گزارش

نویسنده
میترا سلطانی

نگاهی به نقاشی های حسین طادی در گالری میر میران…

تلفیق نقش و موسیقی…

 

 

در این نمایشگاه هنرمند نقاش به گونه ای با انسان و موضوع آن برخورد کرده که گویا این تصویر انتخاب شده از ذهنیت های خود جزو زندگی هر بیننده با هر نوع سلیقه ای بوده و هر بیننده را در زمانی نا معلوم فرو برده و به چرخش زمان ومکان مجبور و او را راضی می کند و سپس در دریایی از احساسات با رنگ های پیچیده به هم چون خیال آدمی و رویای وی روبرومی شود و آنگاه مخاطب به این ساده گی طبیعی و عادی آنها غبطه می خورد و آثار اجازه می دهند ان به آنها نزدیک شد ودر آن حرکت کنید.تابلوهای حسین طادی از اهمیت به سزایی در بخش زیبایی شناسی برخوردار هستند. این آثار به نحو غیر قابل کتمانی دارای عظمت فیزیکی و ظاهری بوده و از سوی دیگر با به کارگیری شگردهای مختلف هنری، سعی در ایجاد تاثیرگذاری بر مخاطب را دارد.  ‌

بسیاری از این پرتره ها، با عنوان حسی از احساسهای متفاوت انسانی و یا با عناوینی بسیار انتزاعی، نامگذاری شده اند. به طور مثال در تابلوهایی که عنوانهای “خموش”، “خویشتن”، “رنج”، “گمشده”، “فراموش شده” و “وحشی آرام” را گرفته اند، سعی شده احساس هنرمند در مورد این کلمات در قالب طرحی بصری و قابل رویت بر بوم نقش شود. استفاده از رنگ دانه های تیره  ،بدون استفاده از طیفهای مختلف رنگی، آثار را به سمت و سویی ویژه می کشاند دراین بین تماشاگر  بابازدید از آن ها، در بازی رنگ و نقش محصور نمی ماند و به دنبال معنا می گردد. شاید همین مسئله است که باعث شده  نقاش بیش از پیش بر جنبه ذهنی بودن تابلوهایش تاکید کند.

طادی به  جهت افزایش تاثیرگذاریهایی از این دست، با به کارگیری موسیقی الکترونیک و پخش آن در فضای نگارخانه، سعی خود را در القای این دست اندیشه ها، مضاعف نموده است. موسیقی الکترونیکی ارائه شده در نمایشگاه که بنا به توضیحات برگزار کنندگان، برای مخاطب تازگی ندارد.

در این گونه، استفاده از صداهای موجود در طبیعت (صدای آب و باد و …) در کنار اصوات الکترونیکی در فضایی تونال به کار گرفته شده و با توجه به جنبه های حسی شخصی روند حرکت ملودی در برخی قسمتها تا حدودی به مایه های دشتی در موسیقی ایرانی شباهت دارد.

با شنیدن موسیقی ارائه شده در نمایشگاه “ابر و انسان” این گونه به نظر می رسد که صدای طبیعی نیز این بار از روند طبیعی خارج شده و به سمت شکل خاصی  تمایل می یابد تا جایی که در برخی قسمتها وظیفه حمل ملودی را بر عهده دارد.نواهایی که در این موسیقی شنیده می شود در بستری کاملا آزاد با نرمی و ملایمت تلفیق شده که به سختی می توان لحظه ورود هر یک را تشخیص داد.  ‌

این چنین به نظر می رسد هدف موسیقی قرار دادن مخاطب در اتمسفری غیر حقیقی و موهوم، رساندن وی به نوعی خلاء است که درون و بیرون تماشاگر (و مستمع) شکل گرفته و کماکان تا آخر موسیقی، او را در این تعلیق غوطه ور می سازد. ایجاد فضای بی زمان و مکان، حیرت در ویرایش مجدد تصاویری که با چشم می بیند دلیل مناسبی برای برگزار کنندگان نمایش در خصوص پخش این موسیقی در فضای نمایشگاهی تجسمی است.

نقاش تلاش می کند با استفاده از احساسات انسانی، پرتره هایی عظیم بیافریند. تک چهره هایی که در نمایشگاه دیده می شود، با استفاده از سطح بندیهای تک رنگ و نیز خطوط قوی عمودی و افقی به نهایت ایجاز در ایجاد و انتقال این احساس نقش خود را به شکل موثری ایفا می کنند. به طور مثال در تابلوی ورودی نمایشگاه حس تعلیق و ترس، توام با بی اطمینانی از آنچه در پس پشت جمجمه این پرتره می گذرد، باعث می گردد مخاطب به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و ناخواسته به سمت تابلوی بعدی پیش برود. فرمهای تجسمی به کار گرفته شده در این آثار، به گونه ای اغراق آمیز در خلق فضایی غیر قطعی که همه چیز در آن سیال است، نقش دارند.  ‌به نظر می رسد هنرمند در پرتره های این مجموعه، سعی و تلاش خود را در ارائه دیدگاه و روشی جدید برای ترسیم تابلوهای چهره، به کار گرفته است. در تئوری نقاشی طادی، دیگر از پرتره های کلاسیک به سیاق و اسلوب “رامبراند”ی خبری نیست. دیگر پرتره نگاری، روشی برای ثابت نگاه داشتن چهره یک مدل انسانی با استفاده از قابلیتهای ذاتی هنر نقاشی نیست، بلکه چهره نگاری طادی به مخاطب نشان می دهد اگر بتوان از سوژه ای انسانی، تاثیر گذاری انسانی و حسی طلب کرد، آنگاه می توان ادعا کرد نقاشی هنوز در مقابل هنرهایی مانند عکاسی، حرفهای فراوانی برای گفتن دارد. حرفهایی که تنها از طریق این هنر جاویدان -نقاشی- می توان آنها را بر زبان آورد.

 

 هنرمند در جستجوی رازهایی است که در پشت واقعیت به ظاهر پیش پا افتاده پنهان است.

اگر چه آثار حالاتی ساده دارند واقعیت آنست که حاصل این آثار و معانی آن هر چه باشد همگانی نیست،

این هنرمند با مهارت و زیرکی ویژه ای موفق می شود آثار زیبا و کم نظیری را به تصویر آورد و بازگوی این مطلب که زندگی همة آن چیزی نیست که تو می اندیشی یا می بینی،رازی ،حکمتی بالا تر از این روز مره گی وجود دارد،نقش های اوخیالات و رویاهای زیبای هنرمند است 

از دیگر ویژگیهای نقش های او وجود فضا های خالی( منفی)در برابر فضا های مثبت است. فضا های خالی در میان برخی چهره هادیده می شود.