وسوسه حمله به ایران، قبل از انتخابات

نویسنده


اد کینین

ما این روزها داریم روی سوزن راه می رویم. امیدوار نشسته ایم. امیدواریم که آمریکا به ایران حمله نکند. دلایل خوبی ‏وجود دارد که گمان کنیم چنین اتفاقی نمی افتد. در جای دیگری من دربراه احمقانه بودن چنین اقدامی صحبت کرده ام.‏

چینی و بوش، بدون شک، دلایل خودشان را دارند و هنوز دلشان می خواهند حمله کنند. آنها ناو های هواپیمابر و ‏موشک هایشان را به آنجا برده اند. آنها دائما ایران را تحریک می کنند تا عکس العمل نشان بدهد و همچنان تهدید های ‏نظامی شان ادامه دارد. چرا از این که افتضاحی بزرگ تر از عراق اتفاق بیافتد همه ما در تعجبیم؟ بسیاری از ‏خوانندگان شاید مهربان تر از این باشند که درک کنند در ذهن این مردان چه می گذرد. درک کردن افراد ضد اجتماع ‏کار دشواری است. با این حال ما باید سعی خودمان را بکنیم.‏

کسی چه می داند؟ شاید بخشی از جنگ طلبی بوش و چینی، ریشه مذهبی داشته باشد. آیا رها کردن درندگان کار ‏خداپسندانه ای است؟ آیا تهدید و حمله و کشتار و منفجر کردن، کار خدا پسندانه ای است؟ عراق اسلامی یا افغانستان ‏اسلامی باید همان عاقبت شهر های سدوم و عموره را پیدا کند. حالا که این دو کشور ویران شده است، نوبت ایران ‏اسلامی است.‏

بعلاوه، حالا که عراق و افغانستان تسلیم نشدند باید شانسشان را در جای دیگری آزمایش کنند. آنها مسلما بدنبال به ‏ساحل رساندن دولت متزلزل خود هستند. آنها دیده اند که وقوع جنگ، توجه ها را چگونه از سیاست های داخلی و ‏خارجی فاجعه آمیزشان، منحرف می کند. وقوع جنگ جدید، آرای عمومی را به سوی رئیس جمهور و معاونش که در ‏حال سقوط است، بر می گرداند. کنگره ترسوی ما هم در طول جنگ، همکاری خواهد کرد. جنگ قدرت قوه مجریه را ‏زیاد می کند.‏

اما حمایت ساختار قدرت از بوش و چینی، بستگی به اقتصاد دارد. ارکستر ضد ایران، همه توانایی ها و نیروی ‏محرکه لازم را دارد. آمریکا با همه ابزار جنگی و نیروی زمینی و دریایی و هوایی و دلتا و نیروهای ویژه اش، در ‏حال حاضر عراق و قسمت زیادی از خاورمیانه را اشغال کرده است.‏

حمله تهدید آمیز از بوش و چینی بزرگ تر است. آمریکا درگیر جنگی است که چند همدست، چندین دولت از آن حمایت ‏می کنند. الگارشی آمریکا منابع انرژی منطقه را پوشانده است. این دزدی با عظمت بغیر از اینکه میل به قدرت را ‏برطرف می کند، طمع آمریکا را هم فرو می نشاند.‏

منحوس نشان دادن ایران، حقه ای است که دیگر قدیمی شده است. نتیجه اش مشابه نتیجه ای است که چند دهه پیش در ‏مورد شوروی گرفتیم: ذهن های قفل شده را باز می کند. بودجه نظامی را افزایش می دهد. مخارج نظامی باعث می ‏شود که مردم در داخل کشور کمتر خرج کنند.‏

حمله به ایران دیگ را در حال جوشیدن نگه می دارد. جنگ نادرست دربرابر ترور را جاودانه می کند. جنگ بیشتر، ‏دشمنان بیشتری را بوجود می آوردو بهانه ای می شود برای از بین بردن آزادی های مدنی. سیاستمداران ناشی و بعضی ‏از افراد با بالارفتن میزان ترس در مردم، پیشرفت می کنند. با یک حمله دیگر هالی برتون و بلک واترز، قرارداد ‏های تجاری بیشتری امضا می کنند.‏

سیاست خارجی متکی بر قدرت اقتضا می کند که رقیب را از میان برداریم. ارتش عراق با وجود مقاومت شدیدی نشان ‏داد، از بین رفته است و ایران تنها کشور باقی مانده در خاورمیانه است. آغاز جنگ با ایران ساختار نظامی اسرائیل را ‏تقویت می کند و خنثی کردن ایران، باعث ساکت کردن آن فلسطینی های مزاحم هم می شود.‏

اما این نکته را هم در نظر داشته باشید، این نا امید کننده است که حمله به ایران فقط درد را بطور موقت کاهش می ‏دهد. جنگ تسکین دهنده است اما به خشونت دامن می زند. حمله به ایران عواقب سختی هم دارد، چه در منطقه و چه ‏در داخل آمریکا. کشور به دو نیمه می شود. دشمنان و یا “تروریست” ها همه جا پخش می شوند و ممکن است حکومت ‏نظامی بشود.‏

مسلما اتاق فکر ها قبلا حکومت نظامی را امتحان کرده اندو آن را با همه جزئیاتش می دانند. این نقشه همان جا روی ‏قفسه است. حکومت نظامی ممکن است انتخابات ماه نوامبر را به تعویق بیاندازد. آیا گمان می کنید که جنگ‎ ‎طلبان ‏واشنگتن نشسته اند بیرونشان بیاندازند؟ آیا این امکان وجود دارد که قدرت به دست کسی که دوستشان نیست بیافتد؟

حالا اگر انتخابات برگزار شود و ما در باتلاق ایران گرفتار شویم، مک کین که به عنوان فرمانده کل قوای شجاع خود ‏را شناسانده است، احتمال برنده شدنش در انتخابات‏‎ ‎را بالا می برد. اما اگر اوباما برنده شود، تمام سال هایی که در ‏کاخ سفید خواهد گذراند، صرف تمیز کردن خرابکاری دیگران خواهد شد. اگر جنگ ایران قبل از انتخابات یا گرفتن ‏پست ریاست جمهوری اتفاق بیافتد، تمام حامیانی که ممکن است اوباما و کنگره ای که توسط دموکرات ها اداره می ‏شود، داشته باشند، از مسیر خود منحرف می شوند.‏

این نکته را هم در نظر داشته باشید: ممکن است روزی در اواخر تابستان، چینی و مردان بوش به اوباما پیشنهادی ‏بدهند: “تو به وکلایت بگو اتهامی را در جنگ با عراق متوجه ما نکنند تا ما هم بمب دیگری بیاندازیم…“‏

‏ ‏

منبع: میدل ایست آنلاین 23 ژوئیه ‏