زنجیره سبز در مقابل سرکوب

سیامک قادری
سیامک قادری

اگرچه گهگاه سخنی مبنی بر احتمال ابطال انتخابات اینجا و آنجا شنیده می شود، اما خیلی وقت است که دیگر امیدی به حل منازعه بر سر تقلب در انتخابات از سوی نهادهای حل اختلاف نیست و شاید به همین دلیل است که هنوز برنامه ادامه اعتراضات روزانه چیده می شود و در تجمع اعلام می شود، که تجمع بعدی کی و کجاست.

دوشنبه ۸ تیرماه است و ظاهرا شورای نگهبان بالاخره در مسیر کوتاه خود در جاده عقلانیت، وحشت زده از نتایج نامشخص آن، بازگشته و به همراه بخش کوچکی از حاکمیت که بالاترین قدرت را در اختیار دارند، تصمیم به مقابله با خواست ملت گرفته است.
امروز ۱۹ روز پس از انتخابات متقلبانه، بار دیگر اندک امیدی که در دل کوشندگان بود، خاموش شد و ظاهرا قرار است ماجرای این تقلب فقط و فقط در خیابان حل شود.
در همان تجمع روز گذشته در مسجد قبا شنیدم که قرار است زنجیره انسانی حد فاصل میدان تجریش در شمال تا میدان راه آهن در جنوب تشکیل شود. 
بنابر این و به رغم شاخ و شانه کشیدن های مقامات دولت کودتا، امروز عده زیادی از مردم در ساعت ۶ بعد از ظهر گرم تابستان، هوس پیاده روی آنهم به صورت سربالا در خیابان ولی عصر تهران را کرده بودند.
هزاران تن از مردم تهران با راه افتادن در پیاده روی شرقی خیابان ولی عصر عزم ان داشتند که حلقه های زنجیری شوند که احیانا در جاهایی نیاز به حلقه های جدید داشت.
تصمیم به ایجاد یک زنجیره انسانی از شمال تا جنوب تهران در خیابان ولی عصر، هزاران مامور نیروی انتظامی و بسیج و سپاه را به خیابان کشانده بود و وحشت از تشکیل چنین زنجیره ای بود که ساعت ها قبل زنجیرداران را به خیابان کشانده تا دو طرف ولی عصر را اشغال کرده و فضا را برای تحقق اصل ۲۷ قانون اساسی، تنگ تر کنند.
با اینحال و به رغم اشغال این خیابان طویل، هزاران شهروند تهرانی در گرمای عصرگاهی در خیابان قدم زدند، به ماموران که هر ۲۰ قدم در دو طرف خیابان مستقر شده بودند، لبخند زدند و گاهگاهی به یکدیگر دو انگشت را به نشانه پیروزی نشان دادند.
خیابان، مملو از خودرو است، نه تنها خودروهای شخصی شهروندان که انواع خودروهای نظامی و لجستیکی نیروهای سرکوب.
ولی عصر در تسخیر موتور سوارانی است با راکبانی لباس شخصی که همراه خود چماق و زنجیر دارند و نیروی انتظامی مجهز به باتوم.
حجم زیاد نیروهای ضد شورش سوار بر موتور سیکلت هایی با چراغ روشن در خیابان مانور وحشت می دهند. 
دو طرف خیابان در اشغال قرار دارد و به همین دلیل جمعیت زیادی از معترضان که برای ایجاد زنجیره انسانی سبز آمده اند مجبور به پیاده روی شده اند.
تراکم پایگاههای بسیج متمرکز در بخش جنوبی میدان، جنوب خیابان ولی عصر را در سیطره بسیجیان قرار داده و فقط از میدان ولی عصر به سوی شمال است که جوانان در حالیکه دستها را به علامت پیروزی در بالای سر خود گرفته اند گاه شعار مرگ بر دیکتاتور هم زمزمه می کنند.
مردم معترض حرکت خود را حدود ساعت ۱۹ از میدان ولی عصر به سمت ونک و تجریش آغاز کردند.
میدان ولیعصر هم کاملا دست نیروهای سرکوب است. گویی انها بودند که به فراخوان سبزها لبیک گفته اند. 
جای سوزن انداختن نیست. در گوشه میدان، پارکینگ اختصاصی به پایگاهی نظامی تبدیل شده و پر بود از ماموران یونیفورم پوش و لباس شخصی، خودروهای نظامی و انتظامی و اتوبوس و خودروی حمل زندانی.
در خیابانهای فرعی میدان ولی عصر، نیروهای انتظامی به حال آماده باش بودند. لباس شخصی ها به صورت دو ترکه بر موتورسیکلت های کنار پیاده روها ایستاده اند و بی سیم به دست در حال گزارش هستند. تلفن های منطقه ولی عصر از دیشب قطع است.
زیر نور شدید افتاب گرم تیرماه، تقریبا هیچ تاکسی و سواری ای که به سمت شمال می رفت،جای خالی نداشت و مسافران خودروها همه جوان بودند.
تمرکز نیروها در سر چهارراه ها و میادین بیشتر بود و سپس در ادامه خیابان به فاصله، مامورانی کاشته شده بود.
در میدان ونک برخورد خشن ماموران باعث شد تا انبوهی از مردم با نیروهای مستقر در آنجا بصورت پراکنده درگیر شوند. ماموران پراکنده در خیابان، به افرادی که سعی داشتند درون ترافیک میدان از تاکسی ها پیاده شوند با نگاه های غضب آلود و تشر زنان امرو نهی می کردند.
دکه های روزنامه فروشی خیابان ولی عصر که روزنامه های فاقد هر گونه گزارش از تجمعات را پهن کرده بودند و در روزهای عادی مشتری نداشتند، حالا شاهد حضور صدها خواننده ای بودند که زیر نگاه سنگین ماموران خود را مشتاق تیترها و مطالب نشان می دادند.
مردم به بهانه دیدن تیترهای بی ارتباط به موضوع روز ایران، تجمع می کردند و زیر لب و در گوشی در مورد این فراخوان و زیاد بودن نیروها، گپ می زدند.
محل اصلی دپو و تمرکز نیروها به آرامی و در گوشی زمزمه می شد، میدان تجریش، چهار راه پارک وی، پارک ملت، میدان ونک، سه راه فاطمی، میدان ولی عصر و چهار راه ولی عصر. شنیده ها حاکی بود که در همین نقاط نیز چند جوان بازداشت شده و به خودروهای خاص انتقال بازداشتی ها منتقل شده اند.
در خیابان اما ناگهان غلغله ای بر پا شد. هزاران خودرو چراغهای خود را روشن کردند و به بوق زدن مشغول شدند.
اگر چراغ خودرویی روشن بود یا بوق ممتد از ان شنیده می شد،با کندن پلاک مجازات می شد.
فرماندهان به تمام موتور سواران توصیه می کردند تنها حرکت نکرده به صورت دسته ای حرکت کنند.
میدان ونک و غوغای ان را در گرمای بعد از ظهر پشت سر گذاره و به سمت تجریش حرکت می کنم.
مقابل معدود مغازه های باز برخی نقاط ولی عصر، دهها پک آب معدنی خالی شده بود و به گفته یکی از مغازه دارها، امروز به اندازه ۲ هفته آب معدنی فروخته است.
یکی از کسبه محلی می گفت: ظرف ۱۵ روز گذشته پیاده رو های ولی عصر در این ساعات خلوت بوده به طوری که می شده در آن گل کوچک بازی کرد.
ساعتی پیش به اغذیه فروشی ها، بستنی فروشی ها و رستورانهای مقابل پارک ملت از سوی نیروی انتظامی دستور داده بودند تا کرکره مغازه خود را پایین نگه دارند تا به محلی برای تجمع مردم تبدیل نشود.
عدم هماهنگی نیرو های پلیس با لباس شخصی های وابسته به بسیج و سپاه مشهود است. نیروی انتظامی به تمام مغازه داران هشدار داده بود که محل کسب خود را تعطیل کنند، چرا که ممکن است، شیشه های ان بر اثر برخورد احتمالی با معترضان خرد شود، اما حالا نیرو های سپاه که فرماندهی آنها در یک خودروی سمند در حال حرکت است، نهیب می زنند که مغازه ها را باز کنند ! 
تا به پارک ملت، حالا در نقاطی دست های معترضان به هم گره می خورد و ارام ارام زنجیره انسانی به هم می پیوندد.
داخل پارک ملت هم بیشتر از مردم، لباس شخصی ها و نیروهای انتظامی حضور داشتند. بیرون پارک صدها خودروی پلاک نظامی را می شد که متعلق به قرارگاه شمال شرق تهران بود.
به سمت تجریش یونیفرم پوش های سپاه خیابان را در اشغال داشتند.
در دست هریک از فرماندهان یونیفرم پوش یک تفنگ نارنجک انداز بود و در برخی موارد سلاح ضد شورش هم دیده می شد.
شاید دلیل اتخاذ این نمایش، صحبتهای روز گذشته فرمانده بسیج بود که مدعی شده بود، شلیک کنندگان به مردم با پوشیدن لباس بسیج قصد بدنام کردن آن را دارند و بنابر این لازم بود که نیروهای به اصطلاح حافظ نظم با اسلحه رسمی و قابل دید در میان مردم ظاهر شوند تا پشتوانه ای برای قبول ان ادعا، فراهم آید. 
نوع تعامل برخی از نیروهایی که امروز به میدان آمده بودند، نشان می داد که به تازگی وارد این معرکه شده اند، گویی قصد داشتند تا به مردم اثبات شود بر خلاف شایعات رایج، اینها نه عرب، بلکه ایرانی هستند.
به سمت میدان تجریش، اولین جایی که حضور پررنگ نیرو های بسیجی مشاهده می شود، چهار راه پارک وی است. نیروها در حال جایگیری در خیابان هستند و با ورود سراسیمه انان زنجیره سبز مردم گسسته می شود.
یک لباس شخصی در حال توزیع دستبند های پلاستیکی بین بسیجیان است و برای اولین بار زنان بسیجی با لباس مبدل نیز مشاهده می شود.
انان بلافاصله به شکار دختران و پسرانی مشغول می شوند که بی صدا دست در دست یکدیگر رو به خیابان ایستاده بودند.
در میدان تجریش گروه ۲۵ تا ۳۰ نفره از معترضان، مورد هجوم موتورسواران قرار می گیرند و هدف ضربه های زنجیر، گاز اشک آور و گاز فلفل قرار می گیرند. حجم زیاد به کارگیری گازاشک آور از سوی بسیج باعث اعتراض نیروی پلیس هم می شود.
پسر جوان خانم میانسالی را دستگیر می کنند، شیون زن بالا می رود همین باعث تجمع و اعتراض مردم شد که این حلقه کوچک نیز مورد هجوم قرار گرفت.
جمعیت زیادی بین سر پل و میدان تجریش جمع بودند. وقتی به سر پل برگشتم تا به ونک برگردم، از راننده خودروهای ورودی به میدان شنیدم که درگیری ها در میدان های ونک و ولیعصر بالا گرفته، صدا هلی کوپتر نیروهای انتظامی را از ان منطقه می شد شنید.
رانندگان می گفتند خودشان دیده اند که آمبولانس هایی آژیر کشان به سمت پایین خیابان ولی عصر در حرکت بودند.
تاکسی ها همه در مسیر برگشت تکمیل است. ساعت ۸ شب وقتی پیاده از سر توانیر به سمت پایین ولی عصر در حال قدم زدن بودم، غرش رعد اسای یگان موتوری لباس شخصی ها، شتابزده به سمت شمال ولی عصر در حرکت بودند. معلوم بود کار در بخش شمالی زنجیره انسانی بالا گرفته است.