گزارش ♦ چهار فصل‏

نویسنده
ناصر محمدی

golpab.jpg

به مناسبت برپایی کنسرت در لندن ‏
‎ ‎گلپا، چهرۀ درخشان موسیقی ایران‎ ‎

عصر یکشنبه 6 اردیبهشت - 26 آوریل- کنسرت اکبر گلپا خواننده نامدار و صاحب سبک ایران به همراهی ‏هوشنگ ظریف، نوازنده برجسته تار همراه با هنرمندان دیگر در لندن برپا خواهد شد. ‏

این برنامه یکی از سلسله‌ برنامه‌هایی است که بنیاد فرهنگی و هنری توس برگذار می‌کند.‏
بنیاد توس که مؤسس و مدیر آن خانم جمیله خرازی است تا کنون برنامه‌های ویژه‌ای در زمینه معرفی فرهنگ ‏و ادب ایران زمین در لندن به اجرا گذاشته که با استقبال گسترده ایرانیان مقیم بریتانیا روبرو شده است. بنیاد ‏توس این بار برنامه‌ای را با حضور اکبر گلپا و هوشنگ ظریف همراه با شمار دیگری از هنرمندان به اجرا ‏می‌گذارد.‏

اکبر گلپایگانی «گلپا» مشهورتر و معروف‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. این استاد مسلم آواز ‏ایرانی که سبکی تازه را در آواز ایجاد کرد، نزدیک به پنج دهه در عرصه موسیقی فعالیت داشته و دست کم ‏سه نسل از ایرانیان با آوازها و ترانه‌های او زندگی کرده‌اند، عشق را شناخته‌اند، خاطرات تلخ و شیرین ‏زندگی را با آوازهای او در لوح جان نقش زده‌اند، و همچنان نه تنها سالخوردگان که جوانان نسل امروز نیز با ‏آوازها و ترانه‌های دلنشین گلپا، لحظه‌های ملکوتی را در دفتر زندگی ثبت می‌کنند.‏

گلپا که در خانواده‌ای هنرپرور به دنیا آمده بود در نوجوانی اصول اولیه آواز را نزد پدرش که با دستگاههای ‏موسیقی ایران آشنا بود آموخت. وی صدایی بسیار لطیف و دلشنین داشت که در عین حال از وسعتی شگرف ‏برخوردار بود. او پس از آموزش‌های اولیه نزد پدر، محضر استاد مسلم آواز نورعلی خان برومند را درک ‏کرد و ردیف‌های آوازی را فراگرفت و در سنین جوانی، از نظر آواز به پختگی رسید. از اساتیدی که بعد از ‏آن در کار گلپا اثر گذاشت و خود نیز بر آن تاکید می‌کند، زنده یاد ادیب خوانساری است که به نوبه خود سبکی ‏ویژه در خوانندگی داشت. بسیاری از اهل موسیقی بر این عقیده‌اند که سبک گلپا در کار خوانندگی همان سبک ‏ادیب خوانساری است. بی‌تردید شیوه ادیب خوانساری در شکل‌گیری سبک آواز گلپا بی‌تأثیر نبوده است، ولی ‏در حقیقت اکبر گلپایگانی، سبک ویژه‌ای در آواز به وجود آورد و عرضه کرد که پیش از او هرگز سابقه ‏نداشته و حتی تاکنون نیز گرچه برخی از خوانندگان کوشیده‌اند سبک او را اجرا کنند، امّا کمتر موفقیتی ‏نصیبشان شده است. سبک گلپا سبکی سهل و ممتنع است که اجرای آن برای هرکسی مقدور نیست. او لحن ‏ویژه‌ای را وارد آواز ایرانی کرد، لحنی پرسوز که از اعماق جان بر می‌خیزد و بر جان‌ها و دل‌ها زخمه ‏می‌زند. لحنی که در عین حال که پرسوز است، نشاطی عارفانه در دل بر می‌انگیزد. مانند خود عشق است. ‏‏«نشاط‌انگیز و ماتم زایی ای عشق ـ عجب رسوا کن و رسوایی ای عشق». علاوه بر این لحن ویژه، لطافت و ‏قدرتی مانند صدای گلپا، و تسلطی کامل بر گوشه‌ها و ردیف‌ها لازم است تا کسی بتواند این سبک را به ‏درستی اجرا کند.‏

امّا گذشته از این، یک برجستگی ویژه اکبر گلپایگانی، تنوعی است که در آواز به کار می‌برد که این تنوع را ‏تنها در اساتید بزرگی مانند بنان و فاخته‌ای و نیز خانم مرضیه بانوی بزرگ آواز ایران با آن صدای ‏جادویی‌اش می‌توان دید. این تنوع و گونه گونی موجب شده است که به عکس خوانندگان امروزی، هیچیک از ‏آوازهای او، حتی آوازهایی که در یک مایه و یک دستگاه خوانده، شبیه به یکدیگر نباشد و از این رو هر بار ‏در شنونده شوری دیگر بر می‌انگیزد. نغمه سه گاه را گاه از درآمد شروع می‌کند و به مخالف و مغلوب ‏می‌رسد، گاه از مغلوب آغاز می‌کند و به مویه و زابل و درآمد بر می‌گردد. و در دستگاههای دیگر نیز چنین ‏است.‏

این ویژگی‌ها، همراه با تحریرها و غلت‌های رنگارنگ و دلنشین، خصوصیت کم‌نظیری را به کار گلپا ‏می‌بخشد که در کمتر خواننده‌ای می‌توان سراغ کرد.‏

گلپا خواندن در رادیو ایران را د قیقاً از نوروز سال 1339 آغاز کرد. گرچه خود می‌گوید اولین آوازی که وی ‏در برنامه گل‌ها اجرا کرد شعر معروف «مست مستم ساقیا دستم بگیر» از شاعر نامدار بیژن ترقی است که ‏این شاید نخستین آواز در برنامه گل‌های جاویدان باشد. نخستین آوازی که دقایقی پس از تحویل سال نوروز ‏‏1339 پیش از ظهر از گلپایگانی از رادیو ایران پخش شد غزلی از خواجه شیراز بود که گلپا در سه گاه آن ‏را اجرا کرد «در خرابات مغان نور خدا می‌بینم ـ وین عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم».‏

پخش این آواز در آن زمان در سراسر ایران با استقبالی کم‌نظیر روبرو شد. این خواننده جوان که سال‌هایی را ‏نیز در ورزش سپری کرده بود به زودی نام خود را در کنار بزرگان آواز این سرزمین، نامدارانی چون ادیب ‏خوانساری، حسین قوامی (فاخته) و غلامحسین بنان و مرضیه ثبت کرد.‏

گلپا بعد از گذشت پنج دهه، هنوز با قوت و لطافت می‌خواند و دل‌ها را جذب می‌کند. توضیح درباره ترانه‌های ‏گلپایگانی و شیوه او در ارائه این رشته از موسیقی بحث موسع دیگری می‌طلبد که آن را به فرصتی دیگر وا ‏می‌گذاریم.‏

به مناسبت برنامه آواز گلپا و هوشنگ ظریف در لندن، گفتگوی کوتاهی را که سال‌ها قبل با او انجام شده ‏می‌آوریم تا با این چهرۀ ماندگار موسیقی ایران بیشتر آشنا شوید.‏

‎ ‎چه عاملی موجب شد که به برنامه گلها دعوت شدید؟‎ ‎
شبهای جمعه در حومه تهران در گلندوک در باغ منزل آقای نظام سلطان خواجه نوری که پیش از انقلاب سفیر ‏ایران در ایتالیا و خود فردی خیر و درویشی پیرو صفی علیشاه بودند، مجموعه‌ای از هنرمندان نامی گرد هم ‏جمع می‌آمدند. شبی من به همراه استادم نورعلی خان برومند به آنجا رفته بودم که آقای داوود پیرنیا سرپرست ‏برنامه گلها هم آنجا حضور داشتند. هنگامی که بنده به همراه آقای برومند قطعه‌ای اجرا کردم، آوازم مورد ‏پسند آقای پیرنیا واقع شد و بنده را به برنامه گلهای جاویدان دعوت کردند. در آن زمان در برنامه گلهای ‏جاویدان تنها سه خواننده سرشناس، ادیب خوانساری، غلامحسین بنان و فاخته ای یا همان قوامی حضور ‏داشتند که من چهارمین خواننده دعوت شده به برنامه گلهای جاویدان بودم.‏

‎ ‎اولین آوازی که برای گلها اجرا کردید کدام بود؟‎ ‎
اولین آوازی که برای گلها خواندم غزلی بود از سروده‌های بیژن ترقی با مضمون «مست مستم ساقیا دستم ‏بگیر».‏

‎ ‎شیوه ضبط برنامه گلها در آن روزگار چگونه بود؟‎ ‎
در استودیوی شماره 2 ساختمان مرکزی رادیو در میدان ارک تهران حاضر می‌شدیم که در آن چند میکروفون ‏و چند پارتی تور قرار داشت و به هنگام اجرای زنده برنامه‌ها ضبط می‌شد.‏

‎ ‎برنامه گلها چه تأثیری بر موسیقی ایران گذاشت؟‎ ‎
به نظر بنده مجموعه برنامه‌های گلهای رادیو موسیقی ایران را نجات داد. یعنی تمام استادان و نوازندگان بنام ‏گلچین شده بودند.‏

‎ ‎آیا شرکت شما در برنامه گلها تأثیری بر کیفیت کارهای بعدی شما داشت؟‎ ‎
هنگامی که بنده به برنامه گلها دعوت شدم آقای مشیر همایون شهردار که رئیس موسیقی رادیو بود به بنده ‏گفت: اگر می‌خواهی در این مجموعه آواز بخوانی باید کاری ارائه کنی که دیگران نکرده باشند. از این‌رو ‏آوازهایم با تکیه بر خلاقیت فردی به گونه‌ای ارائه می‌شد که همچون ترانه در خاطر مردم نقش می‌بست. ‏آوازهایی چون: «پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست» یا «مست مستم ساقیا دستم بگیر» و «ای ‏کاروان» یا «ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم» یا «امشب شده‌ام مست که مستانه بگریم» و غیره. ‏

‎ ‎آیا شما نقشی در انتخاب شعر و یا موسیقی داشتید؟‏‎ ‎
بله بنده شعر آوازهایم را خودم انتخاب می‌کردم و انتخاب نوازنده که پاسخ آواز بنده را بدهد هم با خودم بود.‏

‎ ‎چه خاطره ویژه‌ای از دوران همکاری با گلها دارید؟‎ ‎
پیش از ضبط برنامه دوم و یا سوم برنامه گلهای جاویدان بود که من به همراه پرویز یاحقی (نوازنده ویلن)و ‏فرهنگ شریف (نوازنده تار) و امیر ناصر افتتاح (نوازنده تنبک)با آقای پیرنیا تماس گرفتیم و گفتیم که ما در ‏احوال بسیار مساعدی برای اجرای برنامه هستیم. شب هنگام قرار شد که به محل استودیو برویم. بنده آن شب ‏آوازی در مایه ابوعطا با این غزل که «دل به سودای تو بستیم خدا می‌داند» خواندم. هنگامی که ضبط برنامه ‏تمام شد در خارج از استودیو دیدیم که آقای پیرنیا به همراه خانم روشنک (گوینده برنامه گلها) و آقای محبی ‏‏(مسؤول ضبط برنامه) از اجرای برنامه آنچنان متأثر شده بودند که اشک در چشمانشان جاری بود. آقای پیرنیا ‏خطاب به ما گفتند: بچه‌ها امشب ما را به خدا نزدیک کردید. این خاطره از بیاد ماندنی‌ترین خاطره‌های دوران ‏ضبط برنامه گلهای جاویدان بود.‏

‎ ‎شما در موسیقی ایران چه جایگاهی برای خود قائل هستید؟‎ ‎
البته این سؤال را باید از مردم و صاحب نظران بپرسید. اما ابتدا باید آواز را تعریف کنیم. در ابتدای کار ‏آوازخوانی، خواننده باید گوشه‌ها و ردیف‌های آوازی را نزد استاد بیاموزد. آموختن ردیف‌ها و گوشه‌ها به ‏منزله فراگیری چهار عمل اصلی در ریاضیات است که اگر چهار عمل اصلی را ندانید اصلا نمی‌توانید ‏مسأله‌ای را حل کنید. پس از آن است که به خواننده و یا نوازنده ای که ردیف ها و گوشه ها را فرا گرفته باشد ‏می گویند فلان خواننده و یا نوازنده ردیف‌دان است و بعد به مرور زمان این خواننده و یا نوازنده می‌شود ‏ردیف‌دان مجرب. اما نباید تنها در قالب ردیف‌ها و گوشه‌ها ماند بلکه باید خلاقیت‌های فردی را هم چاشنی کار ‏کرد تا اثری ماندگار و منحصر به فرد خلق شود. من در طول فعالیت هنری‌ام سعی کرده‌ام از خلاقیت‌های ‏فردی در این زمینه استفاده کنم و همانگونه که گفتم این امر منجر به این شد که مردم آوازهای بنده مانند ‏‏«مست مستم» را چون ترانه زمزمه کنند. اساساً خواندن آواز در قالب‌های از پیش تعیین شده کاری است که ‏هرکسی می‌تواند با تمرین و فراگیری اجرا کند ولی در نهایت راه به جایی نخواهد برد زیرا خواندن پنج آواز ‏در دستگاههای همایون و یا نوا و یا سه گاه به یک شکل، هنر و یا توانایی خاصی نمی‌خواهد. ‏

بنده سعی کردم که به عقب باز نگردم و کارهای جدیدی ارائه کنم. اجرا کردن کارهای گذشتگان به همان شکل ‏اولیه، خلاقیتی محسوب نمی‌شود چرا که گذشتگان آن آثار را به بهترین شکل ممکن، در زمان خودشان و با ‏توجه به حال و هوای حاکم بر زمان خودشان اجرا کرده‌اند و اگر بنا باشد هنرجو از استاد خود پیشی نگیرد ‏اصلا هنر پیش نمی‌رود همانگونه که در علم پیشرفت لازم است. اما درباره جایگاه خودم در موسیقی ایران ‏تنها به یادداشتی قدیمی از اواخر دهه 30 از زنده یاد روح‌الله خالقی اشاره می‌کنم. استاد روح‌الله خالقی زمانی ‏فرموده بودند:‏

در بهار سال جاری روزی سرپرست محترم برنامه گلها به من گفتند: به تازگی گلی یافته‌ام که رایحه‌ای خوش ‏و رنگی زیبا دارد. گفتم: شک نیست که در بهاران می‌باید در انتظار روئیدن گلهایی خوش‌بو و زیبا بود ولی ‏بفرمائید این گل زیبا در کجا روئیده و هم‌اکنون در کدام گلستان عطرافشانی می‌کند؟ در پاسخم فرمودند: این ‏گلی است که من در تهران یافته‌ام. گو اینکه نامش وی را از سرزمین دیگری معرفی می‌کند، اما من او را در ‏همین تهران خودمان یافته‌ام و به جرات می‌توانم بگویم الحق گلی دوست‌داشتنی است. نام این گل علی‌اکبر و ‏نام خانوادگی‌اش گلپایگانی است و همان‌طور که ذکر کردم در گلزار هنر گلپایگان به عرصه وجود گام ننهاده ‏بلکه در سال 1311 در تهران متولد شده و هم‌اکنون همه وی را گلپا می‌نامند. صحبت آن روز من و آقای ‏پیرنیا بنیانگذار و سرپرست برنامه‌های گلها به آنجا انجامید که ایشان نواری را که از صدای گلپا تهیه فرموده ‏بودند روی دستگاه ضبط‌ صوت نهادند و مدعای خود را در باب انتخاب گلی خوش رایحه به اثبات رسانیدند.‏

‎ ‎گلپا کیست؟‎ ‎

گلپا در خانواده‌ای زاده شده که تقریبا تمام افراد آن صدای مطلوب داشته‌اند. خودش می‌نویسد: دارای پنج برادر ‏و یک خواهرم که تمام آنها دارای صدای خوش می‌باشند.‏

آواز خواندن در خانواده ما ارثی است-چنان‌که پدربزرگم و پدرم هر دو از کسانی هستند که دارای صدایی ‏خوش بوده‌اند. ‏

گلپا از همان اوان کودکی بنا بر توصیه پدر به خواندن پرداخته و تحت توجهات و تعالیم وی بر مبانی موسیقی ‏آشنا گشته است. خودش نقل می‌کند: از کودکی دارای صدا بوده‌ام- مانند برادرانم پایه و اساس موسیقی را نزد ‏پدرم فرا گرفته و پس از آن نزد استاد نورعلی‌خان برومند ردیف موسیقی ایرانی را فرا گرفته‌ام.‏

نورعلی‌خان برومند یکی از مفاخر هنر موسیقی کلاسیک ایرانی است، از نوازندگان زبردست سنتور بود، ‏سه‌تار نیز می‌نواخت و ضرب هم می‌زد. وی از اساتید مسلم آواز ایرانی بود.‏

گلپا مدت شش سال نزد نورعلی‌خان تلمذ کرده و سپس شخصا به مطالعه پرداخته است. وی می‌نویسد: باید ‏یادآوری کنم مدت‌های مدید از نوارها یا صفحات آواز استاد فقید طاهرزاده استفاده کرده‌ام. در ضمن باید بگویم ‏آقای ادیب خوانساری هنرمند معروف حق زیادی به گردن من دارند و به نظر من ایشان بنیانگذار مکتبی در ‏آواز هستند که مشهور به مکتب اصفهان است. گلپا در زمینه سابقه تحصیلات خود می‌گوید: تحصیلات ابتدایی ‏را در مدرسه فرهنگ و اقبال و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان‌های بدر و نظام و پس از آن در دانشکده ‏افسری و علوم و پس از آن کلاس تخصصی نقشه‌برداری را در مدرسه نقشه‌برداری سازمان برنامه به پایان ‏رسانده‌ام و پس از آن دوره کارشناسی بانک را دیده‌ام. وی مدتی نیز کارشناس بانک رهنی بود.‏