تنهایی و تجرد انسان…
علی نصیر از جمله نقاشان ایرانی است که به شدت متاثر از قالب و فرم آثار آلمانی ها است. وی که مدت ها است در آلمان زندگی می کند این بار نمایشگاهی از آثارنقاشی خود را دریک مجموعه 26 عددی درگالری خاک تهران به معرض عمومی قرار داده است.همکارمان درتهران نگاهی دارد به این نمایشگاه ودرپی آن گفتگویی است با نقاش…
نگاه:
نقاشی های علی نصیر با شکل دهی نمادهای مفهومی در چهارچوب هایی قرارداده شده که از طبیعت و با شیوه ای انتزاعی سخن می گویند. روش کاربردی سبک اکسپرسیون- آبستراکت گرایشی نمادین از گویش هنر سنتی است که برای تداعی مفاهیم عرفانی نیز کاربرد دارد.
درک کمپوزیسیون برای القای عناصر تشکیل دهنده و شیوه اجرایی هماهنگ در سطوح متن زمینه کار علی نصیر اگرچه در تنوع ترکیب مواد نیز تا حدودی دکوراتیو جلوه می نماید، از ارزش اندیشمندانه ای برخوردار شده است. حضور عناصر ارتباطی تصویری همچون خط نگارهایی که به شکل هایی فیگوراتیو تداعی کننده معانی درونی قالب ها و پیکرهایی در ساختار آدم هایی با چشمان بسته و در اسارت درون خویش بر روی فضای از سطوح پی در پی و بکارگیری موادی همچون نقره و لک تیره هایی به مثابه ابرهایی شناور در فضایی که دربرگیرنده آن است، مصداق همبستگی درخشانی با نمادهای اصیل هنر ایرانی می باشد.
در نقاشی های علی نصیرگویش طبیعت در سطح عناصری غیرمتقارن ولی هم سو ارائه می شود، که در عین آبستراکت، با کنتراست های خطوط مرزی و سطح بندی رنگ مایه های پاسا ولی مستقل و خط نوشته هایی هماهنگ با کمی جستجو قابل درک است. در هر حال بیانی فعال را ارائه می نماید، که تا حدودی خشک و اضطراب انگیز جلوه گر شده است. نقاش اصراری در عجیب و غیرقابل فهم جلوه دادن نقش مایه های خود در گستره هایش از خود نشان نداده است. آثاروی که از عناصری همچون رنگ وخط به مثابه دومفهوم کلی بهره می برد در تقسیم بندی متقارن، هارمونی قابل توجهی را از خود بروز می دهد، گویشی مفهومی را برای اندیشیدن بدون دریافت سرانجامی روشن در اختیار ذهنیت بیننده قرار می دهد. در گستره ای با رنگ مایه قرمز و قرمز لاکی که در زمینه ای به شکل رواق معماری سنتی و درختی برآمده از زمینی داغ و فعال و میوه ها و برگ هایی سیاه رنگ در متن ملتهب از انتشار توده ای متحول قرمز و لاکی فراهم گردیده است، در عین حال که گرایشی به سوی هنر مفهومی را در ساختاری فرم گرفته شده پذیرفته است و ذهن بیننده را به خود جلب می کند.
نصیر در انتخاب رنگ بندی های خود به سراغ درخشان ترین وتندترین آنها می رود تا با کنار هم قرار دادن هریک ازاین رنگ ها بتواند احساسات درونی خود را با شدت بیشتری به سمت وسوی مخاطب خود منتقل نماید.از این رو درهمه تابلوهای این نمایشگاه حجمی کلی از رنگ های گرم را مشاهده می کنیم.رنگ هایی که احساسات را برانگیخته و توهم کشش و کنش را در مخاطب برمی انگیزد.
او رنگ را به طرزی به کار می گیرد میان آثار خلق شده اش و دنیای واقعه ای و ملموس، نوعی فاصله روان شناسانه ایجاد می شود. بدین معنا که رنگ های موجود در یک تابلو، مطلقا با معانی مستتر در همان تابلو، هماهنگی و همجواری منطقی ندارند. این فاصله روان شناسانه از یک ویرانگری درونی نشات می گیرد که توسط خطوط کناره نما و آثار طرح گونه اش، در تقابل با رنگین کمانی از شادترین رنگ ها ایجاد می شود.
نقاش برای پیشبرد منطق و معانی در کارهای خود به از دو عنصر رنگ وخط برای ایجاد سطحی بالغ بهره می برد.به طور نمونه خطوط و رنگ های استفاده شده در نقاشی های وی به خودی خود ودرشکل منفک و تنها معنای خود را منتقل می دهد اما ترکیب بندی آنها درنهایت تبدیل به ایجاد انواع احساساتی می شود که درلحظه به ثبت می رسند.
در آثار علی نصیر نوع برخورد با سطوح دربرگیرنده در عین حال نقش اصلی را نسبت به عناصر حضور یافته ایفا می نماید و تفاوت های شخصی در شخصیت عناصر تشکیل دهنده به نظر نمی رسد. اندیشه نقاش برای ایجاد سطوح و انتخاب نقش مایه ها از معبری شناسایی شده با تفکری هم سو برای درک مضامین مربوط به آن و تجسمی نه چندان پیچیده بلکه آنان برای درک کلی فراهم شده است. وی برای هر یک از گستره های خود از رنگ مایه ها و کمپوزیسیون متراکم عناصر تشکیل دهنده استفاده می کند، که می توان درک حسی خود او راز تجسم کلی موضوع دریافت نمود. خلوت، سکوت و اضطراب و تحول و تغییر از مفاهیمی است، که در تداعی نقش مایه های وی می توان انتخاب کرد. بدون آن که تفسیر به معانی خاصی شود. در عین حال که قالب های ساختاری آشنا در ذهن و هم سو راهی شکل گیری واقعیت می باشد. حضور لک نقش هایی به مثابه عناصر واقعی در طبیعت به صورت موجودات کوچک مغان در زمینه ای نقره ای با ترکیب مواد تداعی درون مایه زندگی و حیات را در جنبه ای متافیزیکی عهده دار می شود، که در شیوه اجرایی نمایش خاص گرفته است.
علی نصیر در نقاشی های خود از قالب های واقعی انسان و طبیعت به گونه ای غالب و محاط بر عناصر تشکیل دهنده ارائه می نماید. ترکیب بندی عمومی در سرانجامی نافذ از حضور سمبل های به کار گرفته و نقش انتشار یافته از سمبل موردنظر را در بستری هم سو و با تعیین تکلیف و سرانجامی اندیشمندانه در جهت پیوند اساسی بین عناصر طبیعت و معانی مفهومی آن در شکل گیری ذهنیت بیننده حضور می بخشد.درآثار به نمایش در آمده درگالری خاک در عین انتزاع از ارتباط منطقی و مؤثری نسبت به واقعیت در تجسمی سمبلیک و استعاره ای برای انتقال مفاهیم معنوی زندگی بشری و طبیعت و بهره گیری هم سو با قالب ها و نقش رنگ ها با شیوه اجرایی اکسپرسیونیستی برخوردار شده است. صرفنظر از اینکه جایگزینی قالب هایی در ساختار آدم ها بصورت شخصیت های مستقل ذهن را در محوری جداگانه قرار می دهد با این حال بازگشت را برای حضوری کنجکاوانه در عنصر اصلی فراگیر میسر می سازد.
در آخرین آثار علی نصیر، هر فیگور یا هر عنصر بعدی دارای پرسپکتیو انحصاری خود است. او با این تمهید توانسته است، تنهایی و تفرد انسان را در چشم اندازهای فرا صنعتی به بهترین طرز نشان دهد. با دیدن این آثار، این احساس به مخاطب منتقل می شود که هر کس و هر چیز در این دنیا، تنهاست. تمهید دیگری که برای او نشان دادن تنهایی انسان در چشم اندازهای فراصنعتی به کار برده است، حذف خط افق، در سازماندهی بصری تابلوهایش است.
اما انسان های وامانده و تنها در آثار علی نصیر، که جز خطوط کناره نما، هیچ چیز از آن ها باقی نمانده و دیگر هیچ خواسته و آروزیی ندارند، دیر زمانی است که فهمیده اند آرزوها نامحدود و دست نایافتنی اند، درست مثل خط افق. فیگورهای علی نصیر، که از فرط آگاهی و تنهایی، این گونه نگون بخت اند، دسترسی به رهایی و سعادت را همانقدر ناممکن می بینند که دویدن به سمت افق و رسیدن به خط افق را. فیگورهای تنها و نگون بخت ساکن در تابلوهای علی نصیر، دیگر به جهان آشنایی که با یک خط صاف به دو نیمه تقسیم شده باشد، یک نیمه در زیر پا و نیمه دیگر بر بالای سر، اطمینان ندارد.