در سوگ آوای سنتور ایران

نویسنده
مازیار رادمنش

» درباره پرویز مشکاتیان

در میان هیاهوی حوادث پس از انتخابات و قیل و قال سیاستمداران و سیاست بازان، یکی از بزرگان عرصه هنر، چیره دست ترین سنتورنواز ایران در گذشت. بهداد بابایی درباره مرگ نابهنگام دایی اش “پرویز مشکاتیان” می گوید: “یک شنبه شب،29 شهریور، آیین، فرزند استاد با من تماس گرفت و گفت که سریع به منزلشان بروم که وقتی رسیدم دیدم کار از کار گذشته است.” بنا بر اخبار منتشر شده، استاد مشکاتیان در سن 54 سالگی به دلیل عارضه قلبی و در خانه اش درگذشت. این اواخر که نه! نزدیک به دو سال بود که در تلاش برای اخذ مجوز اجرای کنسرت گروه عارف در تلاش بود، کوششی که به ثمر ننشست.
حسین علیزاده نوازنده و استاد مشهور تار و سه تار کشورمان درباره مشکاتیان به بی بی سی می گوید: “من فکر نمی کنم بتوان برای مشکاتیان جایگزینی پیدا کرد.او نه تنها در نوازندگی سنتور استاد بود بلکه در زمینۀ شعر ودیگر هنر ها هم بی بدیل بود، در کل او هنرمندی تمام عیار بود.” داریوش پیرنیاکان از دوستان قدیم و اساتید موسیقی سنتی می گوید: “مشکاتیان اعجوبۀ ساز سنتور بود، فقط قاصدک برای اثبات تکنیک و حس مشکاتیان کافیست. از توانایی های بالای مشکاتیان حس و حال بسیار قوی او در نوازندگی اش بود که هیچکس تا کنون نتوانسته است حتی به این جایگاه نزدیک شود.” استاد شجریان و گروه شهناز نیز در پاریس به احترام “پرویز مشکاتیان” کنسرت را با یک دقیقه سکوت آغاز کردند. 

پرویز مشکاتیان که بود؟
پرویز مشکاتیان 24 اردبیهشت سال 1334 در نیشابور و در خانواده ای هنرمند و فرهنگی متولد شد. پدرش حسن مشکاتیان، از اساتید سنتور آن سامان بود که ویولون و سه تار نیز می نواخت. کودکی اش در نیشابور سپری شد، اما نه چون دیگر کودکان. اسباب بازی اش سازهای پدرش در خانه بودند. هشت سال بیشتر نداشت که در مراسم گردهمایی دانش آموزان در مدرسه امیر معزی نیشابور به اجرای کنسرت پرداخت.
زیر نظر پدرش ردیف مقدماتی سنتور را فرا گرفت و همزمان با نواختن سه تار نیز آشنا شد. به دلیل ممارست در سنتور نوازی به زودی با ردیف های آوازی آشنا شد. نوجوانی اش نیز به نواختن و آموختن سپری شد. سیزده سالش بود که با نوجوانی به نام داریوش پیرنیاکان آشنا شد. پیرنیاکان که خانه خواهرش مقابل خانه پدری پرویز مشکاتیان بود، اشتیاق زیادی به موسیقی داشت و تار می نواخت. دید و بازدید دو خانواده، سبب آشنایی با پرویز شد، دوستی که تا زمان مرگ مشکاتیان همچنان ادامه داشت. آن ها دو نوازی می کردند؛ داریوش تار می نواخت و پرویز، سنتور.

ورود به دانشگاه و پرواز در عرصه هنر
پس از اخذ دیپلم طبیعی در آزمون دانشکده هنرهای زیبا شرکت کرد و توانست در سال 1353 وارد این دانشکده شود. در دوران دانشگاه، ردیف سازی میرزا عبدالله را نزد نورعلی برومند و ردیف موسیقی ایرانی را زیر نظر داریوش صفوت فرا گرفت. در همین زمان فنون و شیوه های مختلف نوازندگی به ویژه سه تار، گوشه های مهجور و قطعات ضربی موسیقی ایرانی را از اساتید بزرگی چون محمدتقی مسعودیه، مهدی برکشلی، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی آموخت.
تلاش و موفقیتش در سنتور نوازی سبب شد تا در سال 1354، با نظر داریوش صفوت، در مرکز حفظ اشاعه موسیقی شروع به تدریس سنتور کرد. داریوش پیرنیاکان دوست دوران نوجوانی اش نیز تدریس تار می کرد. مرکزی که زیر نظر صفوت اداره می شد، نسلی از برجسته ترین خوانندگان و نوازندگان موسیقی آتیه کشور را به کار گرفته بود؛ محمدرضا شجریان استاد برجسته آواز ایرانی، پریسا استاد آواز، محمدرضا لطفی استاد سازهای زهی ایرانی، حسین علیزاده استاد برجسته سازهای ایرانی، داریوش طلایی محقق و پژوهشگر موسیقی ایرانی و استاد سازهای زهی، داود گنجه ای استاد برجسته کمانچه و ویولن، مرحوم نورالدین رضوی سروستانی استاد آواز، جلال ذوالفنون استاد سه تار، داریوش پیرنیاکان محقق موسیقی و استاد تار و سه تار، مرتضی اعیان استاد ضرب نوازی و مرحوم محمدعلی حدادیان استاد نی نوازی از جمله افرادی بودند که مشکاتیان در کنارشان کار می کرد. او در همان دوران سرپرست گروه نیز بود.

تشکیل گروه عارف
از این زمان به بعد مشکاتیان تبدیل به وزنه ای در عرصه موسیقی سنتی شد. او کنسرت های فراوانی به همراه فاطمه واعظی (پریسا) و هنگامه اخوان در گوشه و کنار ایران برگزار کرد. روش کلاسیک و سنتی صفوت با روح متلاطم جوانان مرکز جور در نمی آمد، بزودی جوانان مرکز بر طبل جدایی کوبیدند و سرانجام در سال 56 به دلیل اختلافی که با مرکز و شیوه مدیریت استاد صفوت پیدا کردند، از آنجا بیرون آمدند.
پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده گروه عارف؛ محمدرضا لطفی و پشنگ کامکار نیز گروه شیدا را پایه گذاشتند. دو گروهی که دوستی شان با یکدیگر سبب می شد که بعضا با هم ادغام شوند. شاید غلو نباشد اگر بگوییم “عارف” و “شیدا” بیشترین سهم درارتقاء موسیقی سنتی در سالهای پایانی حکومت پهلوی و سالهای آغازین حکومت جمهوری اسلامی داشتند. مشکاتیان در همین سال در آزمون باربد که به همت استاد نورعلی خان برومند برگزار می شد، شرکت کرد و به طور مشترک همراه با پشنگ کامکار موفق به کسب مقام اول شد. وی در همان آزمون مقام ممتاز را به همراه داریوش طلایی از آن خود کرد.

از همکاری با رادیو تا تشکیل کانون چاوش
موفقیت مشکاتیان در آزمون باربد راه او را به رادیو باز کرد. در آن سال ها برنامه گلهای رادیو و گلچین موسیقی زیر نظر هوشنگ ابتهاج (ه-الف-سایه) اداره می شد. بداهه نوازی و اجرای زنده در برنامه های رادیو عمده دل مشغولی پرویز مشکاتیان بود. همکاری اش با رادیو تا 17 شهریور 57 ادامه داشت. سیل انقلاب، او را نیز با خود برده بود. برخورد صدا و سیمای ملی با ماجرای 17 شهریور او را دلسرد کرد. به مجرد پایان کار با رادیو به همراه دوستانی چون لطفی، علیزاده، پشنگ کامکار و بیژن کامکار، شجریان و شهرام ناظری کانون هنری-فرهنگی چاوش را پایه گذاری کرد.
محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، بیژن کامکار و صدیق تعریف از خوانندگان این مجموعه بودند. چاووش 4 و تصنیف “مرا عاشق” با صدای ناظری، چاوش 6 و سرود ایرانی با صدای محمدرضا شجریان، چاوش 7 و سرود “رزم مشترک” با صدای محمدرضا شجریان از این جمله اند. انقلاب و وقایع پس از آن از جمله جنگ 8 ساله سبب شد تا مشکاتیان آهنگ بخشی از سرودهای میهنی همچون “همراه شو عزیز” که این روزها برای تمامی ایرانیان آشناست، “ایران” (ایران خورشیدی تابان دارد) و “ایرانی” (ایرانی بسر کن خواب مستی) را بسازد.
فعالیت کانون فرهنگی-هنری چاوش تا سال 59 ادامه داشت و در آن سال پس از 2 سال مقابله با فشارهای مراجع حکومتی-دولتی بالاخره تعطیل شد. مشکاتیان در این باره گفته است: “بعد از استعفا از رادیو به خاطر کشتار ۱۷ شهریور، کانون چاووش را تشکیل دادیم و آنجا هم با مردم همراه بودیم. شعرهای مردمی و میهنی را سرود می کردیم و صبح تا شب خودمان می ساختیم، می زدیم و تکثیر می کردیم و در اختیار مردم می گذاشتیم تا آنجا که ارتباط با مردم گسترده تر شد و تنها به همین دلیل در سال ۵۹ چاوش را مهر و موم کردند.” اما میان اهالی هنر گفته می شد علت عدم ادامه کار چاوش به دلیل اختلافی بود که میان علیزاده، لطفی و مشکاتیان رهبران اصلی چاوش بروز کرده بود. بدین ترتیب دفتر چاوش بسته شد، اما مشکاتیان تحت عنوان گروه عارف همچنان کارهایش را ادامه داد.

سالهای همنشینی با شجریان و جدایی
مشکاتیان پس از تاسیس “چاوش” فعالیت های هنری مشترک با شجریان را آغاز کرد. این فعالیت مشترک شاید بی دلیل هم نبود. مشکاتیان همسر افسانه دومین دختر استاد شجریان بود. کنسرت “بر آستان جانان” در دستگاه شور و آواز بیات ترک که مشکاتیان و شجریان با همراهی تمبک ناصر فرهنگ فر در سالهای نخستین 1360 در سفارت ایتالیا در تهران برگزار کردند، از شروعی تازه خبر می داد. نوار ضبط شده این کنسرت ابتدا زیرزمینی به بازار راه پیدا کرد و به سرعت تکثیر شد. بر آستان جانان بعدها با مجوز نیز به بازار آمد و بازهم رکورد فروش را شکست.
همکاری های شجریان و مشکاتیان از سال 58 تا 62 تحت نام موسسه چاوش و گروه عارف ادامه داشت اما پس از آن جدی تر شد و رسما آهنگسازی و تنظیم آثار محمدرضا شجریان را برعهده گرفت. این همکاری تا سال 67 ادامه داشت و آنچنان موفق بود که سبب شد در دوره ای که ایران در انزوایی شدید قرار داشت، دریچه ای برای معرفی ایرانیان به جهان باشد.
“سر عشق” در دستگاه ماهور همراه با سه تار نوازی مشکاتیان، “نوا” مرکب خوانی در دستگاه نوا، “دستان” در دستگاه چهارگاه، “بیداد” در آواز همایون و “دود عود” در دستگاه نوا آلبوم های مشترک شجریان و مشکاتیان هستند که در خلال سالهای 60 تا 67 اجرا شده اند. لازم به ذکر است که آخرین آلبوم مشترک این دو هنرمند آلبوم دستان بود که با اجرای گروه عارف در سال 1366 ضبط شده بود و یکسال بعد روانه بازار شد. طی همین سال ها شجریان، مشکاتیان و لطفی کنسرت هایی در اروپا برگزار کردند.
دغدغه کار با خوانندگان دیگر به اعتقاد مشکاتیان و سختی هماهنگ سازی سنتور با سازهای دیگر سنتی از نگاه شجریان، سبب شد که دو هنرمند ارزنده کشور راهی جدای از یکدیگر را انتخاب کنند. هرچند آن روزها شایعه بود که اختلافات خانوادگی سبب این جدایی بوده است. مشکاتیان و شجریان پس از آن همکاری جسته- گریخته ای داشتند که بیشتر فرزند اتفاق بود. از جمله کنسرتی که در پاریس در سال 1373 برگزار شد. تصنیف “قاصدک” با شعری از مهدی اخوان ثالث، از ساخته های مشکاتیان بود. هرچند این آلبوم اجازه انتشار نیافت اما صدای ضبط شده آن، دست به دست میان مردم گشت.

همکاری با بسطامی، ناظری و افتخاری
مشکاتیان پس از شجریان، مدتی با خواننده بمی مرحوم ایرج بسطامی همکاری کرد “افشاری مرکب”، “مژده بهار”، “افق مهر”، “وطن من”، “کنسرت راست پنجگاه 1 و2” و “مرکب خوانی مقام صبر” حاصل این دوره از فعالیت مشکاتیان است. طی همین دوره مشکاتیان با بسطامی به کشورهای مختلفی سفر و کنسرت ها بسیاری برگزار کرد که از جمله می توان به کنسرت افشاری مرکب در ایران و اروپا، کنسرت راست پنجگاه و کنسرت مژده بهار در فستیوال جهانی روح زمین اشاره کرد. مشکاتیان در این فستیوال در بهار 1992 موفق به کسب عنوان آهنگساز برتر شد.
پس از آن مشکاتیان با خواننده های دیگری چون شهرام ناظری با آلبوم “لاله بهار” در سال 65، علیرضا افتخاری با آلبوم “مقام صبر” در سال 68، علی جهاندار با آلبوم صبح مشتاقان، و حمیدرضا نوربخش در برخی کنسرت های گروه عارف در دهه 60 تا اوایل دهه هفتاد و علی رستمیان با آلبوم های 20 سال با آثار مشکاتیان و برخی آهنگ های آلبوم کنج صبوری، نیز همکاری کرده بود.

خاموشی گروه عارف
فعالیت های مشکاتیان تا سال 75-76 به طور مرتب ادامه داشت، اما پس از آن وقفه ای 7 ساله ایجاد شد؛ “بعد از آن که برنامه‌های عارف وسیع‌تر شد و از رادیو بیرون آمد و کنسرت‌های برون مرزی آغاز شد، تعداد گروه بیشتر شد. بعد از گذشت مدتی همه ‌آنهایی که در گروه بودند با همت و ممارست خوبی هر کدام به درجه قابل توجه و مقبولی در موسیقی رسیدند. شاید این مساله به نگاه من به قضایا باز می‌گردد. از زرتشت جمله‌ای در آغاز یکی از کتاب‌هایم نوشته‌ام که؛ “شاگردی که همیشه شاگرد بماند، پاداش بسزایی به استادش نداده است.” تمام دوستان در گروه عارف تلاش کردند و هر کدام گروه‌هایی تشکیل داده‌اند. آقای علیزاده گروه تشکیل داد، کیانی‌نژاد یک گروه تشکیل داد، حمید متبسم گروه دستان، کیوان ساکت گروه وزیری،‌ کامکارها گروه کامکارها و دیگران می‌توان گفت حالا تمام بچه‌ها سرپرست گروهند که گردهم جمع شده‌ اند.”

سالهای تحقیق و پژوهش
در این 7 سال، مشکاتیان به تحقیق و پژوهش در آثار موسیقی روی آورد. کتاب “بیست قطعه” و کتاب دیگری به نام “دستور سنتور” از جملۀ این کتاب ها هستند. بیش از 200 قطعه موسیقی، 18 کتاب و شمار زیادی مقاله دستاورد فعالیت های هنری و پژوهشی وی است. کتاب های دستور سنتور در سال 75، گل آوا، گل آئین و بیداد در سال 78، مجموعه تصانیف، چکاد، بیداد2 در سال 79، سل آئین، 20 قطعه برای سنتور، رزم مشترک، لاله بهار و پیروزی در سال 81، محبوب من وطن، واژه آزادی و درکوچه باغ ترنم از سال 83 به بعد کتابهایی هستند که آثار پرویز مشکاتیان را به کوشش آوانگاری و جمع آوری های علیرضا جواهری در خود جای داده اند.

آغازی دوباره
پس از وقفه ای 7 ساله، مشکاتیان دوباره گروه عارف را تشکیل داد و این بار با جوانانی جویای نام. گروه جدید عارف که در سال 83 تشکیل شد، کنسرتی با خوانندگی شهرام ناظری اجرا کرد. آلبوم این کنسرت قرار بود به بازار بیاید که سنگ اندازی های مختلف جلوی این کار را گرفت. مشکاتیان آذرماه 86 آخرین کنسرتش را با حمیدرضا نوربخش در تالار بزرگ کشور ارائه داد. وی پس از آن مدام در تلاش بود تا مجوز کنسرت برای گروه عارف بگیرد اما موفق به این کار نشد. دو سال قبل وی از دست دوست و همکار قدیمی اش، محمدرضا شجریان جایزه ای گرفت و به عنوان چهره نامی موسیقی از طرف خانه موسیقی از وی تقدیر شد. مشکاتیان هرچند پس از بازگشتش به عرصه نوازندگی در سال 83 سعی کرد که دوباره پویایی گذشته را داشته باشد، اما موفق نشد. سنگ اندازی متولیان موسیقی کشور، نوع نگاه وزارت ارشاد و حکومت به موسیقی، عدم همکاری مستمر موسیقیدانان از عمده مشکلاتی بودند که مشکاتیان با آنها مواجه بود.

نگاه و آثار پرویز مشکاتیان
مشکاتیان به موسیقی نگاهی اصیل داشت، در این میان او برای جذب شنوندگان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. چهارمضراب ها و تصنیف های بسیاری سرود. به گفته اهل فن، مشکاتیان قدرت فوق العاده ای در تصویر سازی و تبحر زیادی در انواع ریتم و به ویژه آهنگسازی روی غزل ها و اشعار مورد علاقه اش داشت. “دشتی”، “غم انگیز”، “بر آستان جانان”، “شیدایی”، “سرانداز”، “سرو ناز”، “بیداد”، “کرد بیات”، “رزم مشترک”، “وطن”، “ایرانی”، “چوپانی پیروزی”، “طلوع”،‌ “جان جهان”، “سرکش”، “دل انگیزان”، “گلنوش”، “صبح است ساقیا”، “چکاد”، “افسرده حال”، “شکر و شکایت”، “دود و عود” از جمله آثار ماندگار اوست که با صدای شهرام ناظری، محمدرضا شجریان و تک نوازی های وی ثبت شده ‌اند.

وضعیت خانوادگی
همسر پرویز مشکاتیان، دومین دختر محمد رضا شجریان، افسانه شجریان بود. ازدواج آنها در سال 70 به متارکه انجامید. حاصل این ازدواج دو فرزند هنرمند و پژوهشگر است. “آوا” و “آئین” مشکاتیان در حوزه‌های گرافیک، موسیقی، نویسندگی و روزنامه ‌نگاری حوزه های هنری فعالیت مستمر دارند.

برگ آخر
سرانجام پرویز مشکاتیان در آخرین دقایق شامگاه 29 شهریور سال 1388 در سن 54 سالگی و پس از سال ها تلاش در عرصه موسیقی ملی ایران، در خانه اش به علت ایست قلبی، درگذشت.