آیا نتیجه از قبل مشخص است؟

نویسنده

» تحلیل لوپوئن انتخابات ایران

آرمین عارفی

به نظر می رسد که روند اجرای انتخابات ریاست جمهوری ایران از قبل نوشته شده. به دنبال حذف اصلاح طلبان از حیات سیاسی و پس از اعتراضاتی که علیه انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد در سال ۲۰۰۹ مطرح شد، و سپس کنار گذاشتن تدریجی رییس جمهور فوق محافظه کار و اردوگاهش به دلیل اتخاذ مواضع ضد اسلامی، اکنون به نظر می رسد که پیروزی به یکی از شخصیت های وفادار به رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای لبخند می زند.

فرد “منتخب” را می بایست بین علی اکبر ولایتی، مشاور او در امور خارجی، سعید جلیلی، نماینده مستقیم او در مذاکرات هسته ای، و محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، جستجو کرد. و این درحالی بود که در آخرین روز ثبت نام، صحنه هایی ایجاد شد که تنها جمهوری اسلامی قادر به خلق آنهاست. نیم ساعت قبل از اینکه مهلت ثبت نام کاندیداها به پایان برسد، دو “مزاحم” [از دید حکومت] یکی پس از دیگری سر از وزارت کشور در آوردند.

 

“جریان انحرافی”

ابتدا شخصیت “منحرف”، اسفندیار رحیم مشایی، دست راست احمدی نژاد و شخصیت مورد تنفر رهبر انقلاب از راه رسید. این مشاور نزدیک احمدی نژاد به دلیل دامن زدن به مسایل ملی گرایی ایرانی در تعارض به اسلام گرایی شیعه، به شدت مورد غضب روحانیون حکومت است. علی رغم هشدارهای بسیار، این شخصیت محافظه کار، با الهامات منجی گرایانه اش، درنهایت تصمیم گرفت رهبر را به چالش بکشد و به طور رسمی نامزدی خود را برای جانشینی احمدی نژاد تسلیم کند. او به عنوان آخرین دهن کجی به آیت الله خامنه ای، در زمان ثبت نام با شخص محمود احمدی نژاد به وزارت کشور رفت که از این حیث در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه است.

با این حال، در همان زمان و در ازدحام و شلوغی، یکی از شخصیت های سیاسی کهنه کار جمهوری اسلامی با عمامه سفید از راه رسید. اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور سابق، برخلاف انتظار تصمیم گرفت نامزد انتخابات شود. او به عنوان یکی از نزدیکان مؤسس جمهوری اسلامی، آیت الله خمینی، در غرب به عنوان یک محافظه کار میانه رو و درعین حال عملگرا شناخته می شود و یکی از شخصیت های پرنفوذ حکومت ایران است. او به ویژه طی دو دوره ریاست جمهوری اش [از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۷] یک کشور ویران شده بوسیله جنگ ایران و عراق را به لحاظ اقتصادی احیا کرد. ولی حمایت بیش از حد او از جنبش سبز در ژوئن ۲۰۰۹ به تدریج او را به حاشیه راند.

 

چراغ سبز رهبر

او به دنبال ازدست دادن ریاست مجلس خبرگان که نحوه عملکرد رهبر را تحت کنترل دارد، در سال ۲۰۱۲ شاهد دستگیری و زندانی شدن فرزندان خود طی چند ماه به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” بود. ولی نبود یک کاندیدای اصلاح طلب مورد اطمینان در انتخابات آتی [میرحسین موسوی و مهدی کروبی از دو سال پیش تاکنون در حصر خانگی بسر می برند و محمد خاتمی نیز درنهایت نامزدی خود را تسلیم نکرد] باعث شد تا او به صحنه وارد شود.

اردشیر امیرارجمند، مشاور عالی میرحسین موسوی و سخنگوی شورای همکاری راه سبز امید، در رابطه با نامزدی محمد خاتمی به لوپوئن گفت: “در مورد نامزدی محمد خاتمی، این  رهبر بود که به دلیل برنامه و ایده های او نخواست که نامزد انتخابات شود.” او در ادامه گفت: “ خاتمی شانس پیروزی و ایجاد تحول در کشور را داشت.” حالا رییس جمهور اصلاح طلب سابق، حمایت خود را از رفسنجانی اعلام کرده است.

ولی به گفته یک منبع موثق، درواقع این رهبر انقلاب بود که چراغ سبز خود را برای ورود رفسنجانی به مسابقه انتخاباتی نشان داد. این منبع می گوید: “رفسنجانی به دنبال تصمیم احمدی نژاد برای معرفی نامزد خود، تماسی ازطرف بیت رهبری دریافت کرد. یک نامزد پرشانس باید در برابر کاندیدای رییس جمهور قرار گیرد.” ولی درعین حال یک مانع بزرگ در برابر نامزدها وجود دارد: شورای نگهبان قانون اساسی، به عنوان نهادی قدرتمند تحت سلطه رهبر [او به طور مستقیم نیمی از دوازده عضو آن را انتخاب می کند]، وظیفه دارد صلاحیت نامزدها را بنابر سازگاری آنها با قانون اساسی تأیید کند. که البته خواسته های رهبر نیز در این میان لحاظ خواهد شد. در سال ۲۰۰۹ تنها چهار نامزد از ۴۵۰ نامزد ثبت نام کرده، تأیید صلاحیت شدند. امسال تعداد نامزدها به ۶۸۶ نفر رسید که ۳۰ نفر آنان زن هستند.

طبیعتاً نزدیکان رهبر از این مرحله عبور خواهند کرد  که قرار است نتیجه آن در تاریخ های ۲۲ و ۲۳ مه مشخص شود. یک منبع دیپلماتیک در خاورمیانه دراین خصوص می گوید: “کاندیداهای مختلف رهبر باید به نفع یک نفر از میان خود بیرون بروند. به این دلیل که آرای جمع شده بین نامزدها دیگر توزیع نشود.” برعکس، ناظران داخلی معتقدند که مشایی، کاندیدای مورد علاقه احمدی نژاد، هیچ شانسی برای تأیید صلاحیت ندارد. حال آنکه احمدی نژاد تهدید کرده که در صورت رد صلاحیت شخصیت مورد نظرش، انتخابات را برگزار نخواهد کرد. و رهبر نیز با یک پاسخ دندان شکن به او گفت که انتخابات، همانطور که مقرر شده، در تاریخ ۱۴ ژوئن برگزار خواهد شد.

 

بیداری جنبش سبز

این منبع در ادامه می گوید: “تصور انجام یک مقابله به مثل ازطرف احمدی نژاد کمی مبالغه آمیز به نظر می رسد. حکومت بلافاصله او را سر جایش خواهد نشاند، همان طور که برای بسیاری از دیگر مسؤولان ایرانی قبل از او اتفاق افتاده.” ولی آیا شخصیت آبدیده ای مانند رفسنجانی رد صلاحیت خود را خواهد پذیرفت؟ از دید سیاست شناس ایرانی، عبدالرضا تاجیک، چنین سناریویی مردود به نظر می رسد. او می گوید: “رد صلاحیت رفسنجانی به معنی پایان کار جمهوری اسلامی خواهد بود، زیرا این رییس جمهور سابق از مؤسسان حکومت است.”

رفسنجانی در غیاب نماینده ای ازسوی جنبش سبز امیدوار است که بتواند بخشی از آرای طرفداران این جنبش را به نفع خود جمع کند و بدین ترتیب تعداد شرکت کنندگان در رأی گیری را به شکل محسوسی افزایش دهد. اردشیر امیرارجمند می گوید: “جنبش سبز همچنان زنده است و صرفاً منتظر رسیدن زمان مناسب برای بیان افکار خود می باشد. اگر رفسنجانی کاندیدای مورد نظر جنبش سبز نیست، حداقل طی سال های اخیر به آن ابراز نزدیکی کرده. حال همه چیز بستگی به مسایل و موضوعاتی دارد که او در مدت کمپین اش به آنها خواهد پرداخت.”

 

“همه به جز احمدی نژاد”

با این حال، رفسنجانی ممکن است به دلیل تصویری که از وی به عنوان مفسد اقتصادی شناخته می شود، آسیب ببیند. درواقع او و خانواده اش در زمان ریاست جمهوری وی به ثروت قابل توجهی دست یافته اند که همین مسأله باعث شد تا او در انتخابات ۲۰۰۵ در برابر شخصی به نام محمود احمدی نژاد رأی نیاورد. همان منبع دیپلماتیک در خاورمیانه در ادامه می افزاید: “امروز شرایط دقیقاً برعکس شده. وضعیت اسفناک اقتصادی کشور به حدی رسیده که همه به «هر کس به جز احمدی نژاد»، یعنی درواقع «همه به جز مشایی» راضی شده اند.”

به هرحال، ورود رفسنجانی به کمپین انتخاباتی صحنه های پرشعفی را در کنار وزارت کشور ایجاد کرد؛ اشتیاقی که از زمان ژوئن ۲۰۰۹ مشاهده نشده بود. درحال حاضر به نظر می رسد که حکومت به هدف خود رسیده: ایجاد شور و اشتیاق سیاسی برای مهره های حکومتی چهار سال پس از ریختن خون مردم. ولی حکومت باید مراقب روزهای آینده باشد، چرا که ممکن است بسیار سخت ظاهر شوند. همان طور که عبدالرضا تاجیک می گوید: “بالاترین درجه حاکمیت هر کاری خواهد کرد تا کاندیدای موردنظرش پیروز شود.”

منبع: لوپوئن، ۱۵ مه