هالووین اصلاحات

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

گاهی آدم فکر می کند این کارشناسان بهداشت روانی که می گویند بخش بزرگی از مردم ایران مشکل روانی دارند، دور از جان، دور از جان راست می گویند. شما هم دو دقیقه فکر کنید، به همین نتیجه می رسید. یعنی وقتی ببینید که “ نود درصد مردم ایران با جمهوری اسلامی از اساس مخالفند.” بعد همین “ مردم ایران هشتاد درصدشان قربان رهبر می روند تا آخرش” . البته هنوز مردم ایران کشف نکرده اند آخر این رهبر کجاست. یا مثلا اینکه “ حداقل نود و هفت درصد مردم ایران به سکولاریسم معتقدند.” ولی “ هشتاد درصد مردم ایران طرفدار ولایت فقیه و حکومت دینی اند.” چرا؟ چون “ هشتاد و هفت درصد مردم ایران اصلا اهل سیاست نیستند.” ولی چون “ نود و پنج درصد مردم ایران درگیر سیاست هستند” همین می شود که “ برای شصت و پنج درصد( بیخود نگران نشوید نمی خواهم بگویم شصت و سه درصد که یک جوری نگاه می کنید انگار دارم دروغ می گویم) گفتم شصت و پنج درصد مردم ایران شاید هم هفتاد و نه درصد مردم ایران مشکل شان فقط اقتصاد است.” منتهی اگر درست نگاه کنیم می بینیم “ برای بیش از صد و ده درصد مردم ایران تغییر نظام مهم ترین خواسته عمومی است.” یعنی مردم ایران که داداش مموتی باشند و پسرخاله مجتبی خامنه ای و برادرزاده خاتمی و زن رضا پهلوی و خواهر زن آقای نوری علا و فریبرز رئیس دانا همه شان مردم ایران هستند. هر کدام هم وقتی نظر عمه شان را می خواهند بگویند فورا یادشان می آید که عمه شان مردم ایران است. اشتباه هم نمی کنند. فقط مشکل کشور این است که جمع ریاضی مردم ایران معمولا 385 درصد جمعیت ایران است.

این را گفتم که گیر ندهید که فلانی خودش به رفیق خودش می گوید مردم ایران ولی به رفیق بقیه نمی گوید، کلنا ملاقلی. مثلا همین آقای عبدالله نوری، که خیلی هم دوستش داریم، روز سه شنبه در منزل خودش، میزبان گروهی از فعالان سیاسی و دانشجویی آذربایجان شرقی (تبریز) بوده و گفته است: “اصلی‌ترین نگرانی و اشتغال ذهنی جریان اصلاحات، سرنوشت کشور و مردم است” و بعد احمد نجابت، عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی هم در پاسخ، گفته است:”

اصلاح‌طلبان بارها و در مقاطع مختلف نشان داده‌اند که سرنوشت و آینده مردم برای آنان اهمیتی ندارد و براساس منافع خود تصمیم می‌گیرند.”

و ما هم که خیلی کنجکاو شده بودیم، ازاحمد آقا پرسیدیم دقیقا منظورتان کدام مقاطع مختلف است؟

که احمد آقا در پاسخ گفت: « اگر سرنوشت مردم برای اصلاح طلبان اهمیت داشت چرا در فتنه 88 برخلاف منافع مردم اقدام کردند و تاکنون نیز حتی جمله‌ای در اعلام برائت از فتنه از آنان نشنیده‌ایم.»

و ما دیدیم واقعا حق دارد، ما هم هیچ جمله ای از آنان نشنیده ایم. البته اصلاح طلبان هم حق داشتند، در واقع امکانات نداشتند که بخواهند به فکر سرنوشت مردم باشند، به جای اینکه از روی مردم با ماشین رد بشوند یا مردم را به کهریزک ببرند و با بطری مورد رافت اسلامی قرار بدهند، یا همین طور خودمانی در خیابان با تفنگ و باتوم و زنجیر و چاقو به جانشان بیفتند،…به صورت خودجوش سرشان را انداختند پایین، رفتند زندان… اصلا به فکر سرنوشت مردم نیستند. بگو مرد حسابی! تو اصلا غلط کردی یکی دیگر دستگیرت کرد که به جای اینکه به فکر مردم باشی بروی توی سلول انفرادی.

و همین آقای نجابت که ما از همین نجابت و صداقتش خوشمان می آید (اگر نجیب نبود برای یک ساعت- نفر کار دویست هزار تومان نمی گرفت، وگرنه توی جوب آدم بدون نجابت ریخته که صد تومان می گیرند یک ساعت می آیند و می روند. ) و دقیقا به خاطر همین نجابتش خیلی خوشحال شده بود از اینکه حق دارد ، به همین خاطر ادامه داد: “ اصلاح‌طلبان از آرمان‌های امام خمینی و مقام معظم رهبری فاصله گرفته‌اند”

بیا! این هم تبلیغات مجانی برادر نجابت برای اصلاح طلبان، هی همه اصلاح طلبان قسم می خورند که از آرمانهای امام و مقام معظم رهبری فاصله گرفته ایم، طرف می گوید نخیر فاصله نگرفته اید، بیا، این هم صاحابش. خودش می گوید ما فاصله گرفته ایم، آن وقت شما که نه سند داری، نه عکس داری، نه دلیل داری، می گوئید فاصله نگرفته اید؟ البته ما هر چه فکر کردیم نتوانستیم به نتیجه برسیم که وقتی کسی نظرش به نظر کسی نزدیک است، معنیش این است که فاصله بین نظراتشان کم است، یا فاصله بین نظراتشان زیاد است؟ اگر فاصله مموتی کم است پس فاصله مخالفانش زیاد است. اصلا این وسط جریان انحرافی یعنی چه؟

و وی که خودش هم نمی دانست جریان انحرافی یعنی چه، باز هم ادامه داد: “ عبدالله نوری جزو افرادی بود که در نظام جمهوری اسلامی پست‌های مهمی همچون عضویت در شورای شهر، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و وزارت کشور، را در کارنامه خود دارد اما نمک نظام را خورد و نمکدان را شکست.”

و ما هم که کم کم داشت ازش خوشمان می آمد، خیلی دوستانه نصیحتش کردیم که مواظب باشد در این اوضاع و احوال خودش جایی از نظام را بخورد که شکستنی نباشد، البته برای اطمینان، کسی که فردا را ندیده… آدم باید مراقب چیزی که می خورد باشد. خیلی آدم ها حتی گاز هم می زنند ولی نمکدان را نمی شکنند، ولی به هر حال آدم باید موقع خوردن نه بشکند نه گاز بزند.

آقای نجابت که از این آموزش ما خیلی خوشش آمده بود، همچنان ادامه داد: “ غیر واقعی نشان دادن واقعیت‌ها در میان اصلاح‌طلبان به مد تبدیل شده است.”

و ما نا خودآگاه تصمیم گرفتیم در این مورد چیزی نگوییم و او هم که ناخودآگاه خیلی ادامه داده بود و خیلی هم خسته شده بود، جایش را به صدیق شاکری، یک عضو دیگر جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی داد تا او ادامه بدهد و او هم ادامه داد: “ باید از عبدالله نوری سوال کرد که منظورش کدام مردم هستند؟ اگر منظور از مردم خودتان هستید پس باید نگران سرنوشتتان باشید و مردمی که در اجتماعات مختلف حضور پیدا می‌کنند جدای از اصلاح‌طلبان فتنه‌گر هستند”

و ما هم از خودش پرسیدیم منظور خودت از مردم چیست؟ اگر منظورت از مردم به جای خودمان، خودتان هستید که می روید ساندیس می خورید و شعار می دهید و وسط خیابان آدم کتک می زنید، لااقل یک نامه بنویسید فرهنگستان زبان فارسی، بگویید از این به بعد هر کس خواست از خودش حرف بزند، بگوید مردم.ما هم این وسط تکلیف مان با خودمان، … ببخشید با مردم روشن شود.

و او که انگار خیلی متوجه درخواست ما نشده بود، ادامه داد: “ مردم بارها نشان داده‌اند که در صحنه‌هایی که به منزله دفاع از نظامشان است حضور دارند و در فتنه 88 نیز جواب دندان شکنی به اصلاح‌طلبان دادند”

و ما هر چه فکر کردیم دیدیم هر اطلاح طلبی که دندانش شکسته ، یا توی اوین بوده یا توی خیابان از نیروی انتظامی و بسیج کتک خورده، بنابراین مطمئن شدیم به خودشان می گوید مردم. البته همه پاسخ ها هم دندان شکن نبود، مثلا پاسخی که به سعید شریعتی دادند واقعا دندان شکن بود، عکس اش هم موجود است، حتی عکس روکش دندانش هم بعد از اینکه رفت دندانپزشک موجود است. بعضی از پاسخها سرشکن شده بود بین کهریزکی ها که چنان پاسخ سردی از مردم گرفتند که مننژیت گرفتند و سرشان شکست و کشته شدند. بسیاری از پاسخ ها هم کلا رفت زیر ماشین که خیلی جاهایش شکست.

صدیق شاکری ادامه داد: “ به نظرم منظور از مردم همان دست‌نشاندگان آنان هستند که سعی کردند به کشور و مردم ضربه بزنند و در وضعیت کنونی نگران هستند، چرا که مردم آنان را از صحنه کنار زده‌اند”

کاملا متوجه منظورش شدیم و دیدیم بنده خدا خیلی هم از ماجرا پرت نیست. دست کم می فهمد که یک نفر کسی را دست نشانده کرده و او هم به کشور و مردم ضربه زده و در وضعیت کنونی هم می خواهد از صحنه کنارش بزند و نگران است… فقط اسمش را اشتباه می گوید.

اصلا من نمی فهمم، البته مناسبتش را می فهمم ولی اینکه چرا با چند روز تاخیر به موضوع اشاره می کنند نمی دانم چرا. اگر منظور از مردم مورد نظر برادران شاکری و نجابت، همان اصلاح طلبان هستند که تا به حال دو هزار بار خبر درگذشت شان را کیهان اعلام کرده و مجلس ختم شان را در مجلس گرفته اند و روضه شان را هم حاج منصور خوانده. اندیشه امام زنده است، یک کلمه درباره اش حرف نمی زنند تازه می خواهند نوه اندیشه مذکور را شلاق بزنند، این اصلاح طلبان سه سال است که هر سال صد بار مرده اند، روزی هفتاد بار راجع به مرحوم حرف می زنند. اگر جشن مردگان است و می خواهید هالووین اصلاحات را بگیرید، داداش! هالووین چهار روز قبل بود. این قدر حرف نزنید یکهو دیدی بیدار شد و دوباره دردسر درست کرد.