فرهنگ مردسالار و حقوق زنان

شاهو حسینی
شاهو حسینی

طرح مسئله:

چرا زنان در ایران فاقد حقوق برابر با مردان هستند، و نمی‌توانند در مدیریت‌های کلان بر اساس شایستگی و لیاقت خویش نه بر اساس بهره گیری از رانت حضور داشته باشند؟

 

مقدمه:

با حضور دکتر حسن روحانی در رقابتهای انتخاباتی دور یازدهم ریاست جمهوری و انتخاب ایشان به عنوان رئیس جمهور در کنار سایر مباحث بحث حضور زنان اهمیت زیادی پیدا نمود، به طوریکه به صراحت بحث وزارت زنان و حضور زنان توانمند در کابینه دولت جدید مطرح شد ، اما واقعیت آن است که صرف حضور زنان در کابینه و یا در بهترین حالت وجود وزارت زنان در جامعه ایران نمی‌تواند، منجر به ایجاد وضعیتی گردد، که زنان بتوانند به حقوقی برابر نائل گشته و یا حداقل زمینه برای حضور پویاتر آنان در مدیریت‌های کلان و بهره گیری از توان اندیشه‌ای و مدیریتی آنان مطابق استانداردهای روز جهانی فراهم گردد، در واقع جامعه ایران به دلیل بنیان مردسالارانه اش و حضور گفتمان و فرهنگ مردسالارانه به نظر نمی رسد که بتواند بستری برای حضور پویای زن را در خود ایجاد نماید.

 

مردسالاری :

مردسالاری (mencracy) عنوان یک مفهوم دربرگیرنده قدرت و حاکمیت فراوان مردها نسبت به زن‌ها می‌باشد. مردسالاری، عبارت است از نظام و ساختاری که در آن مردان به‌وسیله نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ِ خود، زنان را زیر سلطه قرار می‌دهند. اگر چه میزان قدرت و نفوذ مردان نسبت به زنان در جوامع مختلف، متفاوت است، با این حال در تمام اجوامع مردسالار، مردان سهم بیشتری از مزایای اجتماعی همچون قدرت، ثروت و احترام دارند. تداوم قدرت نظام مردسالاری ناشی از دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختارهای قدرت در درون و بیرون از خانواده و همچنین واسطه تقسیم کردن این مزایای اجتماعی در جامعه است. مفهوم مردسالاری در فمینیسم مفهوم مهمی است. هر یک از گرایش‌های فمینیستی برای توصیف زیرِ سلطه بودن زنان به یکی از ویژگی‌های مردسالاری اشاره می‌کنند. فمینیست‌های سوسیالیست وفمینیست‌های مارکسیست مردسالاری را بیشتر در جنبه‌های مادی و در رابطه با سرمایه‌داری بررسی می‌کنند و معتقدند شیوه تولید سرمایه‌داری به وسیله تقسیم کار جنسی ِ مردسالاری تقویت می‌شود و مناسبات طبقاتی سرمایه‌داری و تقسیم کار جنسی یکدیگر را تشدید می‌کنند. فمینیست‌های رادیکال مردسالاری را با سلطه مردان یکی می‌دانند و معتقدند چون زنان از نظر جنسی کم‌ارزش‌تر شمرده می‌شوند، “طبقه مرد” بر”طبقه زن” حاکم است. فمینیست‌های روانکاو که مفاهیم روان‌کاوی را به‌کار می‌گیرد معتقدند شکل‌گیری جنسیت زنانه و مردانه و معیارهای کاذب ناشی از آن، عامل ایجاد نظام مردسالاری و حذف زنان از تاریخ است.  

 

فرهنگ مردسالاری در ایران:

 

بسیاری از روشنفکران نگرش مردسالارانه در جامعة ایرانی را مهمترین دلیل برای پیدایش ساختار تبعیض‌آمیز و نابرابر فرهنگی و اجتماعی علیه زنان می دانند، به طوریکه بسیاری از آنان از سیطره نگرش مردسالاری و عادت مردان بر مالکیت نسبت به زنان را از مشکلات عمده زنان دانسته و معتقدند، که این نگرش به سادگی متحوّل نمی شود، حتی نواندیشان مذهبی هم نتوانسته‌اند بر این نگاه تاثیر چندانی بگذارند. از نگاه آنان، مرد سالاری نوعی سازمان اجتماعی است که در آن اِعمال قدرت اجتماعی و سیاسی در دست مردان است. از مظاهر این نظام، برتری جنسی مذکر در مقابل قوانین و نظرات اجتماعی است. در چنین نظامی زن در قیمومیت دائمی مرد است. روشنفکران دینی مؤلفه‌های مردسالاری را چنین می‌شمارند: “اول آن که اساساً زن را فرومایه‌تر از مرد بەحساب می آورند؛ دوم آن که سلسله امتیازات حقوقی و قانونی برای مرد قائل می‌شوند؛ و سوم آن که پدر تعیین‌کنندة‌نسب است.” از نظر آنها این سه مؤلفه در روایات گوناگون از مردسالاری مشترک‌اند. آنان در ادامه سخن خود تصریح می‌کنند که در بنیادگرایی، تفکر مردسالارانه شدیدی وجود دارد. در اسلام سنت‌گرا گرایش مرد سالارانه حدّت کم تری دارد و اسلام تجددگرا به عقل به بثای فراوانی می‌دهد و حقوق بشر را از مظاهر عقل‌گرایی می‌داند. همین نویسنده سخن را بدانجا می‌رساند که بنیان‌گذاران اسلام را متاثر از فرهنگ مردسالاری دانسته و می‌گوید: “مردسالاری در پیروان ادیان و از جمله در میان مسلمانان، تا حدً فراوانی به سبب آن است که بنیان‌گذارن ادیان و مذاهب چه در مقام تلقی از عالم واقع و چه در مقام ابلاغ تلقی‌شان از عالم واقع به مخاطبان خود تحت تأثیر فرهنگ زمانة خود بوده‌اند.” این ایده، از سوی روشنفکران غیردینی و شخصیت‌های وابسته به آنان نیز ابراز شده است: “اسلام بنیادگرا با اعتقاد به برتری مرد بر زن از نظر قوای جسمانی و مغزی، همچون قوانین دوران بربریت نقش زن را محدود به مادر بودن می‌کند و ناقص‌العقل می‌شناسدش.” یکی از مشکلات عمده زنان عادات مردان بر مالکیت آنهاست. بسیاری از منتقدان معتقدند که زن در اسلام به عنوان یک دین به موجودی درجه دوم تنزل پیدا کرده ، اما در مقابل هستند کسانی نظیر دکتر الهه کولایی که معتقدند” دین منادی آزادی همه انسان ها و از جمله زنان است و این دین نیست که با آزادی زن تعارض دارد و زن را محدود و محصور می‌کند بلکه کلیشه های جنسیتی برآمده از تاریخ و فرهنگ جوامع هستند که به نام دین به زنان عرضه می شود و به نام دین زن را به اسارت می کشد”. ایشان فرهنگ مردسالارانه موجود در جوامع عامل اساسی تنزل جایگاه زن در جامعه می‌داند و می‌گوید” کشورهایی که در خاورمیانه قرار دارند کشورهایی هستند که قرن هاست نظام پدرسالار بر آنها حاکم بوده، قرن‌هاست در این کشورها زنان به حوزه و عرصه داخلی تعلق داشته‌اند و موجوداتی خانگی تعریف شده‌اند اگر به نظام‌های حقوقی به خصوص در ایران توجه کنیم نگاه به زن به گونه ایست که گویا بخشی از اموال مرد است. ایشان در ادمه می‌گویند: “نظام های اجتماعی و حقوقی در این منطقه قرن هاست که زن را به عنوان موجودی ثانویه و جنس دوم و مرد را به عنوان شهروند درجه اول تعریف می کند”. در واقع آنچکه که به درستی مورد اشاره قرار می‌گیرد حضور قدرت‌مند فرهنگ مردسالار در جامعه ایرانی می‌باشد که با توجه به ماهیت دینی فرهنگ جامعه ایرانی از گذشته تا به امروز می‌توان گفت که در ایران مردسالاری به نوعی ریشه دینی هم داشته‌، زیرا بسیاری از ارزشها و سنتهای اجتماعی مردم ایران بدون تردید ریشه و صبغه دینی دارد.

 

کلام آخر

به نظر نمی‌رسد تلاش زنان ایرانی برای حضور در کابینه با توجه به حضور فرهنگ مردسالار و هژمونی مردان در جامعه ایرانی بتواند منجر به گشایشی در مشکلات و معضلات موجود بر سر راه زنان در جامعه باشد، بدون تردید هر تحولی نیازمند تدارک فرهنگی برای درهم شکستن هژمونی مردان به عنوان طبقه مسلط در جامعه است. به نظر می‌رسد هژمونی، زمینه ایدئولوژیک و فرهنگی حفظ سلطه مردان برزنان از طریق کسب رضایت آنها به پذیرش ارزش های اخلاقی سیاسی و فرهنگی مسلط به منظور دستیابی به اجماع و وفاق عمومی است. هژمونی مردان در ایران به صورت کنترل از طریق اجماع فرهنگی و سلطه از طریق کنترل اجبار و زور محقق شده و تا زمانیکه زمینه فرهنگی هژمونی مردان شامل تغییر در ماهیت گفتمانی جامعه از یک گفتمان دین محور با ویژگی‌های خاص خود به یک گفتمان مدرن و دمکراتیک فراهم نگردد، به نظر نم‌ رسد که زنان بتوانند به حقوق شهروندی برابر با مردان دسترسی پیدا کنند.