در راستای اینکه میرحسین موسوی فعلا نامزد انتخابات است و احتمال دارد رئیس جمهور بشود، به همین دلیل برخی شباهت های ناگزیر میان او و رییس جمهور فعلی را اعلام می کنیم. قبلا باید تذکر بدهیم که اعلام شباهت میان میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد، بخاطر اهانت به میرحسین نیست، بلکه بخاطر انتخابات است، بالاخره هر کسی یک عیبی دارد. اولی (میرحسین موسوی) با دومی (محمود احمدی نژاد) تفاوت های زیر را دارد:
اولی چون موقعیت بحرانی بود انتخاب شد، اما دومی چون انتخاب شد موقعیت بحرانی شد.
اولی در عرض بیست سال دو بار مصاحبه کرده است، دومی در عرض هر دو سال بیست مصاحبه.
هر دو دانشگاهی اند، اولی دانشگاه رفت و سپس مدیر دولتی شد، دومی مدیر دولتی شد و سپس به دانشگاه رفت.
اولی چون جنگ پیش آمد نتوانست خوب کشور را اداره کند، دومی چون نتوانست خوب کشور را اداره کند، سعی کرد جنگ راه بیندازد.
اولی بودجه نداشت، به همین دلیل مردم گرسنه بودند، دومی بودجه داشت ولی عرضه نداشت، به همین دلیل مردم گرسنه بودند.
اولی چون فکر می کند لخت است تا دوربین می بیند فرار می کند، دومی چون دوربین می بیند حاضر است لخت مادرزاد بشود.
اولی تند می رفت چون همه دنبالش بودند و می خواستند او را نابود کنند، دومی تند می رود تا همه دنبالش بدوند.
اولی دانشگاه و اداره را ول کرد و وارد بسیج شد و رفت به جنگ، دومی وارد بسیج شد و به دانشگاه رفت و کار پیدا کرد.
اعضای دولت اولی یک تعداد آدم 25 ساله بودند که سعی می کردند جوری رفتار کنند انگار 50 ساله اند، دولت دومی یک گروه آدم 50 ساله اند که سعی دارند جوری رفتار کنند انگار 25 ساله اند.
اولی وزرایش تازه از آمریکا برگشته آمده بودند، دومی تازه وزرایش می خواهند بروند آمریکا را ببینند.
کابینه اولی یک مشت بچه پولدار بودند که وقتی وزیر می شدند یا فقیر می شدند یا منفجر می شدند، کابینه دومی یک مشت بچه فقیر هستند که وقتی وزیر می شوند یا میلیاردر می شوند یا منفجر می کنند.
زمان اولی آمریکایی ها می خواستند تنگه هرمز را ببندند، ارتش ایران نمی گذاشت، حالا ایران می خواهد تنگه هرمز را ببندد، ارتش آمریکا نمی گذارد.
در زمان اولی نخست وزیر و وزرا فکر می کردند چون حکومت اسلامی است، نباید به مردم دروغ بگویند چون مردم می فهمند، اما در زمان دومی رئیس جمهور و وزرا مطمئن شدند که مردم می فهمند، به همین دلیل هر دروغی می خواهند می گویند.
وزرای اولی را اگر از کابینه بیرون می کردند، میلیونر می شدند، وزرای دومی را اگر بیرون کنند، از گرسنگی می میرند.
اولی چون تجربه نداشت اشتباه کرد، دومی دارد تلاش می کنه بعد از سی سال اشتباهات اولی را به عنوان برنامه انجام بدهد.
هر دو نفر شان یک هدف داشتند، اینکه با فقر و بی عدالتی مبارزه کنند، اولی موفق شد، دومی موفق نشد.
اولی در “ وضعیت قرمز” کشور را اداره می کرد، دومی کشور را در “وضعیت سفید” تحویل گرفت و در “وضعیت زرد” تحویل داد.
نتیجه گیری تاریخی: اگر موسوی و اعضای کابینه اش در این سی سال هیچ چیزی را نمی دیدند، هیچ تجربه ای پیدا نمی کردند و سعی نمی کردند اشتباهات شان را اصلاح کنند، می شدند همین کابینه احمدی نژاد.