ایران در جشنواره جوزف کنراد

نویسنده
مرضیه حسینی

» شرح/ گزارش یک جشنواره جهانی

 

نویسنده ایرانی با دو مترجم لهستانی

 

هفدهمین دوره جشنواره جهانی جوزف کنراد در کراکوی لهستان برگزار شد و نماینده ای که فستیوال از میان نویسندگان ایرانی برگزیده بود، تحت عنوان:” ایران، امکان ادبیات” سخن گفت و به پرسش های حاضران پاسخ داد.

کراکو که امسال از طرف یونسکو بعنوان شهرادبیات برگزیده شد، دومین شهر بزرگ لهستان است و د رنزدیکی اردوگاه معروف آشویتس قرار دارد. هر سال،همزمان بااین جشنواره بزرگترین نمایشگاه کتاب لهستان د راین شهر بر پا می شود. “ناچرا” یکی از معتبرترین انتشارت لهستان، د رجشنواره امسال ترجمه لهستانی کتاب “ نامه هایی به شکنجه گرم” نوشته هوشنگ اسدی را منتشر کرد که بعنوان نماینده ایران در جشنواره جوزف کنراد هم شرکت داشت.

جوزف کنراد را به سحر قلم‌اش می‌شناسند در زبان انگلیسی ولی تنها برای ادبیات نیست که حیرت‌انگیز است. او حیرت‌انگیز است چون تا شروع سومین دهه زندگی‌اش، نه در انگلستان زندگی می‌کرد، نه زبان انگلیسی را به‌درستی می‌دانست. هرچند خیره‌کننده‌ترین نگارش ادبی زمانه‌اش را عرضه می‌داشت و در عصر خود، تبدیل به غولی ادبی شد که کتاب‌هایش را تبدیل به کلاسیک‌هایی مدرن ساخت و امروز، همچنان کتاب‌هایش کلاسیک‌های زمانه‌اند و قلم‌اش، سحرانگیز باقی مانده است.

 

 

او در 3 دسامبر 1857 در بخشی از اوکراین متولد شد که در آن زمان، قسمتی از کشور لهستان بود. نوجوانی و جوانی‌اش را در دریا و سفرهایی به سرتاسر جهان گذراند تا درنهایت مقیم انگلستان شد و تمام وقت دیگر فقط نوشت تا زمان مرگ. امسال، بیش از 150 سال از تولد کنراد گذشته است و سرزمین مادری او، لهستان، برنامه اصلی هفدهمین نمایشگاه کتاب کاراکوف را به فستیوالی برای آثار، نوشته‌ها و بازخورد جوزف کنراد اختصاص داده است. هرچند این فستیوال خودش را محدود به ادبیات کنراد نمی‌کند و به بهانه او، سراغ اندیشه و فرهنگ‌های دیگر می‌رود.

نمایشگاه کتاب کاراکوف را وزارت فرهنگ کشور لهستان برگزار می‌کند. 600 ناشر و 500 مهمان شامل بر نویسنده، شاعر، ناشر، هنرپیشه و موسیقی‌دان در این دوره از نمایشگاه شرکت داشتند. از جمله برنامه‌های جشنواره  معرفی برندگان مهم‌ترین جوایز ادبی کشور لهستان، بود.

برنامه‌های فستیوال جوزف کنراد هم موازی با نمایشگاه کتاب کاراکوبرگزارشد و سلسله برنامه‌هایش از 21‌ام تا 27‌ام اکتبر، با عنوان رسمی “دومین دوره فستیوال بین‌المللی ادبی جوزف کنراد” در زبان‌های مختلف، مهم‌تر از همه زبان مادری کنراد، پی گرفته شد. هرچند فستیوال خودش را محدود نمی‌کند به اینکه برنامه‌هایی باشد برای بازخوانی آنچه کنراد بود و آنچه از او باز مانده است.

 

جهان‌های دیگر، زبان‌های دیگر

برنامه‌های فستیوال گوناگون هستند. فستیوال به نام جوزف کنراد برگزار می‌شود اما برنامه‌های فستیوال خودشان را محدود به نام کنراد نمی‌کنند. در فهرست اصلی برنامه‌های فستیوال، مواردی مانند “ادبیات و فیلم”، “ادبیات و هنر”، “صنعت نشر”، “بخش سورئال”، “مهمانان خارجی”، “مهمانان لهستانی”، “گالری عکس” و “مولتی‌مدیا” را می‌توان دید. کنراد در اینجا تبدیل به بهانه‌ای می‌شود برای گردشی بی حد و مرز در سرحدهای فرهنگ و ادبیات. همچنین برنامه‌های نمایشگاه کتاب کاراکوف نیز در کنار برنامه‌های فستیوال مقابل دیدگان تماشاگر قرار می‌گیرند. همان‌طور که در متن معرفی فستیوال آمده است:

اگر آدمی بخواهد در فرهنگ قرن بیستم بگردد و مبحثی بیابد که بانی بیشترین جدل‌ها باشد، قطعاً سراغ سوژه “تفاوت‌ها/بیگانگی‌ها” خواهد رفت. فیلسوف‌ها، تاریخ‌شناسان و محققان ادبی مدت‌ها بر طبیعیت تفاوت و بیگانگی به اندیشه مشغول شده‌اند و ظاهراً بعد از زمانی کوتاه، کنکاش خود را کنار گذاشته‌اند. آنچه در تفاوت نظر ما را جلب می‌کند، همچنین باعث وحشت هم ما می‌شود (وحشتی که برخی مواقع علت آن را نمی‌دانیم)؛ دیگر افراد است. آن‌ها به زبان‌هایی دیگر صحبت می‌کنند، به جهان‌هایی دیگر تعلق دارند، هرچند نزدیک به ما شده‌اند اما در همان زمان، در دوردست ما ایستاده‌اند. می‌گویند فرهنگی دیگر را نمی‌توان شناخت بااین‌حال مسافران و مترجمان را همین فرهنگِ بیگانه، جذب به خود می‌کند و تا آنجا پیش می‌رود که فرهنگ اصیل آنان برایشان غریبه شود.

… دومین دوره از فستیوال ادبی و بین‌المللی جوزف کنراد بر این اساس پایه گذاشته شده است که زبان‌ها و جهان‌هایی بی‌اندازه غنی در کنار جهان و فرهنگ ما قرار گرفته‌اند. اگر ما تمامی فستیوال ادبی خود را به محدود به کنراد نکنیم، پیر و بزرگ خودمان را بدون توجه رها کرده‌ایم که به کنکاش در فرهنگ‌های معاصر غرب رفت. او تمامی عمر را زیر پرچم‌های بیگانه گذراند، همچنین سراغ سرحد مرزهایی رفت که دور از دست تمدن غرب باقی مانده بودند (و بعدها به تصرف همین فرهنگ درآمدند)، او بیگانگی فرهنگ‌های دیگر و تفاوت‌ها را تجربه کرد. تجربه‌ای که در چنگِ هیچ نویسنده معاصر غرب بود و تجربه‌هایی بود که دیگر انسانی به آنان دست نیافته بود. امروز، ما فرهنگ‌های بیگانه را می‌فهمیم، تاریخ آنان را می‌شناسیم، اندیشه و کلام آنان را به زبان خود ترجمه می‌کنیم، خواه بخواهیم یا نه، ما دنبال گام‌های کنراد جلو می‌رویم، فصل‌هایی بیشتر بر شاهکار او می‌نویسیم.