مانلی

نویسنده
حامد رحمتی

نگاهی به کتاب “مردن به زبان مادری”

شعری گیر کرده توی گلویم

 

شمارش معکوس

سه…دو…یک

و پرت شدم

در ته مانده های عاشقانه های ساز قهوه ای ات تا صبح

در تکانه های تازه طلوع کرده در تنم

امسال

ماهی بنامم

که نامی نهاده باشی بر پیشانی ام

تیله های سفید ته نشین و

تحویل می شود سرخی شناور من بر آب

آرام

می خزم

در نفس هایت

یکی در میان فیروزه ای

و بهار من از تو به هم میریزد

سه…دو…یک

آغاز حال ساده ی رفتنت

حول سرخی شناور من بر آب

صبح ته نشین که شود

تیله ها بالا که بیایند

مادر می شوم

قهوه ای ترین ساز دنیا را به فرزندی قبول می کنم.

 

مثل حرف توی دلم مانده ای

کلمات از نیامدنت می آیند

پاشیده می شوند روی ویرانی ام

مثل درد به زندگی ام می چسبند

مثل حرف توی دلم مانده ای

جدا نمی شوی از مرداد

و مردنم

از پیراهن زرشکی ات   که تن پوش رگهایم بود

کلمات از نیامدنت می آیند

از عادت کردی به از دست دادنم

به از راه دور می بوسمت

و مردن از کنار تو آسان نبود

 به تو برگردم از نمک ستونی می شوم

به خودم    کنیزی مصری

که کنار دوست داشتنت

نداشتنت     پاشیده می شود روی ویرانی ام

می چسبد به زندگی ام

جدایم کن از کلمات

از پیراهنت

از ته مانده های ستونی در برازجان

 

نشانه

زتبق های زرد

یک چمدان چرم قدیمی

و شعری گیر کرده توی گلویم

کنارم که باشی

آسمان از آسمان تکان نمی خورد ماه من!

 

نگاه…

“مردن به زبان مادری” عنوان تازه ترین مجموعه روجا چمنکار است که در سال 89 از سوی نشر چشمه روانه بازار کتاب شد. این کتاب کم حجم در بردارنده اشعار تازه این شاعر جوان است که با مجموعه” با خودم حرف می زنم “ توانست جایزه زنان خورشید را به خود اختصاص دهد. روجا چمنکار شاعری تجربه گراست چرا که با انتشار هر مجموعه، سر فصل های تازه ای را پیش روی ما می گذارد. اما در مجموعه حاضر علی رغم کشف های شاعرانه زبان ابزاری برای رسیدن به روابط ذهنی شاعر است که نحو گریزی های معنایی، در اغلب شعرهای این مجموعه به چشم می خورد. اگر بپذیریم زبان، فهم ما را از واقعیت می سازد، باید به فرآیند ذهنی مولف نیز توجه داشته باشیم که اشتراکات تجربی خود را در اختیار مخاطب قرار می دهد از این رو واکاوی یک اثر ادبی با هدفی معین محقق می شود : ورود به جهان شاعر، ادراک هستی شعر و گام برداشتن در جهت مولفه هایی که در دوران معاصر نوعی ارزش تلقی می شود؛ زیرا سر خوردگی زنان و امکان چنین تفکراتی در تمام دوره های تاریخی تبدیل به نوستالژی می شود و عواملی که به این روند سمت سو می دهد بیشتر صبغه اجتماعی دارند. شاید یکی از دلایلی که باعث گسست جنسیتی در ادبیات کشور ما شده تقابل دو اصل مهم باشد نگاه سنتی به زن، و عدم توجه به عوالم و ظرافت هایی که با داشتن تمام توانمندی ها در جامعه مرد سالار مغلوب شده اند. چمنکار در مجموعه حاضر، ضمن این که می خواهد رفتار تازه ای داشته باشد از قاعده های زبانی نیز تخطی می کند به همین دلیل آنیت های شاعرانه در شعر او بسیار زود گذرند و بیشترین قدرت وی در ایجاد موقعیت ها و کشف های شهودی از بین می رود البته باید خاطر نشان کرد بیشتر این تجربه ها، با موفقیت مواجه می شوند اما زمانی که مولف نا خواسته دست به افراط می زند دچار نوعی سر در گمی در اجرای شعر می شود و سیر روایی شعر؛ در اوج خود از مسیر منحرف می شود.

 آثار این مجموعه به لحاظ تصویری از پتانسیل بالایی برخوردارند؛ اگر هنگام تورق کتاب به ورودی شعرها کمی دقیق شویم به شتاب زدگی شاعر پی خواهیم برد به عنوان مثال اگر به شعر” طعم دودی آب” توجه کنید خصیصه زیبا شناختی و درک المان های اجتماعی چقدر در این شعر دارای طراوت است. به طوری که پیوند قوی عناصر و ایجاد موازنه های معنایی در یک نظام دلالتی قدرت تاویل این شعر را به شکل فزاینده ای بالا می برند اما در ادامه قرائت این اثر، شاعر با تداعی کلمات و ارجاعات فرامتنی شعر را از مسیر راستین اش خارج می کند و شائبه های متعددی را پیش روی مخاطب می گذارد : نظیر پایان بندی نامتعارف، عدم توجه به چیدمان، ایجاز، حذف قیدهای اضافی…  ص 16

باید خاطر نشان کرد آفرینه های رمانتسیمی در شعر چمنکار، به شکلی دلخواه در روند بیشتر شعرها صیقل داده شده اند. مانند سنگ تراشی که از سنگ های بی شکل، به فرم می رسد و براستی هیچ اثر هنری را سراغ نداریم که در صورت اقبال و کنش های زیبا شناختی دارای فرم نباشد، در این میان فضای مطلوب و صمیمی، التذاذ ویژه ای را به ذهن مخاطب متبادر می کند.از طرفی فردیت موجود و شگردهای روایی سراسر متن را به ساحت تازه ای رهنمون می کند، جاذبه ای که جهان پیرامون مولف را با چشم اندازی تازه به نمایش می گذارد که صرفا انحصاری است و به لحاظ سبک شناختی یکی از بارقه های ویژه شعر چمنکار محسوب می شود. این استقلال زنانه قرابت خاصی با زندگی و دیالوگ های روزمره ما دارد؛ که به صورت آگاهانه ای در کتاب مذکور فراگیر است.

 زنبق های زرد / یک چمدان چرم قدیمی / و شعری گیر کرده توی گلویم / کنارم که باشی آسمان از آسمان تکان نمی خورد ماه من 

یکی از آسیب های جدی چمنکار در خلق فضای ذهنی و دوری جستن از تکنیک های گفتاری است، ترکیب سازی های بی مورد و قاعده افزائی نیز منجر می شود وسعت نگاه در واکاوی اثر کاهش یابد و شعرهایی از این دست، در حد یک نوشتار ادبی باقی بماند که صرفا زیباست. کما این که ماهیت منطقی نداشته و باور پذیری آن تا حدودی غیر عقلانی به نظر می رسد همان طور که شعر امروز به سمت سادگی و عینی بودن در حرکت است باید به واقع نمائی در ادبیات اهمیت داد و از مفهوم گرائی در شعر دوری جست.

جیغ جمجمه ها / و شکل های عجیب متراکم / و عشق همین طور مثل یک زخم دهان باز می کند و / دو سرش به هم نمی رسد  ص 25

“مردن به زبان مادری “  کتابی متنوع است طیف های مختلف و گزینش اشعار، خواننده را خسته نمی کند، به عبارتی اجماع مضمامین بکر به اقناع سلایق گوناگون نیز می انجامد، بنابراین  چمنکار با کنش های عاطفی  به ارتقا شعر خود می اندیشد؛ شاید معیار و مبنای او در همین راستا شکل می گیرد، و قدم به عرصه می گذارد. ساختن شعری سالم و مستمر در لایه های زبانی  این امر حتی در شعرهای کوتاه نیز مشهود است.

منبع: روزنامه شرق

 

کوتاه از شاعر

روجا چمنکار، شاعر، متولد ۱۳۶۰ برازجان (بوشهر) است. وی اولین شعرش را در یازده سالگی در روزنامه ی خبر شیراز به چاپ رساند و بعد از آن چاپ شعر در مجلات محلی استان مثل پیغام، نصیر، نسیم، آینه ی جنوب، زنان ساحل و… و پس از آن چاپ شعر در مجلات ادبی خارج از استان، چاپ شعر در مجله آدینه در پانزده سالگی و چاپ شعر در مجلات کارنامه، نافه، عصر پنج شنبه، گوهران و…  در کارنامه ی خود دارد.وی تحصیلات خود را در رشته ی سینما در دانشگاه هنر تهران به پایان برد و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران است. اولین مجموعه شعر وی به نام “رفته بودی برایم کمی جنوب بیاوری” در سال ۳۸۰ منتشر شد. دومین مجموعه شعر وی با نام”سنگ های نه ماهه” در  سال ۱۳۸۱ منتشر شد.

 وی هم چنین کاندید سومین دوره جایزه ی شعر امروز ایران (کارنامه)، برگزیده ی چهارمین دوره ی جایزه شعر امروز ایران (کارنامه) و برگزیده ی جایزه شعر پروین اعتصامی است.

چمنکار همچنین در سال 1384 فیلم زندگی و شعر منوچهر آتشی را ساخته است.