس جمهور با این اهرم می خواهد پشت ‏هاشمی را به زمین بزند و علی احمدی پشت دکتر جاسبی را. برای تبیین بیشتر این مسئله به سفرهای استانی دولت ‏سری می زنیم. دکتر احمدی نژاد هرکجا و هرکوره دهاتی می رود وعده راه اندازی پیام نور را می دهد. بدون ‏هماهنگی دانشگاه و بدون حتی هرگونه کار کارشناسی! اما آیا دولت پس از تصویب “راه اندازی پیام نور” در فلان ‏شهر و بخش فلان استان کشور حمایت لازم راجهت راه اندازی آن مراکز انجام می دهد. ای کاش مجلس از دولت سوال ‏می کرد که با مستندات اعلام کنند چند درصد از مصوبات سفر های استانی مربوط به دانشگاه پیام نور در خصوص ‏اعطای بودجه و ارز تحقق یافته است؟ او با خیال راحت وعده می دهد چون می داند باجناقش “نه” نمی گوید. سند ‏دیگر اینکه دکتر علی احمدی در جمع خصوصی بسیاری از روسای مراکزو استانها صریحا گفته بود که تا دو سال ‏دیگر کاری خواهیم کرد تا دانشگاه آزاد تنها در مراکز استانها بتوانند به حیات خود ادامه دهد؟! اما این پازل چگونه ‏کامل می شود؟ بسیار ساده است. رئیس جمهور در راستای تسویه حساب سیاسی و جناحی به یکی از معتمدترین ‏دوستان خویش ماموریت داده تا با توسعه و گسترش پیام نور مشتریان دانشگاه آزاد را در تمامی کشور به حداقل برساند ‏ودرآمد آن را در این مدت حداقل به نصف کاهش دهد. کاری که هم اکنون موفق به انجام آن شده است. شما دیگر ‏اقدامات دولت در رابطه با دانشگاه آزاد مانند کاهش شهریه ها و غیره را کنار این مورد بگذارید پازل تکمیل میشود. ‏

‏ 7) علی احمدی طی 2 سال گذشته موفق شد تعداد دانشجویان پیام نور را به دو برابر یعنی 800000 نفر برساند(این ‏رقم در پایان دوره کاری دولت باید به 1000000 نفر برسد) بدون اینکه زیرساختها و امکانات لازم را فراهم نماید. ‏زیرساختها چه هستند؟ فضای آموزشی، استاد و هیات علمی، آزمایشگاه، تجهیزات آموزشی، توسعه ‏IT‏ و‏ICT‏ و ‏بسیاری فاکتورهای دیگر که نه تنها در زمان علی احمدی توسعه نیافت بلکه زیرساخت های از قبل موجود نیز با این ‏شیوه مدیریت ویران شد. برای اطلاع خوانندگان و علی الخصوص نمایندگان محترم مجلس عرض میکنم که میا نگین ‏فضای آموزشی در دانشگاه در زمان دولت آقای خاتمی “یک متر” بود ـ که آنهم بسیار در معرض انتقاد دلسوزان ‏دانشگاه قرار داشت- اما اکنون به زیر پنجاه سانتی متر رسیده است واین بسیار تکان دهنده است!‏

‏ دکتر علی احمدی طی این مدت موفق شد تعداد مراکز و واحدهای پیام نور را به دوبرابر توسعه دهد اما بدون برنامه و ‏بدون کار کارشناسی ! نتیجه این شد که اکنون تمامی داوطلبانی که بعنوان دانشجوی این واحد ها ومراکز تازه تاسیس ‏جذب شده اند، برای گرفتن خدمات آموزشی بایستی به همان مراکز قبلی به ویژه مراکز استانها و مراکز نزدیک ‏مراجعه کنند تا حداقل خدمات آموزشی را دریافت کنند چرا که در آن بخش ها و شهر ها کوچکترین امکاناتی برای ارائه ‏خدمات آموزشی وجود ندارد. منظور از “حداقل خدمات آموزشی” نه آزمایشگاه و کارگاه عملی و سالن ورزشی و سلف ‏سرویس و خوابگاه بلکه منظور ثبت نام، انتخاب واحد، حذف و اضافه و… است. آنهم بماند که دانشجو با هزاران سوال ‏آموزشی به مرکزی که مراجعه کرده بایستی در صف های طویل ایستاده و پس از شنیدن “نمی دانم و یا به فلان ‏همکار مراجعه کنید” بدون پاسخ و کلافه از دانشگاه خارج می شود و برخی نیز که تحمل چنین محیط بی برنامه و ‏نامنظمی را ندارند اقدام به انصراف می نمایند که نمونه های زیادی را می توان جست. به عنوان مثال یکی از نمونه ‏های برنامه ریزی در دانشگاه پیام نور می توان به انتخاب واحد و ثبت نام نامنظم و “بظاهر” اینترنتی دانشگاه پیام نور ‏در نیم سال جاری اشاره کرد که برای دانشجویان دانشگاه پیام نور به سوهان روح و عامل نامیدی از تحصیل تبدیل ‏شده است. برای اثبات صحت این مطلب توجه شما را به مطلب یکی از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران وکامنت های ‏دیگر دانشجویان بر این مطلب مندرج در سایت خبری تابناک جلب می نمایم. ‏

‏8) دولت نهم از چنین توسعه ای دو هدف دیگر دارد: یکی اینکه اعلام می کند درصد بیکاری کاهش یافته است چراکه ‏‏”دانشجو” بطور موقت از چهارچوب تعریف “بیکار” در کشور خارج میشود ودیگر اینکه آمار دانشجو یانش دوبرابر ‏می شوند. اما مهمتر از همه اینها این است که بقول دکتر علی احمدی پشت دانشگاه آزاد به زمین می خورد. علیرغم ‏انتقاداتی که به شیوه آموزش در دانشگاه آزاد دارم این پرسش را از دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور انقلابی دارم که ‏واقعا کوبیدن یک رقیب سیاسی به چه قیمتی؟ به قیمت نابود کردن سیستم آموزش عالی کشور؟ آقای دکتر! پس از شما ‏چه کسی پاسخگو ست؟ وچه کسی باید هزینه این گونه اقدامات نسنجیده، سلیقه ای وغیر علمی را پرداخت کند؟ الحمدلله ‏در این مملکت هم که هیچ مکانیسمی برای این وجود نداردکه بگوید آقای مدیر وجناب رئیس شما این سیستم را در چه ‏حال و وضعی تحویل گرفتی و اکنون چگونه تحویل می دهی؟ بدون شک صدای نابهنجار و گوشخراش این گسترش ‏سرطانی و بی رویه بعدها درخواهد آمد. زمانیکه نه دولت نهم بر مسند صدارت است و نه علی احمدی رئیس و وزیر ‏و نه احمدی نژاد رئیس جمهور! من که از هم اکنون صدای آن را می شنوم. ‏

‏9) آنچه علی احمدی در پیام نور انجام داده است مانند بسیاری از کارهایی که در این دولت انجام شده، نیازمند یک ‏کمیته حقیقت یاب کارشناسی و بی طرف است تا آسیبها و زیانهای وارد بر آن را بررسی کند. حتم دارم علی احمدی ‏بیش از هرکس دیگری می داند که در پیام نور چه کرده است که اکنون می خواهد از دیدن تبعات کارهای خود فرار ‏کند! چرا که در مقوله مدیریت از قضا اولین کسی که گرفتار تصمیم های مدیریتی و تبعات مثبت یا منفی آن می شود ‏خود مدیر است. نمی دانم دکتر عزیز با این عملکرد چه گلی می خواهد بر وزارت خانه درن دشتی مثل آموزش و ‏پرورش کشور بزند. آنهم با آن طرحهای خلق الساعه ای که به ذهنش میرسد و بقول شاعر هر دم از آن باغ بری می ‏رسد!مسئولیت تبعات این گونه مدیریت در کشور، به ویژه در بخش آموزش عالی به عهده همه است. از رئیس جمهور ‏گرفته تا دولت و مجلس و وزراکه مهر تایید بر این گونه رفتارها و عملکردها می زنند. ‏

‏10) بعنوان کسی که عضو هیچ یک از گروهها و جناحهای سیاسی موجود در کشور نیستم و اساسا یک فرد ‏دانشگاهی و علمی هستم و توسعه کشور را در گرو توسعه علمی به معنای واقعی آن می دانم ـ نه یک کلمه بیشترو نه ‏یک کلمه کمتر- اعلام می کنم که این گونه مدیریت منابع و امکانات کشور نه ره به کعبه بلکه راه به ترکستان می برد و ‏آخر الامر دود آن به چشم ملت می رود. بایستی به دکتر علی احمدی که بیش از همه مسئول است و همراهان جدیدش ‏در دانشگاه دست مریزاد گفت که با سرعت آن سیستم نیمه بند و نسبتا علمی گذشته را طی مدت بسیار اندکی ویران ‏کردند و آش شله قلم کاری درست کرده اند که فقط خود می توانند آن را بخورند و نه هیچ کس دیگری وخدا رحم کند ‏برکسی که پس از ایشان مدیریت پیام نور را به عهده می گیرد! آقای رئیس جمهور ! به خدا قسم این گونه مدیریت در ‏سیستم های کلان جز اتلاف منابع، تخریب زیرساختهای نسبی موجود، عقب ماندگی بیشتر سیستم و نیز هدر رفتن ‏سرمایه های فرهنگی کشور هیچ حاصلی ندارد. شما و دیگر دوستانتان که مدیریت استراتژیک خوانده اید بایستی ‏بیش از هرکسی این را بدانید. ‏