صحنه

نویسنده
پیام رهنما

تصاویر آمیخته به ابتذال مشروطه

“امیر امجد”  پس از سال ها دوری از فضای اجرایی تئاتر این بار به سراغ نمایشنامه ای می رود که درابتدای امر زبان آن دارای مشخصه های مهم تاریخی است ودرهمان نخستین مرحله اجرا دربرابرمخاطب راهکارهای چگونگی ارتباط با بینش محتوایی اش را ارائه می دهد.  در ادامه ی این صفحه نگاهی خواهیم داشت به نمایش “تور عروس ” ساخته آخرین امیر امجد…

نویسنده وکارگردان:امیرامجد

بازیگران: مهسا محجور. امیرکاوه آهن جان. آناهیتا اقبال نژاد. سام کبودوند

اجرا:سالن قشقایی تئاترشهر. ساعت20

خلاصه نمایش: مه لقا علی رغم خشونت های ظاهری شوهرش هنوز عاشق او است و هیچ گاه از خانه بیرون نمی رود و هیچ گونه رد پایی از هیچ نارضایتی به جای نمی گذارد، اما در یک لحظه و بدون هیچ پیش زمینه ای او را به قتل می رساند و از صحنه خارج می شود.

 

 

“تور عروس” نمایشی است در حال و هوای انقلاب مشروطه که تا حدودی تلاش می کند وضعیت زنان را در جریان درگیری های آن انقلاب به تصویر بکشد. این نمایش برای انتقال و درک مفاهیم و پیامش کاملا متکی بر زمینه است و بر کارکردهای ارجاعی متمرکز می‌شود. اساسا از همین روست که اجرا در چینش نامنظم حافظه اجتماعی مدام به زمینه‌‌ها ی تاریخی یک دوره ارجاع می‌دهد و بدین وسیله قصد دارد یادآوری کند و تاثیر بگذارد.
ساختار روایت نمایش امیرامجد بر خلاف آنچه نشان می‌دهد، تابع یک نظام ساده و هدفمند اصلی و مرکزی است که در محتوایش به اشارت و هشدار تکیه دارد. در این ساختار ساده‌روایی چند موقعیت اجتماعی تاریخی به یک موقعیت مشترک ختم می‌شوند؛ اما نمی‌توان آن را در قالب روایت جای داد، مگر آن که زمینه‌های اجتماعی و تاریخی کشف و ادراک شوند. در عین حال آنچه این ساختار را دیگرگونه نشان می‌دهد، همان مولفه‌های بی‌نظمی است که اثر با استفاده از یادآوری زودگذر و آنی در ذهن تماشاگر قصد دارد آنها را از حافظه طولانی‌مدت به لایه‌های رویین حافظه بکشاند. به این ترتیب است که ذهن محدود و تصویر آمیخته به ابتذال با مشاهده نخستین مولفه‌های جزیی در نمایش ممکن است از حرکت باز ایستد و از همین موضع هم دست به کار پیش داوری و قضاوت درباره مجموعه این مولفه‌ها بشود. شاید بهترین راه برقراری ارتباط موثر با “تورعروس” این باشد که مخاطب در طول مدت تماشای نمایش و بدون پیشداوری، ذهن‌اش را در اختیار اجرا بگذارد.
اجرای امجد برخلاف بسیاری از آثار نمایشی، به هیچ وجه قصد سخنوری ندارد و مدعی انتقال مفاهیم پیچیده و دشوار و شگرف نیست. تاثیرگذاری آنی صحنه های به وجود آمده میان مه لقا و جیران درکنار قتل یدالله  و تغییر حس و اتمسفر همان اندازه ساده است که هدفمند و تاثیرگذار.

دراین نمایش، انسان‌های تنها در کابوسی اجتماعی روایت می‌شوند و نیروهای گریزناپذیر مبارزه‌شان با قهرمان تراژدی امروزی را با همان بی‌نظمی ظاهری و ارجاع به حافظه اجتماعی نشان می‌دهند. اساسا محدودیت گریز و آزاد حاکم بر اجرا نشان می‌دهد که برخلاف تمایل و سلیقه سنتی مرسوم، کارگردان مدام در تلاش است زبان و کارکردهای کلامی مفهوم‌گرای آن را با موقعیت‌های نمایشی، تصویرسازی، تئاتری، ویدئو، موسیقی و… جایگزین کند.

 

 

نوع روایت تلفیقی درنمایشنامه وحدت و پیوند عمیق ومناسبی با نوع طرح کارگردانی وشیوه اجرایی نمایش درصحنه ها دارد. این صحنه ها منبعث از متن درحیطه اجرا هم با نمایاندن صحنه های واقعی، غیرواقعی و تلفیق واقعیت ورویا به کار گرفته شده وتعلیق داستانی نمایش را رقم زده است.

 از همین روی جهان نمایش تور عروس کاملا نمایشی است که از جذابیت های بصری وروایی برخوردار است ومخاطب درمواجهه با اثر پیش از داستان به ادراک ودریافت هایش از نمایش وابستگی ونیاز پیدا می کند وبه دلیل به کارگیری همین رویکرد و نگاه است که بر جذابیت اثر افزوده شده و زیبایی های خاص در صحنه های مختلف نمایش شکل گرفته است. دور شدن امجد از شیوه کلاسیک داستان گویی درروایت نمایش بزرگترین نقطه قوت اجرا است اما درعین حال با طرح موقعیت کشته شدن شخصیت “یدالله” و اتفاقات برآمده از این وضعیت، شخصیت های نمایش همانند آثار کلاسیک به دو گروه آنتاگونیست وپروتاگونیست تقسیم می شوند و ساختاری کلاسیک درطراحی شخصیت های نمایش شکل می گیرد که در تضاد وتعارض با نوع روایت نمایش قرار دارد.

تعلیق و چالش دراماتیک برگرفته از مولفه های موجود درداستان درحیطه اجرا به خوبی مورد توجه  قرار گرفته وبا پرداخت دقیق به این مولفه ها تلاش شده تا با طرفندها و شگردهایی دراماتیک این کاستی ها برطرف شود. وارد کردن ذهنیت شخصیت های نمایش درفضای واقعی و گام برداشتن لحظه ای به سمت فضایی غیرواقعی، نوعی برش سینمایی را پدیدار می کند تا به لحاظ بصری جذابیت متعددی را برای مخاطب داشته باشد.

طراحی صحنه و لباس نمایش همه بر گرفته از فضای تاریخی و موقعیت زمانی ای است که نمایش در آن در جریان است. طراحی ها رئالیستی است اما با استفاده از المان هایی که ما را ارجاع به رئالیسم فضا بدهد. هدایت بازیگران در مقاطعی از صحنه ها با اشکالاتی موجه شده است که برآیند آن را در شیوه ی بازی ها مشاهده می کنیم. مهسا مهجور به تنهایی ودر قالب نقش مه لقا روان و بی پیرایه به اجرای کاراکتر خود می پردازد اما دربرخورد با سام کبودوند و امیر کاوه آهن جان با افت در ریتم اجرا مواجه شده و دچار چندپاره گی می شوند.