دارم امیدی

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

http://houshangassadi.com/home/jeld-farsi/

هفته چهارم ماه همیشه توفانی خرداد می رود و هنوز مانده چندروزی که ماه مُهر تمام بخورد و روز شکفتن خون نداو سهراب بر شاخه های درخت سبز سه ساله بیاید که خبر از نابودی همه گل های سرخ ایران می رسد. حتی، حتی “صنعت گلاب گیری” در خطر نابودی است.

شبکه خبری الجزایر که معلوم نیست چگونه هراس پرپر شدن گل های سرخ ایران به جانش افتاده، گزارش می دهد: “تحریم‌های جهانی صنعت گلاب‌گیری و پرورش گل سرخ ایران را هم با خطر از بین رفتن مواجه کرده است. گل سرخ که در قسمت‌های مرکزی ایران به صورت خودرو رشد می‌کند، قرن‌ها پیش توسط ایرانیان کشف شد و از ایران به شام ـ سوریه - صادر می‌شد؛جایی که عطر و رنگ ویژه این گیاه زیبا طرفداران زیادی داشت.”

خردادی خطیر است که مرگ گل های سرخ که عطرشان نام ایران را تاسوریه می برد از پرده بیرون می افتد و از خیابان های دمشق صدای “سربازان بدنام امام زمان” می آید که گلوله و مرگ بجای گل سرخ سوغات برده اند. خنجر بر گلوی زنان و کودکان می کشند و جای گلاب، خون به شیشه می ریزند.

۴۵ میلیارد دلاردیگر از ثروت ملتی را که برای خرید نان شب مانده به چین می دهند تا صرف خرید بنجل هایی شود که حتی روزنامه حکومتی جام جم نامشان را “عجایب وارداتی” می گذارد و بخش کوچکی ازآن را فهرست می کند: “سنگ قبر، شلاق، تازیانه، چکش و پتک، کراوات و پاپیون، مرجان، کاسه لاک‌پشت، سبد، تیغ سلمانی، تازیانه تعلیم، لوبیا قرمز، گریپ فروت، سیر و نخود فرنگی غلاف​دار، سنجاق سر، قلاب ماهیگیری، انواع سس گوجه‌فرنگی، بامبو، تقویم و سر رسید، حصیر، پیچ و پونز، دکمه، چوب سیگار، وسایل تزئین درخت کریسمس و…و بخشی از کتاب‌های فارسی چاپ چین.”

 بله و حتی کتاب های فارسی و درهفته ای که یکی از معتبرترین ناشران ایران را به بهانه کتابی که دو سال قبل منتشر “نشده” می بندند تا “چشمه” نشر را گام بلنددیگری بسوی خشک شدن ببرند.

 فضای عمومی جامعه را درسومین سالگرد کودتای انتخابات سال ۸۸، سیدمصطفی تاج‌زاده چنین تصویر می کند: “بحران کنونی ایران از آنجا آغاز شده است که اقلیتی خواهان احیای روش حکومت مطلقه فردی و بازگشت به شرایط گذشته هستند و اکثریت مردم در برابر آن مقاومت می کنند”.

ودر جامعه تحت حکومت مطلقه فردی، سیمای “ام القرای اسلام” غرق در ناز و نعمت و آراسته به فرهنگ تام و تمام در منظر جهانیان است. پلیس تهران می گوید: “۲۶ درصد رانندگان در اردیبهشت ماه مست یا معتاد بوده اند.”

 حمید صارمی، معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر خبرخوشی دارد: “سن اعتیاد از ۲۳ به ۱۵ سال کاهش یافته و طبق آخرین آمارنزدیک به ۱۲ میلیون تن در ایران در معرض تهدیدات اجتماعی و اعتیاد قرار دارند.”

چنان دامان اعتیاد گسترده اند که ایرانیان تاجر گل سرخ را بعنوان قاچاقچی درچین می گیرند و در عربستان، همین هفته ده تایشان را اعدام می کنند.

سردار شکنجه محمد رضا نقدی که مامور انجام “روش جدید” برای “ارشاد” مردم شده است، از شناسائی تنها۳۰۰ ماهواره در پشت بام‌های بجنورد خبر می دهد.

یک کلیسای فارسی‌زبان واقع در منطقه جنت‌آباد تهران به دستور سازمان اطلاعات سپاه تعطیل می شود. گام تازه‌ای است در ادامه سیاست محو کلیساهای فارسی‌ زبان.

افتتاح سد گتوند، دردستور کار قرار می گیرد تا ۳۵ روستا بهمراه آثار تاریخی منطقه - از جمله شیرهای سنگی دوران هخامنشی- همه باهم زیر آب بروند. برنامه نابودی نشانه های ایران باستان پیگیرانه دنبال می شود.

خبرگزاری مهر حمله‌ شبانه‌ اراذل و اوباش به شهروندان در پارک طالقانی را موضوع گزارش خود قرار می‌دهد. این پارک وسط شهر تهران، میان دو بزرگراه پررفت وآمد “حقانی” و “مدرس” و ازهمه مهم‌تردر مجاورت پایگاهی از پایگاه‌های نیروی انتظامی قرار داردو مدام شاهد تجاوز و قتل و حمله و مزاحمت است.

اما ماموران گشت ارشاد نیروی انتظامی به برج میلاد تهران یورش می برند تا از ورود زنان و دختران “بدحجاب” به یک کنسرت جلوگیری کنند. یک بازیگر زن را هم دستگیر می کنند. کلید یورش را معاون فرمانده نیروی انتظامی جمهوری زده که تازه دو هفته بعداز جشنواره کن یادش افتاده لیلا حاتمی جامه ای “مستهجن” به تن داشته است. بهمن کارگر که رفته و رخت “سردار” ی پوشیده در مراسم افتتاحیه “باشگاه خبرنگاران پلیس و انجمن سینمایی پلیس» بعد ازتهدید سینما گران، می پرسد: “این رفتار کجای انقلابی است که ما انجام داده ایم؟”

 معلوم نیست خطابش باکیست، امامنظورش قطعا “انقلاب شکوهمند اسلامی” است که در زمان ولی فقیه اول-ـ همان دوران طلائی امام راحل-ـ قرار بود حتی مارکسیست ها آزاد باشند.نان و مسکن مجانی شود و بروزگار ولی فقیه دوم، وعده رساندن پول نفت به سفره های مردم داده شدو ایران آزادترین کشور جهان لقب گرفت.

کسانی که جاهای خیلی حساس انقلاب را نشان سردار کارگر می دهند نه “مارکسیست” هستند، نه “دشمن” و نه “عامل استکبار”؛ هردو وصله تن “انقلاب” اند. یکیشان احمدتوکلی: “کشور از لحاظ اقتصادی در وضعیت خوبی قرار ندارد.” و دیگری رییس بانک مرکزی: “تورم در کشور زیاد است و دلار با یک مذاکره گران و ارزان می شود.” محمود بهمنی توضیحی می دهد که هم باید درتاریخ انقلاب و هم کتاب های آموزشی” اقتصاد” ثبت شود:” ما قبول داریم که تورم ۲۱.۵درصد ‌بالاست، اما همیشه فکر می‌کنیم که اگر از بین بد و بدتر و بدترین به بد رسیده ایم وضعیت خوبی است.”

نوول ابزرواتور وضعیت مردم ایران را درعنوانی چنین خلاصه می کند: “فشار بی سابقه بر شرایط اقتصادی.” ورویترز می نویسد: “ایران فشار تحریم ها را احساس می کند.”

هفته ایست که بر اساس گزارش سازمان کشورهای تولید کننده نفت، اوپک، تولید نفت ایران در ماه گذشته، نسبت به ماه قبل آن ۷۱۷۰۰ بشکه در روز کاهش یافته است. سازمان بین‌المللی انرژی می‌گوید: “صادرات نفت ایران از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است.”

قیمت جدید نان هم در تهران اعلام می شود: “قرص نان سنگک ۶۰۰ تومان، بربری ۵۰۰ تومان، تافتون ۳۰۰ تومان و لواش ۱۶۰.”

نادر قاضی پور نماینده ارومیه افزایش ۳۰ درصدی قیمت نان رابگردن دولت احمدی نژاد می اندازد. معلوم نیست او یکی ازکسانی است که بقول رئیس جمهور سابقا امام زمانی به خاطر “رقابت های پست، مسابقه تهمت و دروغ راه انداخته اند” و دولت را “سیبل” حملات خود قرار داده اند یانه. هرچه هست حرفش این است: “دولت می خواهد برای خرید گندم، مبلغ مورد نیاز را از حلقوم کارگران و مردم مستضعف و فقرا بیرون بکشد.” غلامرضا خادمی‌زاده- رئیس انجمن صنفی کارگران- می گوید: “کارگران با ۱۸ درصد افزایش حقوق نمی‌توانند افزایش ۳۰ درصدی نان را تحمل کنند.”

میوه هم از نان عقب نمی ماند.خبرگزاری امنیتی فارس “جزئیات قیمت سرسام‌آور ۴۱ میوه” را اعلام می کندو با نهایت افتخار می نویسد: “با یک محاسبه ساده دریافتیم با یارانه نقدی یک ماه می توان ۴ کیلو شلیل ۱۲ هزار تومانی خرید.”

مبارک “نظام مقدس جمهوری اسلامی” باشد که دراین شرایط ۴۰ میلیون دلار ناقابل دیگر را صرف راه اندازی شبکه تلویزیونی عرب زبان دیگری به نام “المیادین” می کند تا مانع سقوط دولت جنایتکار سوریه شود.

جکسون دیل، سردبیر بخش بین‌الملل روزنامه واشینگتن پست، پیوند دو “نظام” دیکتاتوری را چنین بر می رسد: “حکومت بشار اسد نزدیک‌ترین متحد ایران و خط ارتباطی آن با کشورهای عربی است. سوریه پل زمینی ارسال تسلیحات و کمک‌های ایران به حزب‌الله و نوارغزه است. بدون سوریه بلندپروازی‌های منطقه‌ای ایران و توانایی‌های این کشور برای به چالش کشیدن اسرائیل فلج خواهد شد. سقوط رژیم سوریه می‌تواند موقعیت حکومت ایران را به شدت تضعیف کند و احتمالا در رسیدن به نوعی توافق با ایران نیز موثر خواهد بود.”

ژنرال جیمز ماتیس، سرفرمانده نیروهای آمریکا در خاورمیانه، به کنگره این کشور توضیح می دهد: “سقوط رژیم بشار اسد بزرگ‌ترین شکست استراتژیک ایران طی بیست و پنج سال اخیر خواهد بود.”

هلاری کلینتون در استانبول با مقامات ۱۶ کشور منطقه و قدرت های اروپائی که “دوستان سوریه” هستند، ملاقات می کند. در این دیدار شبانه، به میزبانی احمد داووداوغلو وزیر امورخارجه ترکیه، مقامات عالیرتبه ای ازاتحادیه اروپا، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، ایتالیا، مصر، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، تونس، مراکش و ترکیه شرکت دارند.

وزیر خارجه آمریکا درپایان این دیدار می گوید:“ما نمی توانیم ایمان خود را به مردم سوریه که خواهان تغییری واقعی هستند از دست بدهیم.”

عبدالباسط سیدا، یک فعال سیاسی کردکه به رهبری “شورای ملی سوریه” انتخاب شده می گوید: “رژیم بشار اسد مراحل پایانی خود را می‌گذراند و کنترل دمشق و چند شهر دیگر را از دست داده است.”

حتی چین، که هنوز دست های خونین بشار اسد را در دست دارد، با ابراز نگرانی شدید از اوضاع سوریه، اعتراف می کند که وضعیت در این کشور به نقطه ای بحرانی رسیده است.

بشاراسد در لبه پرتگاه است و “نظام” درآستانه دیدار سرنوشتی مسکومی کوشد تابحران سوریه را به فهرست موضوعات مذاکره با غرب بیفزاید و آدمکش دمشق را از سقوط برهاند.

چندین هفته است که باز راهها به مذاکرات اتمی ختم می شود. پریروز استانبول، دیروز بغداد و حالا از” چاه وین به چاله مسکو.” از همین عنوان سرمقاله کیهان تهران می توان “چاله مسکو” را مجسم کرد و سیاست نخ نمای “ نظام” راپشت لحن هنوز آرام دید.

معمولا کلید را برادر بازجو حسین شریعتمداری می زند: “ایران اسلامی در آن سال های اولیه علی رغم هجوم تمامی کشورها و قدرت های شرق و غرب و در اوج تنهایی در برابر دشمن سر تسلیم فرود نیاورد، چه رسد به امروز که به قول حضرت آقا در اوج قدرت و درخشان ترین دوران خود هستیم و آمریکا و اسرائیل و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها به اعتراف خود روی قوس نزولی قدرت با شتاب در حرکتند.”

 محمود احمدی نژاد هم از او کم نمی آورد: “اگر ایران بخواهد بمب اتم بسازد، هراسی از هیچ‌کس ندارد و به صورت علنی آن را اعلام می‌کند و کسی هم نمی‌تواند مانع آن شود و حداکثر کاری که سلطه‌طلبان می‌توانند انجام دهند همین مانع‌تراشی‌هایی است که امروز مشاهده می‌کنیم.”

در این فضا، مذاکرات هفته گذشته با آژانس بین المللی انرژی اتمی “نا امید کننده”و بدون “نتیجه “از کار در می آید. هیات نمایندگی آمریکا در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام می کند که نبود پیشرفت در گفت‌وگوهای میان ایران و آژانس نشان می‌دهد که ایران “به تعهداتش پایبند نیست.”

اخبار حاکی است که از وین پنجره رو به مسکو بسته شده است. سایت خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی در گزارشی تحت عنوان “از گرمی بغداد تا سردی مسکو” پیش بینی می کند: “بر خلاف خوش‌بینی‌های بعد از مذاکرات بغداد، احتمالا از نشست مسکو نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد. “

نظرقطعی اسماعیل کوثری-ـ نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس-ـ این است: “مذاکرات مسکو قطعا به نتیجه نخواهد رسید.”

سعید جلیلی در صحن علنی مجلس، در باره مذاکرات هسته ای با کشورهای۱+۵ توضیح می دهد: “راهبرد فشار غیرمنطقی به پایان رسیده و زمان برای گفتگو و همکاری شروع شده و غرب باید در راهبرد گفتگو و همکاری حرکت کند.”

علی اصغر سلطانیه نماینده “نظام” در آژانس بین المللی انگار تصمیمی رااعلام می دارد: “ایران در صورتی معاهده ان پی تی را به تصویب می رساند که در تصمیم های شورای امنیت ـ-تحریم ها-ـ تجدید نظر شود.”

 و سعید جلیلی و علی باقری توپ را توی زمین اتحادیه اروپا می اندازندوخواهان نشست کارشناسی می شوند.

خانم اشتون همآهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا جوابشان را می دهد: “هیچ نیازی به نشست آماده سازی مذاکرات مسکو از سوی معاونان نیست. درخواست های تهران برای چنین مذاکراتی بخشی از تلاش آنها برای کش دادن مذاکرات است.”

و سرانجام دم خروس از جیب روسیه بیرون می آید. “رفیق سابق” خواستار تشکیل گروه تماس سوریه با حضور جمهوری اسلامی می شود.

روزنامه نیویورک تایمز می نویسد: “کاسه صبر کشورهای گروه ۱+۵از طفره رفتن های تهران به سرآمده است.”

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا که مطمئن است، روسیه و چین به ایران فشار می‌آورند که در مذاکرات اتمی مسکو با “جواب آماده” بیاید، حرف آخر را می زند: “هفته آینده گروه ۱+۵ در مسکو یک «مسیر بسیار مشخص» در برابر ایران خواهد گذاشت.اگرایران علاقمند به برون‌رفت دیپلماتیک باشد یک مسیر «قابل راست‌آزمایی» که به صورت «عمل متقابل» طراحی شده، به ایرانی‌ها در مسکو پیشنهاد خواهد شد.”

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، درچهارشنبه آخرین روز هفته برای “نگاه هفته” به تهران می آید و با علی اکبر صالحی و سعید جلیلی دیدار وگفت و گومی کند.

سعید جلیلی، دیر هنگام خبری را می دهد که باید درانتظار تائید یا تکذیبش ماند: “کاترین اشتون، مسئول دیپلماسی اتحادیه اروپا، سرانجام پذیرفته است که علاوه بر موضوع هسته ای، پنج موضوع دیگر مورد علاقه ایران نیز جزء مذاکرات مسکو باشد.”

خبر راست است؟ پنج موضوع دیگر کدامند؟ سوریه جزو آنهاست؟ روسیه و چین برای ایستادن کنار جمهوری اسلامی چقدر “باج” گرفته اند؟ دو قدرت کمونیست سابق که هنوز دست در دست برادر اسلامی دارند، در صحنه شطرنج جهانی منتظر گرفتن چه امتیازهائی از ۱+۵ هستند؟

میزان “باج” درخواستی روس ها هنوز معلوم نیست.اما به نوشته فیگارو، چینی ها در ازای همکاری با تحریم های جمهوری اسلامی خواهان امتیازهایی شده اند که پرداختشان هم برای اتحادیه اروپا و هم برای ایالات متحده آمریکا بسیار سنگین است.

هفته آینده، در مسکو، چه خواهد شد؟ آیا “نظام” در های خطر راخواهد بست و دریچه های تنفس راباز خواهد کرد یا ایران را بدست توفان خواهدسپرد؟ مهرداد عمادی- مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا- فردای نزدیک را چنین می بیند: “چیزی که شاید کمتر در طول این سه هفته مطرح شده این است که تحریم های بیشتری هم در حال ارزیابی هستند. هم در واشینگتن و هم در کنگره و هم در اتحادیه اروپا که اگر آنها اعمال شوند نتیجه اش نیمه فلج کردن اقتصاد ایران نیست بلکه فلج کردن کامل اقتصاد ایران است.

ما باید به مسکو به این صورت نگاه کنیم که این یک پنجره ای است که اگر آن پنجره را باز نکنیم برای داد و ستد پیام ها و تصمیم های مثبت اجرایی، دچار یک خفقان تجارت خارجی از نظر اقتصاد خارجی خواهیم شد.”

فواد صادقی درسایت بازتاب می نویسد: “برخلاف تحلیل رایج در برخی سطوح ارشد نظام که گذشت زمان و اتلاف وقت را یکی از امتیازات ایران در مذاکرات با غرب می‌دانند، اکنون از دو سو زمان به زیان ایران و به سود غرب در جریان است و اگر مذاکرات مسکو شکست بخورد و در این فاصله یعنی تابستان ۹۱، حکومت اسد سقوط کند، زمینه برای برخورد با ایران پس از پاییز و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فراهم می‌گردد.”

وکمی آنسوتر کلانتر جدید دارد هفت تیرش را برای برخورد از غلاف بیرون می کشد.

ریچارد ویلیامسون، مشاور ارشد میت رامنی نامزد حزب جمهوریخواه برای انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا به روزنامه اسرائیلی هاآرتص می گوید: “در صورت پیروزی رامنی در انتخابات، حکومت ایران می فهمد که کلانتر جدیدی به شهر آمده است و تهدید آمریکا برای کاربرد گزینه نظامی در برابر این کشور، صادق تر از هر زمان دیگر است.”

به سوی هفته پایانی خرداد ماه می رویم. مذاکرات مسکو باروزهای در خون غلتیدن ندا و سهراب و دیگر جانباختگان جنبش سبز فقط دو روز فاصله دارد. کیهان فرمانده اصلی قتل گل های سرخ خرداد را معرفی می کند: “مدیریت داهیانه آیت الله خامنه ای بساط فتنه ۸۸ را برچید.”

و مصطفی تاج زاده درنامه ای دیگر می نویسد: “امروز همگان چه طرفداران و وابستگان به حاکمیت و ارادتمندان به رهبری و چه منتقدان و مخالفان در این نکته اتفاق نظر دارند که تغییر شرایط موجود و تغییر نحوه برخورد با ناراضیان به تصمیم رهبری بستگی دارد و نه هیچ کس دیگر. این اعتراف و اتفاق نظر به نوبه خود گویای حقیقت دیگری نیز هست و آن این که شرایط موجود و نحوه برخورد با ناراضیان براساس تصمیم رهبری سامان یافته است.”

دستور مذاکرات مسکو هم در جیب همان است که خون ندا و سهراب بر دامان و فریاد زندانیانی را در گوش دارد که در سالگرد کشته شدن هدی صابر در زندان با هجوم کماندوئی “سربازان آقا” مورد یورش قرار گرفته اند.

اوریانا فالاچی بعد از گفت وگو با فقیه اول، جمله ای نوشته که میهمان فضای مجازی است:“ایرانی ها ماهی های بسیارعجیبی اند. حتی در«خاک» هم نفس می کشند !!” و دو تن از این ماهیها- دو خواهر- باصدائی آسمانی در گوشه بامی امید را فریاد می کنند: 

دارم امیدی دارم امیدی

در آسمانت دیده‌ام ابر سپیدی

ای ابر دلکش ای اسب سرکش 

دستی به یارت می‌نشیند تک سواری

تک سوار بی قراری

عاقلی در کار یاری

عاشقی… عاشقی چشم انتظاری 

صحرا ندیدی ترک سوار آرزو را

در آسمان و بر زمین مانند او را

این قاصد پر قصه بی گفتگو را

ابر سفید سرکش امید ما را

ابر سفید سرکش امید ما را

دارم امیدی دارم امیدی

دارم امیدی دارم امیدی