انتخابات ریاست جمهوری رفراندوم هسته ای بود

نویسنده
نازنین کامدار

» اصولگرایان به جان هم افتادند

شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری، موجی از درگیری و پرخاش را بین سایت های حامی این جریان در پی داشته است. بیشترین حمله را هم سایت های وابسته به محمدباقر قالیباف کرده اند که واکنش تند سایت ها و چهره های وابسته به جلیلی را در پی داشته است.این سایت ها ضمن فحاشی به کاندیداهای جریان اصولگرا، انتخابات ریاست جمهوری را نیز به نوعی رفراندوم هسته ای دانسته اند.

از برآیند نزاع طیف های اصولگرا اینطورمشخص است که محمدباقر قالیباف،سعیدجلیلی و علی اکبر ولایتی را عامل اصلی شکست خود می داند.
شهردار تهران که بزرگترین کمپین تبلیغاتی را با بودجه ای سنگین و طی سالها راه اندازی کرده بود، در انتخابات نتیجه ای ضعیف گرفت و حالا علت این شکست را عدم همراهی سعید جلیلی و علی اکبرولایتی برای رسیدن به ائتلاف می داند و معتقد است که این دو نفر با کنار نرفتن از صحنه انتخابات باعث شکست او شدند.
در همین راستاروز گذشته سایت های وابسته به شهردار تهران حملات متعددی را به سعید جلیلی و علی اکبر ولایتی شروع کردند که با واکنش سایت های حامی این دو رو به رو شده است؛حملات و دعواهایی که مدت هاست در بین محافل این جریان وجود داشته و پس از شکست سنگین روز جمعه سرباز کرده است.
ریشه دار بودن این دعوا زمانی مشخص تر شد که وحید یامین پور، مجری تندروی تلویزیون و از اعضای حلقه پایداری طی مطلبی در سایت رجا نیوز، در واکنش به “خیانت کار” نامیده شدن عوامل موسوم به “حزب اللهی” از سوی طرفداران قالیباف نوشت: “امیدوار بودم پیام دیشب رهبر انقلاب، زبان دراز شماتت کنندگان را ببندد؛ اما ظاهرا عصبانیت آنها بیش از تصور ماست. کار را به بددهنی و توهین به علما هم کشانده اند. اما چرا تقلب گفتمانی برخی اصولگرایان با مفهوم بی مبنای «صالح مقبول» چنین شکستی خورد؟ حتی عموم مردم می دانستند که با آمدن هاشمی یا نماینده ی او به انتخابات، رأی «معیشتی» و خاکستری مردم به سمت او خواهد رفت. آیا فهمیدن این مسأله کار سختی بود؟ و مگر قالیباف و ستادهایش پس از ثبت نام هاشمی در انتخابات برای دو روز کامل به کما نرفتند و مگر او به یکباره در موضع حمله به هاشمی درنیامد تا تمایزی قلابی میان خود و او درست کند؟آیا مشاوران قالیباف می خواستند از او برساخته ای خنثی و بی خاصیت بسازند که نه دل حزب الهی ها را به سمت خود بکشد و نه نظر معیشتی ها را جلب کند؟! او از پیش باخته بود. تونل ها و بزرگراه های تهران نه برای امت حزب الله مهم بود و نه برای اصلاح طلبان مهمتر از مفاهیم پربسامدشان مانند آزادی ونه کافی برای جلب آراء معیشتی. که اگر غیراز این بود بعد از خارج شدن کلمه ی «گاز انبر» از دهان حسن روحانی، همه ی زحمات تبلیغاتی شان به باد نمی رفت”.
یامین پور افزوده است:“حالا که انبوه رسانه ها و نظرسنجی و نظرسازی ها نتوانست برساخته ی رسانه ای قالیباف را «صالح مقبول» کند، زبان به شماتت کسانی می گشایند که عریان بودن پادشاه را نشان داده اند. ما از رای دادنمان به جلیلی پشیمان نیستیم. دست کم گفتمان اصیل انقلاب نماینده ی درخوری داشت. نماینده ای که برساخته ای رسانه ای نبود. ما دربرابر معیارهای روشن رهبری، تقلب گفتمانی نکردیم تا با تعبیر بی مبنای صالح مقبول، همه چیزمان بر باد نرود. همه ی شرکت کنندگان در انتخابات مأجورند ولی آنانکه امروز از فرط عصبانیت زبان شماتت بر حزب الله گشوده اند، عرض خود می برند و عقوبت آخرت می خرند. بدترین کار در این شرایط شماتت همدیگر است. اما ظاهرا این جماعت مدعی نیت کرده اند که تمام عقده ها و کینه هایشان را سر رفقای ما خالی کنند. این نامردی است. نیتم از نوشت این متن همین بود”. 
وی که این متن را در صفحه “فیس بوک” هم خود گذاشته، ظاهرا پس از دریافت اعتراضات فراوان، چنین نوشته است:“کسانی که همچنان بخواهند زبان به شماتت دراز کنند و بی ادبی کنند بلاک می شوند.”
از سویدیگر سایت “فردا” ، نزدیک به قالیباف، روز گذشته طیچند یادداشت و مقاله در مقام پاسخگویی به پوریامین،سعید جلیلی را “متحجر” خواند و از سایت “رجانیوز” با نام “ارگان سایبری تحجر” یاد کرد.
سایت فردا در مطلبی با عنوان “سونامی جلیلی چه شد؟”، نوشته است: “در تاریخ اسلام متحجر زیاد بوده است اما در دوره فعلی این جماعت «متحجر منافق» الحق نوبر اند! مصداق عینی این بیان را در منطق خوارج مآبانه وحید یامین پور می توان به عینه مشاهده کرد. او در مطلبی که در صفحه شخصی خود نوشته و ارگان سایبری تحجر(رجا نیوز) آن را با آب و تاب نشر داده است برای فرار از پرسش های منطقی بدنه اصولگرایان که روانه فرقه پایداری و لیدر آن شده است. به بافتن مطالبی پرداخته است که اوج فاجعه حاکم شدن این تفکر در هشت سال گذشته و چرایی انتخاب امروز مردم را عیان می کند.در این نوشته جدای آنکه حاوی پای فشردن بر شبه شرعیات متحجرانه پیشین است، شامل فحاشی و تهمت به قالیباف نیز هست که هم بارها به آنها پاسخ مقتضی داده شده است وهم تجربه نشان داده تحجر و دگماتیسم گوشی برای شنیدن آن ندارد و اساسا سرنگونی اصولگرایان از همین تفکر و همین بی اخلاقی ها آغاز شد تا جایی که حضرات اصولگرا از ترس فحاشی فرقه پایداری جرات حمایت از قالیباف راپیدا نکردند. بنابراین جواب دادن به عناصر حقیری که مدام بر حقارت خود پای فشاری می کنند. امری عبث است.اما در این میان یک سئوال می ماند که بهتر است به تعبیر امام این «متحجرین احمق» به آن توجه کنند:سونامی گزینه مقاومت چه شد و «ظرفیت» جریان اصولگرایی را چه کسانی به هدر دادند و کدام تفکر کشور را به مرحله ای رساند که مردم از ترس کاندیدای پایداری رای متفاوتی را به صندوق بریزند؟”
این سایت در مطلب دیگری با عنوان “تف بر بصیرت شما”، ضمن نام بردن از افرادی چون “رسایی، روانبخش، جلالی، آقاتهرانی، سقای بی‌ریا، حسینیان، پناهیان، کوچک‌زاده، نقدی، رامین و … ” می نویسد:“این جماعت افراطی نام خود را عمار گذاشته اند اما اینها را که می‌بینم یاد جماعتی می‌افتم که خون به دل مولایمان علی کردند. سالهاست که این آدم‌ها، با فهم نادرست خود از سیاست و جامعه، بدترین و سنگین‌ترین هزینه‌ها را به نظام و انقلاب و رهبری تحمیل کرده‌اند.آخر به کدام ویژگی ممتاز این آدم‌ها دلخوش باشیم وقتی الفبای سیاست را نمی‌دانند؟کاش لااقل نشانه‌ای از فهم و درک سیاسی شان را می‌دیدیم و امیدوار می‌شدیم. اما وقتی نهایت فهم سیاسی شان این است که چفیه نامزدها را نشانه پیروزی گفتمانشان می دانند؛ دیگر چه توقعی از آنها داشته باشیم؟! علی‌رغم همه اینها، من خوشحالم. خوشحالم از اینکه حجت و تکلیفشان بی‌اعتبار شده و حنایشان بی‌رنگ. خوشحالم از اینکه جایگاه واقعیشان را در جامعه فهمیدند، اگر چه با هزینه‌های زیاد.البته این آدمها اعتماد به نفسشان بالاست. مطمئنا کم‌کم طلبکار می‌شوند و مسئولیت اصلی شکست را متوجه همه میدانند جز خودشان! ولی خورشید حقیقت همیشه پشت ابر نمی‌ماند. بالاخره هستند کسانی که جرات کنند و بصیرت کاذب اینها را به چالش بکشند. هستند کسانی که شهامت استیضاح آنها را داشته باشند. هستند کسانی که از آنها بپرسند چرا جامعه را به چنین وضعیتی رساندید؟ چرا این همه هزینه را به نظام و انقلاب تحمیل کردید؟ چرا به همه برچسب زدید و دایره خودی‌ها را تنگ و تنگ‌تر کردید؟ چرا نتیجه بصیرت شما، بازگشت دوباره خاتمی و هاشمی شد؟ چرا نتیجه فهم شما، پیروزی کسانی شد که چهار سال تمام به آنها فحش می‌دادید؟ آخر این چه بصیرت و چه حجتی بود که هاشمی رد صلاحیت شده را دوباره به قدرت بازگرداندید؟ اف بر بصیرت شما…”.

سایت “شفاف”، دیگر ارگان وابسته به قالیباف هم در مطلبی تند اینچنین می نویسد:“به اصلاح‌طلبان تبریک می‌گوییم. آنها لااقل چهار تا آدم فهمیده‌ی باسواد دارند که بنشینند و شرایط را بسنجند و براساس واقعیات تصمیم بگیرند. ولی ما دلمان را به چه کسی خوش کنیم؟ به زاکانی که با یک درصد رای نداشته‌اش، برای هاشمی رجز می‌خواند و دم از اشتراک گفتمانی می‌زند و هر روز با این و آن ائتلاف می‌کند؟ به پناهیانی که هنوز اصلحش را نشناخته و اظهارنظر صریحش را خصوصی می‌داند؟ به حداد عادلی که با دو درصد رایش، کنار می‌رود و منتش را بر سر جریان اصولگرایی می‌گذارد ولی حاضر نیست اسم کسی را ببرد؟ به ولایتی که شعار دولت اخلاقی سر می‌دهد وزیر تعهد اخلاقیش می‌زند؟ به آقای یزدی که ولایتی را بعد از آن همه سوتی در مناظره، اصلح می‌داند؟! به سعید جلیلی که دنبال گفتمان انقلاب است و انقلاب را ذبح می‌کند؟ به آقای مصباح که نتیجه تصمیمات سیاسی ایشان را در سال‌های اخیر یکی بعد از دیگری دیده‌ایم؟ به چه کسی؟ اینها باید پاسخگو باشند. اینهایی که با دست خودشان شکست اصولگراها را رقم زدند. اینهایی که از نظرسنجی‌ها و آرای خودشان خبر داشتند، اما گفتند نظرسنجی ملاک نیست. اینهایی که می گفتند انتخابات برای ما طریقیت ندارد و فقط موضوعیت دارد. اینهایی که موج روزهای آخر را دیدند، اما باز هم کنار نرفتند! اینهایی که با لجاجت و خیانت خود بازی برده را به باخت تبدیل کردند. این کارشان جز خیانت چه اسم دیگری دارد؟آقایان! بزرگان! بزرگواران! به ما حق بدهید که دیگر به شما و بصیرت و حجت شما اعتماد و اعتقادی نداشته باشیم. چند سالی هست که فهمیده‌ایم این مملکت فقط یک صاحب دارد و اگر او نبود، شماها یک روزه بساط حکومت را جمع می‌کردید. چرا با ندانم‌ کاری‌هایتان به انقلاب و اصولگرایی ضربه زدید؟ چرا عقل و تدبیر و مصلحت را قربانی کردید و آنرا مغایر با حجت شرعی دانستید؟ چرا به نظرسنجی‌ها توجهی نکردید؟ مگر می‌شود آدم چشمانش را بر واقعیات ببندد و از اطرافش بی‌خبر باشد؟ مگر مصلحت بد است؟ مگر درک شرایط جامعه و توجه به مصالح نظام، حجت نیست؟ مگر اتخاذ تصمیم درست ولو مخالف نظر شخصی، تکلیف نیست؟ این توقع زیادی است از شما نخبه ها که مصلحت و حساسیت اوضاع را بسنجید و در نظر بگیرید؟ یعنی حجت شرعی و تکلیفتان این بود که مملکت را دودستی به نیروی هاشمی، تحویل بدهید؟ پس چرا این همه ادعای بصیرت دارید؟ جلیلی چرا؟ سعید جلیلی معنی نظرسنجی‌ها را نمی‌دانست؟ مگر شعار و ادعایش دفاع از گفتمان انقلاب و مقاومت نبود؟ چرا بخاطر حفظ همان گفتمان کنار نرفت؟ این چه دلیلی جز قدرت طلبی و خیانت دارد؟ این آدمها و مشاوران و بزرگانشان باید پاسخی قانع کننده برای رفتار خود پیدا کنند، وگرنه فردای قیامت بخاطر هزینه‌هایی که به نظام و رهبری وارد کردند، شرمنده می شوند”.

سایت “شهردار” هم در مطلبی به ولایتی حمله کرده و نوشته است:“مردم نشان دادند که سهم آقای ولایتی از آرا به آن میزانی نیست که ایشان بخواهد اصول وحدت را به خاطر آن زیر پا بگذارد. ولایتی و دیگران می‌توانستند با انصراف خود و سایر گزینه‌های اصول‌گرایی از انتخابات، به یکتایی نامزد مورد نظر ائتلاف پیشرفت نائل شوند تا در برابر موج ایجاد شده جریان مقابل قامتی استوار نشان دهند، اما نه تنها این مهم صورت نگرفت بلکه دوستان پرادعا، داعیه محق بودن را نیز بر خود جاری می‌دارند. در نهایت می‌توان گفت، ملت ایران نشان دادند که خبر مهم‌شان به علی‌اکبر ولایتی چیست: حضور پرشوری که در آن علی‌اکبر ولایتی از آخِر دوم شد! و این یعنی آقای ولایتی خبر مهم‌تان برای مردم چندان هم مهم نبود که با این میزان رأی مواجه شدید!”
روزنامه “تهران امروز” نیز که به قالیباف نزدیک است در سرمقاله خود نوشت:“آقای جلیلی شما به قول خودتان و حامیان دوآتشه‌تان به تکلیف‌تان عمل کردید؟ فقط پرسش ما از شما این است که واقعا به تکلیف‌تان عمل کردید که انتخابات ریاست قوه اجرایی را به یک رفراندوم هسته‌ای تبدیل کردید؟! به تکلیف‌تان عمل کردید که باعث شدید از این پس برداشت همنشین خارجی شما این بشود که ایده مقاومت و کوتاه نیامدن از حق هسته‌ای فقط از سوی چهار‌میلیون و اندی ایرانی حمایت می‌شود؟! برادر گرامی! آقای جلیلی! پاس گل آقای روحانی را شما زحمت کشیدید. برادر عزیز! باید بدانیم که تکلیف همیشه به فعل نیست که برخی اوقات به ترک فعل است”. 
سات فرارو هم از ارسال پیامک طنزی از سوی هواداران قالیباف به دیگر محافظه کاران خبر داده که چنین مضمونی دارد: “مدرسان شریف(آموزش کنکور) برگزار میکند؛
ائتلاف چیست؟
چگونه پایبند ائتلاف باشیم؟
ائتلاف در شرایط خاص
ترجیح منافع حزب بر منافع شخصی
دوره خصوصی برای آقایان ولایتی و جلیلی با تخفیف ویژه توسط استاد عارف”.
در همین حال، با توجه به حجم انتقادات قالیباف از رقبای محافظه کار خود و واکنش آنها به وی، روز گذشته شایعاتی مبنی بر عدم حضور او در محل کارش یعنی شهرداری تهران منتشر شد؛ شایعاتی که حتی از دیدار آیت الله خامنه ای با او و دلداری اش حکایت داشت.البته این شایعات بلافاصله از سوی شهرداری تکذیب و اعلام شد که وی به محل کار خود رفته است.

سایت صراط اما سعی کرده این جریانات را به آشتی دعوت کند و نوشته است:“هنوز دست به دست هواداران سعید جلیلی -همان کاندیدایی که در صدد ایجاد سونامی بود- پیامک های تخریبی علیه قالیباف به یکدیگر ارسال می کنند و قالیبافی ها - همانهایی که مدعی بودند در نظر سنجی ها اولند- گوشه و کنایه به گفتمان انقلاب می زنند.تو گویی انتخابات را برده ایم و با خیالی آسوده مشغول تضعیف و بیرون راندن یکدیگر از دایره قدرتیم. حتی با وجود این شکست مفتضحانه همچنان در خواب به سر برده و یادمان رفته در کجای میدان قرار قرار گرفته ایم”.