گپ

نویسنده
یوسف محمدی

گفت و گو با کارگردان و بازیگرنمایش “مثل آب برای شکلات”

ترس‌زدایی و غریب زدایی

 

 

آقای پشت کوهی،در اجرای نمایش شما تماشاگر منفعل نیست و آن ها به عنوان کنش گر های نمایشی فعال هستند.دراین باره برایمان توضیح دهید.

ارتباط تماشاگران با “مثل آب برای شکلات” از همان ابتدای ورود به سالن نمایش آغاز می‌شود و تماشاگران برگه‌هایی را که روی هر کدام شماره‌ای نوشته شده دریافت می‌کنند و همین باعث ایجاد سوال در ذهن‌شان می‌شود. همچنین غذاهایی در طول نمایش به تماشاگر داده می‌شود که باعث می‌شود ذائقه‌ تماشاگر به کار بیفتد.تماشاگر در نمایش ما منفعل نیست، بلکه مؤلف است و تنها در سالن نمی نشیند تا فقط یک تئاتر ببیند.ما قصدمان این است که در تئاترمان تماشاگر را شگفت‌زده کنیم و نوع دیگری از دیدن را به مخاطب ارائه بدهیم.باید از تمام حواس تماشاگر در نمایش استفاده شود. بویایی و چشایی دو حس بسیار مهم هستند که در تئاتر ما کمتر به آن توجه می‌شود؛ اما در این نمایش تمام حواس مخاطب به کار می‌افتد، من معتقدم رابطه‌ای که بین کارگردان، بازیگر و تماشاگر وجود دارد یک رابطه‌ خطی است نه رابطه‌ای که کارگردان در رأس حضور دارد و تماشاگر در ته رابطه.

 

زمینه اجرای نمایشنامه شما رمانی به همین نام است.تجربه اتان در اجرا تا اصل رمان تا چه اندازه ای نزدیک به یکدیگرند؟

ما از همان اول، مبنای کارمان اینگونه بود که در هر اجرا اتفاق تازه‌ای را به وجود آوریم. من با احترامی که به تمامی کارگردان‌ها می‌گذارم، فکر می‌کنم یک مقدار محافظه‌کاری در تئاتر ما وجود دارد و بیشتر به سراغ متن‌هایی می‌رویم که امتحانشان را پس داده‌اند. بنابراین ما تصمیم گرفتیم که امکان تازه‌ای برای تئاتر فراهم کنیم و به همین دلیل به سراغ رمان “مثل آب برای شکلات” رفتیم و در اجرا هم وارد تجربه‌ای شدیم که با کارهای دیگری که در تئاتر ایران وجود دارد، متفاوت است.در بررسی اجرای “مثل آب برای شکلات” باید نمایش را جدا از رمان بررسی کرد. زیرا نمایش غیر از ساختار کلی‌اش به رمان وابسته نیست و آنان صرفا به لحاظ خط داستانی یک رمان را انتخاب کرده اند و خیلی چیزهای این رمان در اجرا تغییر کرد.

 

به این فکر نکردید که نام نمایش را تغییر دهید؟

اسم رمان آنقدر جذابیت داشت که آن را تغییر ندادم. من یک دفترچه مخصوص اسامی نمایش دارم که هنوز متن‌هایشان را ننوشته‌ام و از این جهت اسامی برای من اهمیت زیادی دارند

 

محتوای کلی اثر به نقد نوعی از آیین و رسومی بومی جنوب ایران هم می پردازد.

بله.ما در جنوب و همچنین سایر نقاط کشور آیین‌ها و سنت‌های زیادی داریم که آن بخش‌های مثبتش مطمئنا مورد احترام ماست اما به هر حال جامعه پویایی خود را از جایی شروع می‌کند که نقد خویشتن را انجام دهد.هرچند باید به سنت‌هایی که طی قرن‌ها زندگی نسل ‌به نسل به آیندگان رسیده، توجه کرد اما باید فرهنگ غلط را هم نقد کرد تا بتوان به جامعه‌ای متعادل رسید.مثلا ریتم در همه رفتارهای روزانه مردم جنوب قابل مشاهده است و در این نمایش هم موسیقی مثل بازیگری جز مهمی از نمایش است

 

خانوم نونهالی،چه شد که به ترکیب بازیگران این نمایش آمدید؟

من قبلا هیچ کاری را از آقای پشت‌کوهی ندیده بودم و از این کار هم تنها عکس‌هایی دیده بودم که باعث شد شیفته‌ آن شوم. زمانی هم که وارد گروه شدم در روزهای اول احتمال می دادم شاید اشتباه کرده ام اما پس از دو روز درگروه جا افتادم و خودم هم احوال بندری پیدا کردم. من برای این کار حدود 20 روز به بندرعباس رفتم.کار کردن با این گروه یکی از جذاب‌ترین همکاری‌های من بوده است. هرچند خیلی ها فکر می‌کنند که گروه‌هایی که از شهرهای دیگر می‌آیند قدم‌های زیادی از تهران عقب هستند؛ اما شاید تنها چیزی که در آنجا کم باشد کاستی‌های اداری است. اما از جنبه‌های دیگر کاستی‌ برایشان وجود ندارد.این گروه توانسته اند یک مکان تئاتری برای خود تعریف کنند و به نظر من این گروه تئاتر بندرعباس باید نمونه خوبی برای تئاتر تهران باشد که به دلیل نداشتن امکانات مجبورند دو تا سه ساعت در روز بیشتر تمرین نکنند.

 

در شکل شیوه اجرایی و هدایت کارگردان مشکلی نداشتید؟

اوایل کار برای من سخت بود. بخشی از گروه مثل خود آقای پشت‌کوهی بسیار حرفه‌ای بودند و بخش دیگری از عوامل تازه‌کار بودند اما به هر صورت این نمایش با خود بچه‌ها شکل گرفته است. شیوه‌ کارگردانی آقای پشت‌کوهی هم ترس‌زدایی و غریب زدایی از صحنه بود، ایشان در ابتدا دست را برای بازی باز می‌گذاشتند اما در ادامه شاخ و برگ‌هایی را به کار اضافه می‌کردند.

 

به نظر می آید گرایشتان برای بازی در تئاتر بیشتر از قبل شده است.

بله.امروز از هر 10 متن نمایشی که داده می‌شود واقعا می‌توان شش متن را انتخاب کرد و در آن‌ها کار کرد ولی از هر 50 فیلم واقعا شاید تنها یکی از آنها را بتوان برای بازی انتخاب کرد.