پناهی و رسول اف را آزاد کنید!

نویسنده

» مصاحبه رفیع پیتس با سایت فرهنگی اون

آدرین سن

جعفر پناهی و محمد رسول اف، دو فیلمساز ایرانی، از دسامبر ۲۰۱۰ احکام سنگینی را، اعم از زندان و ممنوعیت، متحمل شده اند. جرم شان چیست؟ ایده ساخت یک فیلم که فرصت نیافت به سمع و نظر محمود احمدی نژاد برسد. رفیع پیتس، کارگردان ایرانی که در پاریس زندگی می کند، در خیزش اهالی سینمای فرانسه برای آزادی آنان شرکت کرده است. او از سینمای جهان خواست روز جمعه بین ساعت ۱۲ و ۳۰ تا ۱۴ و ۳۰ دست از کار بکشند.

یک صندلی خالی برای نشان دادن غیبت او. روز پنج شنبه ۱۰ فوریه کنفرانس مطبوعاتی افتتاحیه جشنواره برلین با یک حرکت نمادین گشایش شد. کارگردان جعفر پناهی که یکی از هفت عضو هیأت داوران برای اعطای جایزه خرس نقره ای است، همچنان از آزادی محروم است و در ماه دسامبر ۲۰۱۰ به ۶ سال زندان تعزیری به اتهام “توطئه علیه نظام” محکوم شد.

او که بارها در جشنواره های خارجی درخشیده و در سال ۲۰۰۶ نیز جایزه خرس نقره ای را از آن خود کرده، یکی از طرفداران میرحسین موسوی در زمان انتخابات ریاست جمهوری ژوئن ۲۰۰۹ بوده است. همکار او، محمد رسول اف نیز همین حکم را ازسوی حکومت جمهوری اسلامی دریافت کرده است.

کارگردان رفیع پیتس به امید یک تماس تلفنی که خبر آزادی پناهی و رسول اف را به او اعلام کند، به شدت در جنب و جوش است. او برای آزادی دو همکارش تلاش می کند، چراکه باید به شصت و یکمین جشنواره برلین برود و رییس جشنواره دیتر کوسلیک را در حمایت از سینماگران محکوم به زندان همراهی کند. پیتس از اعتصابی که در اعتراض به شش سال زندان و بیست سال ممنوعیت هموطنان همکار و دوستش انجام خواهد شد می گوید. او در مورد حکم قضایی جمهوری اسلامی که بیشتر در شأن کافکا و اورول است، از کلیه دست اندرکاران صنعت سینما در جهان خواست روز جمعه بین ساعت ۱۲ و ۳۰ تا ۱۴ و ۳۰ دست از کار بکشند. دو ساعت برای دو فیلمساز. یک ایده نمادین ولی قدرتمند که به عریضه ها و تلاش های جشنواره کن، انجمن نویسندگان و آهنگسازان دراماتیک، و سینماتک فرانسه، اضافه شده است. این درحالی است که در ماه فوریه هر روز یکی از فیلم های پناهی و رسول اف در ساعت ۶ بعدازظهر در سینماتک فرانسه به نمایش در می آید.

رفیع پیتس در مصاحبه با “اون” به سؤالاتی در این رابطه پاسخ گفته است.

 

ایده اعتصاب کی به ذهن شما آمد؟

دو روز پس از محکومیت پناهی در ماه دسامبر. شش سال زندان تعزیری، بیست سال ممنوعیت از ساخت فیلم، خروج از ایران، و مصاحبه با رسانه ها به دلیل داشتن یک ایده برای ساخت فیلمی که هنوز ساخته نشده است: آنچنان خشونتی در این تصمیم به چشم می خورد که به هیچ وجه نمی توان آن را قبول کرد. این اولین باری است که یک فیلمساز را بخاطر داشتن یک ایده دستگیر می کنند. فیلم او حتی ساخته هم نشده است.

 

آیا شما سناریوی آن را خوانده اید؟

من اصلاً فکر نمی کنم سناریویی وجود داشته باشد. محمد رسول اف فقط می خواسته فیلمبرداری کند تا بفهمد در زمان شورش های ژوئن ۲۰۰۹ چه گذشته است. برای یک فیلمساز که نگران جامعه ای است که در آن زندگی می کند، این مسأله کاملاً طبیعی است.

 

با این حال، شما توانسته اید در ایران فیلم “شکارچی” را که روز چهارشنبه در فرانسه روی اکران خواهد آمد بسازید. در این فیلم حکومت جمهوری اسلامی مورد انتقاد قرار گرفته.

من خوش شانس بودم که سناریوی این فیلم را قبل از انتخابات ۲۰۰۸ به دفتر سانسور تسلیم کردم. همه فکر می کردند که رییس جمهور احمدی نژاد صدارت کشور را واگذار خواهد کرد و در کشور گشایشی ایجاد خواهد شد. به علاوه، شخصیت اصلی داستان، از دید دولت، دیوانه است و کارهایش هیچ گونه انگیزه سیاسی ندارد.

 

و پس از انتخاب مجدد احمدی نژاد چطور؟

اکنون فیلم من چندان مورد خوشایند واقع نشده و مانند سابق باید مراقب باشم.

 

چرا پس از عریضه ای که توسط سرژ توبیانا و سینماتک فرانسه آغاز شد، این فراخوان را برای اعتصاب دادید؟

مارتین اسکورسیز همواره می گفت که باید عمل کرد. باید فراتر از عریضه ها رفت. هوشیارسازی افکار عمومی در هر کشوری حائزاهمیت است. و یک کار دیگر نیز ضروری بود. من نامه ای برای رییس جمهور احمدی نژاد فرستاده ام (در پایین صفحه)، ولی باید به طور مشترک جهشی را آغاز کنیم. به همین دلیل از کسانی که در این حرفه کار می کنند خواسته ایم فردا بین ساعت ۱۵ تا ۱۷ به وقت تهران دست از کار بکشند. این یک اقدام نمادین است. من ایده آلیست نیستم و نمی گویم که همه دست از کار خواهند کشید، ولی این ایده که دو ساعت را به دو همکار فیلمساز که نمی توانند به مدت ۲۰ سال به حرفه خود بپردازند اختصاص دهیم مهم و ضروری است.

 

چرا ۱۱ فوریه را انتخاب کرده اید؟

برای اینکه روز آخر جشنواره تهران و اولین روز رسمی جشنواره برلین و سالگرد انقلاب ایران است.

 

این اقدام تاکنون چه انعکاسی در جهان داشته است؟

بسیار مهم بوده. در ابتدای عریضه سرژ توبیانا و سینماتک فرانسه که تاکنون ۲۰ هزار نفر آن را به امضاء رسانده اند نیز آمده است. افرادی چون مارتین اسکورسیز و هاروی واین اشتاین نیز در این اقدام شرکت دارند. من فکر نمی کردم که انعکاس این حرکت تا این حد گسترده باشد، چه در اینجا، چه در خارج. همچنین فکر نمی کردم که این مسأله تا این حد پیچیده باشد. ولی به گفته اسکورسیز، اگر در یادآوری به دولت دایر بر اینکه اتخاذ چنین تصمیم هایی ممکن نیست و باید به دلایلی که ما را به سوی این هنر سوق می دهد قدری بیندیشد نتوانیم با شدت پیش رویم، می توان گفت که سینما با یک مشکل جدی روبرو شده است.

 

شرایط در ایران چگونه است؟

نکته مسلم این است که ما اعتصاب خواهیم کرد. مسعود کیمیایی در روز افتتاحیه جشنواره تهران که جایزه ای نیز دریافت کرد، روی سن رفت و گفت: “پناهی را آزاد کنید!” داشتن چنین شجاعتی در ایران به واقع تحسین برانگیز است و همبستگی موجود در این حرفه را در ایران نشان می دهد. جعفر و محمد دوست هستند و اینکه رنج و درد آنها تا مدت ها ادامه خواهد داشت برای من غیرقابل تحمل است. اگر هر روز یک ناامیدی جدید ظاهر شود، من فکر می کنم که دیگر فردایی وجود نخواهد داشت.

 

گاهی این تصور را داریم که ایران از دنیا جدا شده و چنین اقداماتی فراتر از محدوده ها پیش می رود. نظر شما چیست؟

دلمشغولی جوانان ایران این است که در جهان چه می گذرد. جمهوری اسلامی به دوره ای می خواهد برود که متعلق به این نسل نیست؛ نسلی که به خوبی می داند با جهان خارج چگونه باید ارتباط برقرار کرد. جوانان در جریان همه چیز هستند: تونس، مصر… این مهم است ولی باید در زندگی روزمره نیز شاهد آن باشیم. و روز دوشنبه خواهیم دید.

 

چطور؟

جنبش سبز خواستار گردهمایی در همبستگی با مصر و تونس شده است. امکان هر چیزی وجود دارد.

 

نامه رفیع پیتس به محمود احمدی نژاد

در سال ۱۳۵۷ انقلابی به وقوع پیوست. گرامیداشت سی و دومین سالگرد انقلاب ما روز ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ برگزار می شود. این رویداد را از این لحاظ خدمت شما یادآوری کردم، چون به نظرم رسید دلایل وقوع آن را فراموش کرده اید. شاید اشتباه می کنم، شاید شما توضیحاتی در این رابطه داشته باشید. شاید تعریف خاص خودتان را از انقلاب دارید. در این صورت، فکر می کنم باید این سؤال را از شما مطرح کنم: “چرا در سال ۵۷ انقلاب کردیم؟”

اکنون زمان آن رسیده که دلایل خود را برای خلع ید فیلمسازان روشن کنید. دلایل شما برای قربانی کردن یک زندگی، یک حرفه، به نام انقلاب… یا شاید سؤالم را درست مطرح نکرده ام: “آیا اینها صرفاً به دلیل انتخاب مجدد شما نیست؟”

جعفر پناهی، یکی از مهم ترین فیلمسازهای ما، یک دوست نزدیک که احترام و تحسین زیادی برایش قائلم، درحال حاضر از سوی دولت شما و قوانین شما زندانی شده است. او را برای اینکه می خواسته فیلم بسازد به شش سال زندان محکوم کرده اند؛ فیلمی که هنوز ساخته نشده. شش سال زندان برای داشتن یک ایده. به آن محکومیت، بیست سال ممنوعیت در فیلمسازی، خروج از کشور و مصاحبه با رسانه های داخلی و خارجی را نیز اضافه کنید. محمد رسول اف، یک فیلمساز جوان و مهم نیز با همین محکومیت دست به گریبان است. جرم او: همکاری با جعفر پناهی. آنان هر دو به دلیل علاقه به هموطنان شان مجازات شدند. مجازات شدند چون می خواستند به حقایق رویدادهای خرداد ۸۸ پی ببرند. مجازات شدند چون به فکر زندگی های ازدست رفته در جریان درگیری های انتخاباتی بودند. آیا باید یادآوری کنم که صلاحیت نامزدهای انتخاباتی همه از سوی حکومت تأیید شده بود؟ گزینه ها واضح و کاملاً قانونی بودند. جعفر پناهی و محمد رسول اف تصمیم گرفتند در کنار اکثر سینماگران مان قرار بگیرند. و این تبدیل شد به جنبش سبز. این حقی است که به ما داده شده است.

-       آیا مشکلی وجود دارد که شخصی بخواهد بداند چرا در آخرین انتخابات ایران عده ای کشته شده اند؟

-       آیا فکر می کنید که کشور از خشونت های اعمال شده پس از نتیجه انتخابات بی خبر است؟

-       آیا اینکه جعفر پناهی بخواهد فیلم دیگری به مجموعه فیلم هایش اضافه کند جرم است؟

-       آیا اینکه محمد رسول اف بخواهد حقیقت را پیدا کند جرم محسوب می شود؟

-       آیا همه اینها بخاطر این است که فیلمسازان می خواهند آینه ای در دست بگیرند و حقایق جامعه را انعکاس دهند؟

-       آیا شما از کسی که برخلاف عقیده شما می اندیشد هراس دارید؟

در این صورت، لطفا به این سؤال من جواب بدهید: “ما چرا انقلاب کردیم؟”

رفیع پیتس

پاریس، ۲۴ دسامبر ۲۰۱۰

 

منبع: اون، ۱۰ فوریه