نمایشگاه نقاشیهای مریم لبیگی با عنوان “نگاهی دیگر به زندگی” و با مجموعه ۱۳ اثر رنگ و روغن در گالری “بن بست” به روی دیوار رفته است.گزارش همکارمان را از تهران در همین زمینه می خوانید.
نقاشی های گالری بن بست می کوشد در انتقال مفاهیم مورد نظرش به تماشاگران خود با شمایلی که از خطوط پرتره و اسکیس های مربوط به آن در هم گره خورده ارتباط لازم را برقرار کند.مریم لبیگی در نقاشی هایش، هرچقدر سعی کرده خطوط آشنای نگارگری ایرانی را بازسازی کند؛ بیشتر دچار دوگانگی شده و کمتر توانسته است زیبایی نمادین پرتره های فریبنده نقاشی های ایرانی را به نمایش بگذارد.با کمترین دقتی می توان پی برد که در پشت این پرتره های مغموم، جهانی از نقش و رنگ و کرشمه و شعر نهفته است.
نقاش در این تصاویر آدمی را درجدال ادئمی با درونش و نبردی سهمگین با زمانه نشان داده است و از او سیمائی استوار، تلخ و دلیر ساخته است.طرحها از سادگی و استحکام خاصی برخوردارند و تردیدها، دلهرهها و هراسهای آدمی درعمق خطوط بازتاب روابط عاطفی، نبردهای روحی و تاثیری ژرف از شرایط این دوران است.آدمهای تصاویر نقاش چهرهاش مصمم، پویا و جستجو گردارند و حرکت جنبش آشکار دراکثر طرحها حاصل مهارت نقاش دربه کار- گیری خطوطی است که چهارچوب مستحکم تصاویر است. دربسیاری از تصاویر این نمایشگاه نقاش میکوشد به آن زبان روشن تصویر دست یابد و از عناصر تصویری به نحو مطلوبی به گیرد.علیرغم فضاهای بسته و تیرگی ابعاد نقاشی هابازگاهی روزنهای به سوی فردا دیده میشود و نقاش به تابلوهای آبرنگ به این نمادهای روشن دست مییابد و شور دورنی را با رنگهای زنده و گرم و تصاویر زندگیساز بیان میکند.
اما گویی نیازی روان شناسانه اجازه تجلی این دنیای پرنقش و نگار را از او دریغ می دارد
شاید به این دلیل که نقاش در سایه روشن نوسان های هنرمندانه اش گاه به نقش پردازی های غیرقابل مهار سوق پیداکرده و گاه در محدوده چهره پردازی های نه چندان مؤثرش دست به کار می شود، که البته با هیچ ترفندی نتوانسته است زیبایی نگارگری ایرانی را یادآوری کند.
مریم لبیگی راه دشواری را پشت سرگذاشته است. برای یک نقاش هیچ چیز دشوارتر از آن نیست که در دوگانگی و تناقض فنی بخواهد حضور یکپارچه خود را عرضه کند..
لبیگی با عبور از این تناقض می تواند چشم اندازی گسترده از پردازش تجریدی را ترسیم کند.
چشم اندازی که به شکوفایی غیرمنتظره جریان نقاشی او منجر خواهدشد. تجریدپردازی با حذف نمود «طبیعی» همراه است. اما، حذف نمود “طبیعی”، نفی جنبه “انسانی” نیست. زیرا هرچیزی که انسان بیافریند و دریابد، الزاماً انسانی است. اما جنبه انسانی عصر باستان و عصر اتم الزاماً متفاوت هستند.
مریم لبیگی در تار و پود آثارش، پتانسیل یک هنرمند مدرن را کمابیش از خود به نمایش گذاشته است. او برای رسیدن به قابلیت های برتر در آثارش می تواند به عناصر خالص تصویری بهای بیشتری دهد، در نتیجه بینش برونی او به سوی بینش درونی جهت پیدا می کند، رسیدن به چنین بصیرتی درواقع نخستین مرحله از ورود به هنر ناب است.
لبیگی با حذف نگاره پردازی، حذف علایم آشنا و طبیعی، گام بزرگتری در پالایش عناصر تصویری موجود در نقاشی هایش برمی دارد. او هم اکنون از این قابلیت درحد استفاده از پس زمینه (Background) استفاده می کند، به طوری که پس زمینه های آثارش از اصل کارها بسیار قوی تر از آب درآمده اند.
زهرا شاهپوری - مدیر نگارخانه بن بست - درباره این نمایشگاه گفت: نقاشیهای لبیگی با اینکه روزمرگی و زندگیهای سرد و بیروح آدم های امروز را تصویر میکند، اما با رنگهای فانتزی گره خورده و شور و هیجانی شعف آلود در چشم بیننده ایجاد میکند. رنگهای زرد و نارنجی، آبی و سبز صدای طلوع خورشید و گرما بخشی به دلمردگیهای روزانه است.به گفته او، این مجموعه حکایت همان چیزی است که شاید در روزانههای شهری و زندگی مکانیکی ما به آن کمتر توجه میشود.
مدیر گالری بن بست توضیح داد: در آثار مریم لبیگی تصویر سازی و نقاشی نقطه عطف کارهای اوست و توجه موضوعی او به دردهای روزمرگی، به صورت خطی و هماهنگی بین طرح و بهم ریختگی متناسب فضای اطراف فیگور و رنگهای گرم به نوعی به مفاهیم امروز زندگی اشاره مستقیم دارد.