برپایی نخستین مراسم روزجهانی زن درایران در سال ۱۳۰۰، درشهر رشت و به همت «جمعیت پیک سعادت نسوان»،(1) گواه قدمت حضورجنبش حق خواهانه ای است که با تجربه بیش از صد سال تلاش مسالمت آمیز برای دستیابی به برابری حقوقی، همچنان کوشاو پویا حرکت بطئی خود رادر جامعه حفظ کرده است . بسیاری از سنت های این جنبش برسلوک جنبش های اجتماعی تاثیر گذاشته و تا امروز موجب تعاملی مدنی وآموزش مدار میان این جنبش ها شده است . وقایع پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ که موجب شکل گیری جنبش سبز دموکراسی خواهی شد، جنبش های اجتماعی را با خیزشی سترگ و مردمی روبرو ساخت . جنبش زنان به منزله یکی از مطرح ترین جنبشهای اجتماعی موجود، تاثیرات ماندگاری از طریق دادودهش مفهومی وعینی با این جنبش برجا گذاشته است . این مقاله به بررسی اجمالی این تاثیرات می پردازد.
شکل گیری دوباره جنبش زنان در ایران به اوایل دهه هفتاد برمی گردد.در آن سالهای پس ازپایان جنگ باعراق و آغاز سیاست های تعاملی دولت درصحنه بین المللی و توجه به شرایط جهانی، فضای نسبتا بازی برای فعالیت هایی به وجود آمد که چهره ایران را در عرصه بین الملل موجه تر نشان بدهد. حضور جامعه مدنی قدرتمند و فعالیت تشکل های غیردولتی از زمره این فعالیت ها بود. بنابراین در این دوره اکثر نیروهای فعال به ویژه زنان توانستند با استفاده هشیارانه از این فضای کمابیش باز، تشکل های علنی و مستقل خود را برپا کنند. نهادها و سازمان های مستقل زنان از یکسو موجب تقویت جامعه مدنی شده و ازسوی دیگر ضرورت حضور خود را در جامعه مدنی تثبیت کردهاند.
بدین رو،جنبش زنان در بیست سال اخیر موفق به ایجاد نهادها و اجرای طرح های عظیم وماندگاری شده است که رد پای آن در جنبش دموکراسی خواهی به وضوح دیده می شود.
تاثیر جنبش زنان برشکل گیری و ادامه حیات جنبش های اجتماعی در ایران موجب شده است که غالبا از این جنبش به مثابه شاخص حضور جنبش های مدنی در ایران یاد شود. همانگونه که در میان جنبش های نوین اجتماعی جهان نیز نام جنبش زنان ایران حامل پیام و هویتی شاخص است .
زیستن معنایی جنبش زنان درمیان خانواده جهانی جنبش های نوین اجتماعی موجب تعاریفی یک سان و مصادیق این همانی از این جنبش ها ی مدنی و مسالمت آمیز میشود که همچون الگویی بومی حامل اندیشه ای جهانی است.
شکل گیری این جنبش ها برجنبش های دموکراسی خواهی جهان تاثیرزیادی داشته و روش و بینش این جنبش های نوین در زمینه حقوق مدنی ، محیط زیست،صلح،زنان، دانشجویان،کودکان و…همچون الگوهای سازگار در جنبش های دموکراسی خواهی جاری است. این جنبش ها از دهه های۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در اروپا و امریکا وسایر کشورهادر چارچوب گفتمان مدنی و حق خواهانه شکل گرفته اند. «این جنبش ها برعلیه خشونت وسلطه جویی اند و نه دولت محوربلکه جامعه محورند یعنی به دنبال براندازی این رژیم یا آن رژیم و یا گرفتن قدرت دولتی نیستند بلکه درپی فرهنگ سازی و تغییر در قوانین تبعیض آمیز و سامانه های تبعیض گرا، سلطه جووخشونت زا هستند.(…) آنها بیشتر درصدد فرهنگ سازی، تغییر و اصلاح قوانین، سیاست گذاری های جدید، زدودن سنت های ستم گرانه و تبعیض گر، و علیه خشونت و سلطه جوییاند. این جنبش ها نه دولت محور بلکه جامعه محورند. یعنی نه به دنبال براندازی این رژیم یا آن رژیم و گرفتن قدرت دولتی، بلکه درصددتغییر و تحول در سیاست ها، قوانین و سامانه های تبعیض گرا، سلطه جو و خشونت زا در تمامی نهادها و لایه های اجتماعیاند.(…) این جنبش ها ازجمله جنبش زنان به جای یک حزب یا یک سازمان رسمی و دستگاه مشخص تصمیم گیری، دارای چندین سازمان و گروه ها و هسته های کوچک و بزرگاند.(…) آنها دارای سازمان دهی متمرکزوسلسله مراتبی عمودی و آیین نامه های تدوین شده نیستندبا عضوگیری ونظام نامه مشخص و تدوین شده نیستند بلکه خصلتی شبکه ای دارند. به عبارت دیگرسیال، انعطاف پذیر و شبکه ای یا ژله ای هستند و نه حزبی وآهنین»(۲).
درایران نیز جنبش های دموکراسی خواهی از قواعد و سنت ها ی این جنبش ها بهره برده اند؛در این میان جنبش زنان ایران که خود همواره در پی آموختن از روشهای مدنی وخشونت پرهیزجنبش های جهانی در سازگاری با اولویت ها و سنت های بومی جامعه بوده است بیشترین تاثیر را بر جنبش دموکراسی خواهی داشته است. افزون برآن حرکت پیش رونده وهویت مند این جنبش از طریق تشکیل ائتلاف همگرایی ویا به تعبیری «مداخله فمینیستی» در فضای سیاسی انتخابات سال ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن آموزه هایی را به درون جنبش دموکراسی خواهی برده است.
از آن جمله میتوان به تاثیر گفتمان خشونت پرهیز و مطالبه محور ، تکثرگرایی و دگرپذیری در تشکیل ائتلاف های بزرگ، توجه به ساختارهای شبکه ای در همگرایی نیروها اشاره کرد.
از خشونت پرهیزی تا دادخواهی از خشونت های حکومتی
اولین رودررویی فعالان جنبش زنان با خشونت های پلیس در تجمع های مسالمت آمیز، از جمله اولین گردهمایی کمپین در میدان هفت تیر ویا - حمله خشونت بار به تجمع هشتم مارس ۲۰۰۶ در اولین سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، خود موجب تاکید و تکیه بر حق شهروندی در مقابله قانونی و مسالمت آمیز با خشونت شد. درواقع، دررودررویی فعالان جنبش زنان با خشونت های پلیس از کنش دوسویه قانون-مداربه جای مقابله های غیر منطقی و هیجانی استفاده شد. یعنی طرح شکایت از نیروهای مهاجم و جلب اذهان عمومی نسبت به حق شهروندی. درواقع کنشگران جنبش زنان با کمک وکلای خود.طرح این شکایت رابه نفع ترویج گفتمان حقوقی وحق شهروندی درروند «دادخواهی» ازمراجع قانونی و «مراجعۀ پیدرپی به مجراها ونهادهای قانونی » پیش بردند. که دراین بخش گروه «مادران کمپین» نقشی به سزا داشتند.
نمونه این روش را میتوان در مورد دادخواهی مادر سهراب اعرابی و دیگر جانباختگان جنبش سبز دید که از طریق نهادهای قانونی و شیوه های حقوق بشری در پی شناسایی و مجازات مسببین بودند. این روش به موازات روش عزاداری خیابانی «مادران عزادارپارک لاله»، درمجموع گفتمان قانون مدارو روش دادخواهی ازمراجع قانونی درمقابل خشونت های حکومتی را در جنبش سبزپیش می برد. وحتی موجب شد که خانواده زندانیان خطاب به مسولان و روسای قوه قضاییه نامه هایی حق طلبانه بنویسندو الزام پاسخ گویی آنان را نسبت به وضعیت زندانی هایشان یاد آور شوند…
تکثر گرایی ودگر پذیری در ائتلاف
تنوع نیروها در جنبش سبز دموکراسی خواهی موجب شده که گاه آن را جنبش رنگینکمانی نیز بنامند. این تنوع با ارجاع به مدل مشابه در جنبش زنان نشان از تداوم سنت تکثر گرایی این جنبش در جنبش دموکراسی خواهی است تکثرو تنوعی که در بیشتر ائتلاف های زنان کنشگردر ده ساله اخیردیده می شود. که به عنوان نمونه از «جمع هماندیشی»(۱۳۸۴) آغاز میشود، در «کمپین یک میلیون امضا»(۱۳۸۵) با آزمون وخطا پیش می رود ،در «ائتلاف لایحه خانواده» (۱۳۸۷)بازسازی می شود، در «همگرایی زنان برای طرح مطالبات» (۱۳۸۸) با قدرت و گستردگی بیشتردر فضای سیاسی رخ می نماید، وبعدتر با «همگرایی سبززنان»(۱۳۸۹) زمینه پیوندهویت مند با جنبش دموکراسی خواهی را ایجاد می کند. آنچه موجب اجتماع واحد این طیف های متنوع شددراصل توافقی عمومی برای مطالبه ای مشترک بود . مطالبه ای که صرفنظر از تمامی تفاوت ها و اختلاف نظرها،همچون اولویتی عینی و ملموس موجب بروزعمل اجتماعی واحد میان نیروهای متنوع گشته بود. مطالبه ای که طی سالها در میان گروه های مختلف زنان به بحث گذاشته و صیقل خورده بود و با عبور از تفاوت های موافقان و مخالفان همچون فصل مشترکی ازمیان آمال اجتماعی آنان سر بر میکشید.
همگرایی نیروها
جنبش برابری خواه زنان با آگاهی از کارآیی شبکه های همگرا که از طریق ائتلاف های پیشین شناسایی کرده و محک زده بود، موفق به تحکیم زیرساخت های جامعه برای تحقق دموکراسی و تاثیر گذاری برجنبش دموکراسی خواهی شده است. شبکه هایی که حتی پیش از تشکیل ائتلاف هم اندیشی از طریق محافل خصوصی به طور غیررسمی شکل گرفته بود و بعد ازآن از طریق نهادهای غیردولتی همچون «مرکز فرهنگی زنان» (۱۳۷۹) شناخته وسازمان یابی شده بود و از طریق ائتلاف هایی همچون هماندیشی، منشورزنان، کمپین یک میلیون امضا ، مادران کمپین، مادران صلح، لایحه خانواده وهمگرایی زنان گسترده شده و در ارتباطی شبکه ای و سیال باهم قرارداشتند.این نهادهای مستقل و مرتبط با هم در«شبکهای همگرا» با حرکتی تدریجی زیرساخت های جامعه را برای استقبال ازدموکراسی آماده ساختند. در این نهادهای کوچک ساخته شده به دست زنان، سازماندهی و مدیریت و سیاست های راهبردی تجربه شده است ؛ آموزه هایی که در جنبش های اجتماعی وجنبش های دموکراسی خواهی، همپا و حتی بیش از نقش رهبری اهمیت دارد.
طرح دوباره مطالبات زنان در دوران انتخابات از طریق ائتلاف همگرایی با مطالبات جنبش دموکراسی خواهی پیوند خوردبه طوری که سه کاندیدا از میان چهار کاندیدا پس از دیدار با نمایندگان همگرایی زنان پاسخگویی به مطالبات زنان را دربرنامه انتخاباتی خود اعلام کردند.(۳) ومتعاقبا درمنشور جنبش سبز نیز اشاره روشن و مشخص به حقوق زنان گواهی است بر تاثیرحضور نهادها وشبکه های ارتباطی و ائتلاف های زنان در شکل گیری جنبش های دموکراسی، آن چه فقدانش برای مثال در لیبی موجب شد که نسبت حرکت بهاره آن جامعه با بهار آزادی تعریف نشود وحضورش نیز در مصرموجب شد که حرکت سلفی گونه دولت جدید مورد اعتراض گسترده بازیگران اصلی جنبش دموکراسی خواهی قرار گیرد.
جنبش دموکراسی خواهی حامل پیام جنبش های اجتماعی
درواقع جنبش سبزهمچون مثالی عینی برای جنبش عام دموکراسی خواهی، حامل بخشی از پیام های جنبش های اجتماعی و مشخصا جنبش زنان بود که با هویتی مستقل چهارسال پیش از آن مهرحضور خود را با طرح مطالبات برابری خواهانه در جامعه و با استفاده از فضای خیابان بردرودیوار شهرکوبیده بودند. در واقع آنچه ما پیش از این در خیزش های گسترده عمومی شاهد بوده ایم جضور «زنان در جنبش ها» بوده است. اما این بار به مدد تلاش های برابری خواهانه و حضور مستقل و هویت مداری که از کمپین آغاز و در همگرایی جاری شده بود، سخن از حضور «جنبش زنان» در جنبش سبز دموکراسی خواهی است.
این جلوه جسورانه نه تنها محصور در حضور فیزیکی کنشگران بلکه به معنای کاربست گفتمان های غالب و نیز سلوک وآداب مبارزاتی جنبش زنان دربستر این جنبش هاست. آموزه هایی که جاری شدن آن ازچشمه جوشان جنبش زنان در بستر جنبش دموکراسی خواهی، بی تردید موجب پایداری و تداوم آن خواهد شد.
۱.منصوره شجاعی. «حکایت ۸۷ سال برگزاری هشتم مارس درایران».زنگ سوم. نشریه داخلی مدرسه فمینیستی. اسفند ۱۳۸۷. صص.۱۴ـ۲۰.
۲. نیره توحیدی. «جنبش زنان ایران دربسترجنبش سبز»در تحولات سیاسی ومبارزات دموکراتیک. بیست ویکمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران. پاریس. فرانسه.۲۰۱۰. ویراستار گلناز امین. کمبریج: بنیاد پژوهش های زنان ایران.
۳. بیانیه آقای کروبی و منشور جنبش سبز