خاطرات دکترامیراصلان افشار درگفتگوبا علی میرفطروس
علی میرفطروس
مقدّمه
سابقه ی تاریخ شفاهی (1) را اگرچه میتوان در نقّالیها، شاهنامهخوانیها، قٍصَص و حکایات دنبال کرد و شاید بتوان شیوه تاریخنویسی ابوالفضل بیهقی از طریق «معاینه» (مشاهده) یا از «سماع درست از مردی ثٍقَه» را مصداقی از «تاریخ شفاهی» در ایران بشمار آورد (2)، امّا این رشته ـ بعنوان بخشی از اسناد تاریخی ـ رشته جدیدی است که قدمت آن به 50-60 سال اخیر میرسد و امروزه یکی از منابع مهـّم در مطالعات تاریخی بشمار میرود. در این میان، خاطرات دولتمردان دوران پهلوی منبع پرارزشی است که ما را از ساخت و سازهای سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی عصری که به درستی «ایران نوین» نامیده میشود، آگاه میکند. انتشار این خاطرات ـ بیتردید ـ به غنای حافظه تاریخی جامعه و شناخت علل و عوامل ظهور آیتالله خمینی و وقوع «انقلاب اسلامی» یاری خواهد کرد.
در سالهای طولانی مهاجرت، توفیق داشتهام که با دولتمردان بسیاری آشنا شوم، امّا به معدود شخصیـّتهائی برخورد کردهام که آگاهی سیاسی، ادب و نجابت اخلاقی را با هم داشتهاند و دکتر امیراصلان افشار از جمله آن معدودان و انگشتشماران است. بنابراین: وقتی دوست بسیار عزیز و فرزانهام، زندهیاد دکتر محمّد حسین موسوی (سناتور انتخابی مردم آذربایجان) پیشنهاد کرد تا در تدوین و تنظیم خاطرات دکتر امیراصلان افشار اقدام کنم، از این پیشنهاد استقبال کردم. خدمات فرهنگی دکتر امیر اصلان افشار در شناساندن تاریخ و فرهنگ ایران در خارج از کشور (و از جمله چاپ شاهنامه طهماسبی و برگزاری کنگره ایرانشناسان در آلمان) مورد دیگری بود که علاقه مرا به این شخصیـّت سیاسی ـ فرهنگی بیشتر ساخت.
مورد دیگری که این استقبال را دو چندان کرد، سلامت شخصیـّت سیاسی و اهمیـّت تاریخی خاطرات دکتر افشار بود که در آستانه انقلاب 57 و ظهور آیتالله خمینی، از نزدیک، شاهد گفتگوها، مذاکرات و تحـّولاتی بود که سرانجام، باعث خروج محمّد رضا شاه از ایران (26 دی ماه 1357) و سپس، موجب بازگشت آیتالله خمینی گردید (12 بهمن 1357).
از این گذشته، انتشار خاطرات مجعولی از دکتر امیر اصلان افشار در ایران به نام «سروها در باد» و در نتیجه ضرورت انتشار یک روایت دست اوّل و دقیق از خاطرات وی، دلیل دیگری برای تدوین و انتشار کتاب حاضر بوده است.
دکتر امیراصلان افشار ـ به عنوان آخرین رئیس کلّ تشریفات دربار شاهنشاهی ـ به هنگام خروج شاه از ایران، از معدود افرادی بود که با محمّد رضا شاه همراه شد و با وفاداریهای صمیمانه، تا آخرین لحظات زندگی شاه، همدم و همراه و همراز ِ وی بوده است.
در دوران مهاجرت، دکتر افشار بخاطر روابط دیرین خود با رهبران و سیاستمداران اروپا و آمریکا با نوشتن نامههای بسیار کوشید تا نظر آنان را نسبت به وضع ناگوار حقوق بشر در جمهوری اسلامی جلب نماید.
دکتر امیراصلان افشار در تهران متولّد شد و بسال 1935، در سن 15-14سالگی، برای تحصیلات دوره متوسّطه، عازم آلمان (برلین) گردید، دورانی که آدولف هیتلر در عرصه سیاسی آلمان به قدرت میرسید. امیراصلان افشار پس از پایان دوره متوسّطه، وارد دانشگاه برلین گردید و سپس در سال 1942 با درجه دکترای رشته علوم سیاسی از دانشگاه وین (اتریش) فارغالتحصیل شد.
دکتر امیراصلان افشار در دوران خدمت خود دارای پستهای مهـّم و حسّاس بوده، از جمله:
ـ وابسته سفارت ایران در هلند و رابط دادگاه لاهه به هنگام ملّی شدن صنعت نفت (1952)
ـ نماینده ایران در کنفرانس آسیا ـ آفریقا، باندونگ اندونزی (1955)
ـ عضو بنیاد آیزنهاور (1955-1956)
ـ نماینده مجلس شورای ملّی در دورههای نوزدهم و بیستم و آجودان کشوری محمّد رضا شاه پهلوی (1335-1340)
ـ نماینده ایران در کمیته اقتصادی مجمع عمومی سازمان ملل متّحد (1958 و 1959 و 1961)
ـ سفیر ایران در اتریش (1967-1969)
ـ رئیس شورای حُکّام سازمان بینالمللی انرژی اتمی در وین (1968-1969)
ـ سفیر ایران در آمریکا و مکزیک (1969-1973)
ـ سفیر ایران در آلمان (1973-1977)
ـ و سرانجام، رئیس کلّ تشریفات دربار شاهنشاهی در آستانه انقلاب اسلامی (1355-1357)
وسعت موضوعات و حافظه دقیق، سرشار و رشکانگیز دکتر امیراصلان افشار، خاطرات وی را بسیار خواندنی میسازند. این کتاب، چکیده بیش از 180 ساعت گفتگو است که بین ماه های آوریل 2010 تا اکتبر 2011 در خانه دکتر افشار در «نیس» (فرانسه) انجام شده است.برای انجام این گفتگو، لازم بود که دورههای مورد بحث در زندگی دکتر افشار ـ قبلاً ـ مطالعه شوند تا با آگاهی بیشتر، جوانب و زوایای جالب آن، مورد بحث و بررسی قرار گیرند.
خاطرات دکتر افشار ـ اساساً- شامل یک دوره 44 ساله،از ظهور فاشیسم هیتلری در آلمان تا ظهور آیتالله خمینی در ایران است. این خاطرات، گنجینهای است از یادهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی، امّا شاید مهمترین بخش این خاطرات، مربوط به هدف یاچرائی ِ خروج محمّد رضا شاه پهلوی از ایران در آستانه انقلاب اسلامی باشد که دکتر افشار از آن به عنوان «دام یا فریب بزرگ» یاد میکند. این بخش ـ به عنوان روایتی دست اول از انقلاب 57 ـ به خاطرات دکتر افشار تازگی سخن، ارزش سیاسی و اهمیـّت تاریخی خاصّی میدهد که اگر با اسناد و مدارک دیگر همراه شود، روایتهای رایج در باره علل خروج شاه از ایران و عوامل انقلاب اسلامی را مورد تردید یا تأمّل جدّی قرار خواهد داد.
دکتر افشار در سراسر این گفتگوها، اعتدال، انصاف و مدارا را در باره شخصیتهای مورد بحث، رعایت کرده است. تنها در دو جا کلام دکتر افشار به تندی و تلخی و سرزنش میگراید: یکی درباره اسدالله عَلَم و دیگری در باره ساواک و سپهبد نعمتالله نصیری.
در این کتاب، ساختار کلامی دکتر افشار از گفتار به نوشتار تبدیل شده، ولی کوشش گردیده تا اصطلاحات و تکیهکلامهای وی، حفظ شوند زیرا که در تاریخ شفاهی، این امر، بخشی از روانشناسی راوی خاطرات بشمار میآید. همچنین، در متن این خاطرات، پرسشها و پاسخها با حروف مختلف متمایز شدهاند.
از بانو کامیلا افشار (ساعد) همسر دکتر افشار و نیز از دختر هنرشناس وی، خانم فاطی افشار (ملکی) که در تدارک و انتشار این خاطرات و خصوصاً در تدوین و تنظیم عکسهای پایان کتاب، همّت کردهاند صمیمانه سپاسگزارم. همچنین، سپاسهایم را به دکتر صدرالدّین الهی و خانم آلیس آواکمیان ابراز میدارم: دکتر صدرالدّین الهی متن گفتگوی خود با ساعد مراغهای را ـ قبل از انتشار کتاب «سید ضیا» ـ در اختیارم گذاشتهاند، و خانم آلیس آواکمیان با علاقه و بردباری، متن گفتگوها را تایپ و تنظیم کردهاند. از دوست فرزانهام دکتر مینا راد، برای تشویق و تأکیدش بر اهمیـّت تاریخی خاطرات دکتر امیراصلان افشار، و از علی آذربا، برای صفحهبندی نهایی کتاب، از مهندس هوتن نحوی، برای یاریهای فنیاش ، از باقر مرتضوی، به خاطر هنر و حوصلهاش برای چاپ هرچه زیباتر کتاب،ونیزازروزنامه نگارگرامی ودوست صدیق دکترافشار،آقای دکترعبدالله قراگُزلو،برای برخی یاری هاویادآوری ها ،صمیمانه سپاسگزارم. یاریهای همسر مهربانم، تدوین و تنظیم این کتاب را تسهیل کرده است، قدردان محبـّتهایش هستم.
شناسنامه ی کتاب:
خاطرات دکترامیراصلان افشار
نشرفرهنگ
چاپ نخست:مارس2012
718 صفحه، با جلدنفیس،کاغذاعلاوگلاسه وبا بیش از صد صفحه عکس رنگی
قیمت در اروپا 35 یورو، در خارج از اروپا 48 دلار
پانویس ها:
1 – Oral History
2 ـ تاریخ بیهقی، به تصحیح علی اکبر فیـّاض، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 2536 ، ص905