احمدی نژاد، مسوول هر ضربه ای به ایران

نویسنده

po_memarian_01.jpg

امیدمعماریان

ماشاء الله شمس الواعظین، روزنامه نگاروتحلیلگرسیاسی، در مصاحبه با روز می گوید “اگر به ایران کوچکترین ‏ضربه ای زده شود، وی اولین وآخرین مقصر آن را ادبیات دولت احمدی نژاد می داند که موفق شده برای ضربه ‏زدن به منافع ملی کشوردستاویزهای لازم را درحوزه حریق ایجاد کند”. وی در این گفت وگو همچنین به نقد ‏ادبیاتی پرداخته که محمود احمدی نژاد در برابر منتقدان خود برگزیده است.

shamsolvaezin.jpg


رییس جمهوری اسلامی طی روزهای گذشته “جیغ بنفش” برخی مخالفان را به دلیل “نیشگون های از زیر” خود ‏دانسته و در بخش هایی ازسخنرانی اش در خراسان، مخالفان خود را “بزغاله” خوانده بود.‏

گفت وگوی روز را با شمس الواعظین درزیر می خوانید: ‏

‎ ‎طی دوسالی که از انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری می گذرد، ایشان گاه به گاه اززبانی ‏برای توصیف وضعیت منتقدین خود استفاده کرده اند که درجامعه سیاسی ایران ـ علی رغم همه بدزبانی ها ‏واعمال شگفت انگیز ـ بی سابقه به نظر می رسد. چنین زبان نا سیاستمدارانه ای چه خاستگاه و ریشه هایی ‏دارد؟‎ ‎

ادبیات وزبان آقای احمدی نژاد نه تنها درارتباط منتقدین بلکه درارتباط با همه چیز وحتی با نزدیکترین ‏همکارانشان در دولت نیز،ادبیات یک دولتمرد نیست بلکه ادبیات به اصطلاح یک رهگذرخیابانی است که به طور ‏اتفاقی وتصادفی مسیرش به خیابان پاستور خورده ورفته به کاخ ریاست جمهوری. بنابراین چه درعرصه بین ‏المللی وچه درعرصه داخلی ادبیات ریاست جمهوری ادبیات رهگذرانه است. دوم آنکه آقای احمدی نژاد از اول ‏پدیده ای به نام منتقدین ومخالفان واپوزیسیون را درک نکرده که موقعیت شان درهرکشوری برای استحکام بخشی ‏واطمینان دهی به آینده سیاسی چقدر اهمیت دارد و چقدر می تواند امنیت سیاسی کشور را افزایش دهد. درنتیجه به ‏دلیل فقدان این آگاهی ها، از ادبیات رهگذران برای مقابله با مخالفان سیاسی استفاده می کند. علاوه بر این آقای ‏احمدی نژاد از بدو روی کار آمدن از یک مشکل رنج می برده واین تبدیل شده است به یک عقده که درروانشناسی ‏رفتاری به آن می گویند عقده “خودکم بینی” یا عقده حقارت. ایشان از بدو روی کار آمدن تا کنون به وسیله هیچ ‏کدام ازنخبگان سیاسی، اجتماعی وفرهنگی به رسمیت شناخته نشده است. نه تنها خانواده بین المللی بلکه نخبگان ‏داخلی نیز به دلیل عدم شناختی که در مورد وی داشته اند و بی هویتی که درشخصیت ایشان دیده اند وگفتمان خشن ‏وخشونت زده ای که به کار می برد او را به رسمیت نشناخته اند. آقای احمدی نژاد از این وضعیت خود درمیان ‏نخبگان ایران ومخالفان آگاهی دارد و درنتیجه سعی بر واکنش های مبتنی بر عقده گشایی برحقارت می کند وبه ‏این ترتیب ازطریق حمله به آنان درمیان نخبگان اعلام به موجودیت می کند. حال آنکه درمیان نخبگان، احمدی ‏نژاد عدد ورقمی را تشکیل نمی دهد. این نکته را باید بفهمیم که آقای احمدی نژاد درمیان نخبگان سیاسی موقعیتی ‏ندارد واین متکی برداده های مختلفی است.‏

‎ ‎با این وجود طرفداران دولت براین اعتقادند که حضور محمود احمدی نژاد درکرسی ریاست جمهوری ‏درداخل وخارج کشور با اقبال زیادی مواجه است. بخصوص درعرصه خارجی که اتفاقا وقت زیادی هم صرف آن ‏می کنند…‏‎ ‎

هیچ نوع موقعیت نخبه گرایانه و برتری که مردم را درپی ایشان بکشاند وجود ندارد. ضمن اینکه حرف های آقای ‏احمدی نژاد دربازار سیاسی ایران، برخلاف بازار سیاسی بین المللی، شنونده های بسیار کمی دارد و درنتیجه ‏همین توصیف مخالفان خودشان به بزغاله را من ازشما شنیدم. این به این معناست که بنده ژورنالیست حرفه ای ‏که باید حرف ها ومقالات سیاسی کشور را از نزدیک دنبال کنم او را از بین حرف هایی که باید بشنوم، خط زده ام ‏چه برسد به بقیه افکارعمومی و دیگر نخبگان و تاثیرگذاران اجتماعی. لذا بازارشنیداری حرف های آقای احمدی ‏نژاد درصحنه اجتماعی ایران به شدت کساد است. اما با توجه به تاثیرات بین المللی، درصحنه بین المللی حرف ‏هایش مورد توجه قرارمی گیرد. آن هم برای دستاویزقراردادن حرف های رییس جمهوری به منظور افزایش ‏فشاربر ایران جهت پذیرش پاره ای ازمعادلات مورد نظر ایالات متحده آمریکا ومتحدانشان.‏

‎ ‎آقایان خاتمی واحمدی نژاد هر دو درعرصه بین المللی مورد توجه بسیاری بوده اند. چه شباهت ها ‏واختلاف هایی بین این دو می بینید؟‏‎ ‎

من یک وجه اشتراکی بین آقای خاتمی وآقای احمدی نژاد پیداکردم ویک وجه تفاوت. وجه اشتراک این است که هر ‏دو تا یک هفته قبل ازبرگزاری انتخابات نمی دانستند که رییس جمهور می شوند. اما وجه تفاوتشان خیلی زیاد ‏است. آقای خاتمی با وجود بهره گیری از 22 میلیون رای وبهره گیری ازموقعیت ممتاز درمیان نخبگان ایرانی وبا ‏وجود داشتن موقعیت وپشتوانه خیلی بالا درخانواده بین المللی، خودش را جدی نگرفت اما از سوی نخبگان جدی ‏گرفته شد. اما خاتمی نتوانست این توقع وانتظار نخبگان داخلی وبین المللی را برآورده کند. برعکس ایشان آقای ‏احمدی نژاد، با وجود نداشتن موقعیت درمیان نخبگان ایران وجهان، می خواهدخودش را به عنوان یک عنصر ‏تاثیرگذار تحمیل کند وبنابراین خودش خودش را جدی گرفته است. لذا می بینید که همه ادبیاتش پرخاشجویانه است. ‏ایشان به لحاظ روانی می خواهد فقدان وخلاء شناسایی اش توسط دیگران را به وسیله خودش جبران کند. درنتیجه ‏دارد برپاره ای از عقده ها ومسائل روانی وپیچیدگی های روانی ورفتارهای شخصی اش غلبه پیدا می کند . ‏بنابراین فایده ای ندارد که بگوییم خط نوسان رفتاری ایشان طی دوسال گذشته بالا رفته یا پایین رفته است. خیلی ‏خط افقی همراه با پاره ای ازنوسانات بوده است و برای اینکه بتواند تاثیر خودش را درصحنه سیاسی کشور ‏بگذارد.‏

‎ ‎دلیل انتخاب چنین ادبیاتی چیست وچه پیامدهایی می تواند برای مردم کشور به همراه بیاورد؟‎ ‎‎ ‎

من معتقدم آقای احمدی نژاد وجماعتش به این نتیجه رسیده اند که این دوره، دوره اول وآخرشان خواهد بود ‏ودردوره بعدی رییس جمهوری، ایشان شانسی برای احرازاین پست نخواهند داشت، صرف نظر ازخواست ‏حکومت که چه کسی رییس جمهوری بشود ویا نشود. نظر سنجی ها نشان می دهد که محبوبیت ایشان به کمتر از ‏بیست وهفت هشت درصد رسیده است؛حتی درمیان رای دهندگان به ایشان. درنتیجه وی تلاش می کند چهره واقعی ‏خود را که درزمان انتخابات زیرشعارهایی مانند انتقال پول نفت به سفره های مردم و مهرورزی وایستادن بین ‏شکاف فقروغنا پنهان شده بود ولی هم اکنون جامه خودش را کنده وبه صورت عریان ولخت درآمده ـ وی دیدگاه ‏های خودش را که بازتولید پاره ای ازمفردات جنگ سرد است وجهان متفاوت با مقتضیات کنونی ـ به این شکل ‏بیان می کند. پیامد چنین حرکتی برای منافع ملی ایران می تواند مخاطره آمیز باشد، چنانکه دربحث مربوط به ‏اسراییل وپرونده هسته ای ایران، ادبیات خشن آقای احمدی نژاد تلفات وهزینه های فر اوانی درحوزه منافع ملی ‏ایران به وجود آورده بدون اینکه سودی ازآن برای ملت ایران به دست امده باشد. بنابراین ما باید منتظر نکات ‏منفی تری درآینده باشیم. در هر حال اگر به ایران کوچکترین ضربه ای زده شود، من اولین وآخرین مقصر آن را ‏ادبیات دولت احمدی نژاد می دانم که موفق شده دستاویزهای لازم را درحوزه حریق برای ضربه زدن به منافع ‏ملی کشور ایجاد کند. ‏

‎ ‎آیا چنین احتمالی زیاد است؟‎ ‎

ضریب آن روز به روز متاسفانه افزایش می یابد.‏

‎ ‎یعنی ممکن است با این لحن فشار زیادتری بر منتقدان وارد شود؟‎ ‎

فکر نمی کنم درموقعیت داخلی ایران اتفاق خاصی بیافتد، به دلیل اینکه حرف های احمدی نژاد موردتوجه نخبگان ‏قرارنمی گیرد. به همین خاطر کسی ازنوع واکنش ایشان احساس خطر نمی کند. چون دست خودش نیست وافراد ‏دیگری برخورد ها رامدیریت می کنند. لذا من قائل به فشار بیشتر به منتقدان ـ بیش از آنکه هست- نیستم. همان ‏رقمی که هم اکنون است ادامه پیدا خواهد کرد. ‏