چندی پیش بود که احمد عزیزی شکارچی سابق مریوانی پس از ۱۲ سال شکار، تفنگش را شکست و خبرساز شد، حالا خبر رسیده که ۷۶ شکارچی دماوندی هم در مراسم قدردانی از دستاندرکاران سریال تلویزیونی پایتخت ۳ ـ–سریالی که توجه ویژهای به مساله محیط زیست داشت-ـ تفنگها را کنار گذاشته و برای همیشه دست از شکار کشیدهاند.
هومان خاکپور فعال محیط زیست و کارشناس منابع طبیعی در همین خصوص به “روز” میگوید: “سال گذشته اتفاقات خوبی در حوزه محیط زیست افتاد وبه حق هم میشود اسمش را سال بیداری محیطی زیستی گذاشت.”
به اعتقاد او موضوعات محیط زیستی هم در بین مردم و هم در بین مسئولان جایگاه سزاوارتری نسبت به گذشته پیدا کرده است.
این فعال محیط زیست در عین حال تاکید میکند: “برای اینکه محیط زیست به جایگاه واقعی در برنامه ریزیهای کلان مملکت یا حتی در نگاه توده مردم برسد راه نرفته زیادست اما به وضوح شاهدیم که توجه مردم به محیط زیست بیشتر شده و این نتیجه کارهایی است که در زمینه آگاهی بخشی و اطلاع رسانی انجام شده است.”
نقش پررنگ نهادهای مدنی
شاید روزی که خبر شکستن تفنگ توسط یک شکارچی کردستانی پیچید هیچ کس فکرش را نمیکرد کار مرد ۴۳ ساله مریوانی چنین اثرگذار باشد. محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در یادداشتی با اشاره به احمد عزیزی نوشته است: “(او) با حرکتی که در بیست و پنجمین روز از بهمن ۱۳۹۲ در روستای درکی اورامانات آغاز کرد، موجی بزرگ و امیدبخش آفرید که نگارنده باید اعتراف کند هرگز نمیپنداشت تبدیل به یک سونامی شورانگیز در چنین ابعادی شود.”
عزیزی خود به روزآنلاین گفته بود: “وقتی اسلحه را شکستم یعنی اینکه از این به بعد جان هیچ حیوانی را نمیگیرم و میخواهم تا آنجایی که در توانم هست و دستم میرسد آنهایی را که قصد شکار دارند، منصرف کنم تا بتوانیم حیوانات و طبیعت را برای آینده نگه داریم؛ برای بچههایمان، برای آنهایی که می خواهند در سالهای آینده هم این طبیعت را ببینند.”
شکارچی سابق مریوانی پس از آموزش دیدن توسط یک سازمان مردم نهاد(NGO) محلی، به نام انجمن سبز چیا تصمیم به خداحافظی با تفنگ و شکار گرفت ودر مراسمی که توسط این انجمن بر پا شده بود تفنگش را برای همیشه زمین گذاشت. محمد دانش، فعال محیط زیست و عضو انجمن سبز در مورد فعالیتهای این نهاد مردمی به روز توضیح داده بود: “برای آموزشهای زیست محیطی در رابطه با شکار به روستاها می رویم. در زمستان سال ۹۲ به ۵۴ روستای دور و نزدیک مریوان رفتیم و فقط در خصوص شکار و شکار بیرویه آموزش دادیم. ما معتقدیم شکار بیرویه به طبیعت صدمه میزند و محیط زیست را از بین میبرد.”
هومان خاکپور، فعال محیط زیستی که با روز گفتوگو میکند با اشاره به اهمیت تداوم و گسترش فعالیت سازمان های غیر دولتی یکی از مهمترین مشکلات حوزه محیط زیست را اعتماد کم مردم به دستگاههای دولتی میداند: “مردم دستگاههای دولتی را همراه با منافع خودشان نمیدانند. برای مثال وقتی با مامور محیط زیست برخورد میکنند این تصور را دارند که قرار است خلاف منافع آنها رفتار شود. اینجاست که نقش سازمانهای غیردولتی که در حوزه محیط زیست فعال هستند اهمیت بیشتر مییابد.” به اعتقاد او این سازمان ها میتوانند اعتماد را بین مردم و ماموران دولتی در حوزه محیط زیست برقرار کنند.
خاکپور در ادامه عنوان میکند: “نهادهای غیردولتی بدون اینکه پیشینهای از بگیر و ببند، زندانی کردن، مصادره کردن و پرونده تخلف تشکیل دادن داشته باشند میتوانند نقش حلقه واسط را بازی کنند.”
این کارشناس محیط زیست با تکیه بر تجارب خود میگوید: “هر موقع ما به عنوان نیروی دولتی وارد شدیم برخورد مناسب از مردم ندیدیم و صداقت مردم هم تحت تاثیر همین امر قرار میگیرد.”
او با اشاره به نگاههای امنیتی که در خصوص فعالیتهای مدنی وجود دارد، از کردستان و آذربایجان غربی یاد میکند: “فعالیتهای محیط زیستی برای نجات دریاچه ارومیه و یا فعالان کردستانی همواره با نگاه امنیتی رو به رو بودهاند. بحث شکستن اسلحه نتیجه زحمات همین دوستان است، اما متاسفانه در سالهای گذشت نگاه امنیتی روی این دوستان بود. خوشبختانه در دولت جدید تلاش بر این شده که این نگاه امنیتی برداشته شود.”
محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست نیز در یادداشتی که به تازگی منتشر کرده با تقدیر از نهادهای غیردولتی محیط زیستی آورده است:“اینک به همت سمنهای فعال محیط زیستی منطقه از جمله انجمن سبز چیا و انجمن پاریزه ران ژینگه، ظرفیتسازی خوب رسانهای و زحمات همکارانم در اداره کل محیط زیست استان کردستان شاهد تداوم این موج «تفنگافکن» در سطح اغلب روستاها و شهرهای کردنشین در استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی هستیم.”
او همچنین نوشته است: “علاوه بر انهدام دهها قبضه اسلحهی شکاری در درکی، تنگیسر، بوکان، بانه، مریوان، کامیاران، سقز و سنندج، صدها کبک و سنجاب هم به صورت داوطلبانه توسط شکارچیان محلی در طبیعت رهاسازی شده و قفس کبکها در اقدامهایی نمادین سوزانده شدند.”
درویش نیز به نگاه امنیتی حکومت اشاره کرده و آورده است: “همین سمنهای محیط زیستی در ماجرای مهار آتشسوزیهای عمدی رخداده در کردستان در چند سال گذشته، تا چه اندازه با نگاهی امنیتی رانده شده و مورد آزار قرار گرفتند. در حالی که اینک همانها هستند که چون سرباز طبیعت ایران، بی هیچ چشمداشتی برای آبادی زیستگاهشان در واقع به وظایف و مسئولیتهای ما کمک میکنند و این مزد و ثمرهی اعتماد به تشکلهای مردمنهاد و به رسمیت شناختن استقلال و آزادی فعالیت قانونمند نهادهای مدنی در کشور است.”
پایتخت ۳ و معرفی یک محیط بان
سریال پایتخت ۳ که از شبکه یک سیما پخش شده از پر طرفدارترین سریالهای نوروزی در سالهای اخیر بوده است. “بهبود فریبا” نام یکی از شخصیتهای اصلی این سریال است، مردی مازندرانی که محیط بان است و درحمله شکارچیان مصدوم شده است. گنجاندن چنین شخصیتی که از مشکلات محیطبانان سخن میگوید در یک سریال پرمخاطب، تحسین فعالان محیط زیست را بر انگیخت. از آن سو هم بودند کسانی که از کم توجهی سازندگان سریال به اصطلاحات تخصصی انتقاد کردند. هومان خاکپور اما معتقد است چنین دغدغههایی نباید در بین فعالان محیط زیست مطرح شود: “این جزو دغدغه های ما نیست که مثلا حالا سازنده یک برنامه تلویزیونی که در حوزههایی به جزمحیط زیست و در حوزه های اجتماعی کار میکند واقعا به همه جزئیات اشراف داشت باشد. افکار عمومی هم چنین تصویری ندارد.”
خاکپور ادامه میدهد: “این همه دغدغه در حوزه محیط زیست هست، واقعا صحیح نیست همه آنها را فراموش و سماجت کنیم بر اینکه یک برنامهساز عناوین را درست گفت یا غلط. در بین متخصصین و کارشناسان هم درصد بسیاری ناچیزی به این مسائل توجه کنند و دغدغه شان این چیزهاست.”
این فعال محیط زیست همچنین عنوان میکند رسانههای دیداری، نوشتاری و به ویژه صدا و سیما نقش بسزایی در آگاهی رسانی به مردم داشته ودارند: “قطعا اینها بودند که توانستند این باور را برای مردم به وجود بیاورند که مسائل محیط زیستی ازاهمیت بالایی برخوردار است.”
او ادامه میدهد: “ رسانه ملی افکار عمومی را از طریق همان سریال پایتخت ۳ آگاه کرد و توانست قشری به نام محیطبان را به مردم بشناساند و بگوید اینها با چه سختی کار میکنند، مشکلاتشان چیست، جایگاه حقوقیشان کجاست و… “.
خاکپور در پایان میگوید رسانهها هرکدام مخاطب خاص خود را دارند و اثرگذارند، اما رسانه ملی مخاطب گستردهتری دارد: “تلویزیون به همه خانهها میرود ومیتوان گفت یک برنامه تلویزیونیِ پر مخاطب از بسیاری از سخنرانیها، نشستها و یا مقالات و… موثرتر است.“