غرب دارد در ایران شکست می خورد‏

اینترنشنال هرالد تریبون
اینترنشنال هرالد تریبون

» تحلیل هرالد تریبیون از ایرانی دیگر

راجر کوهن

یک دیپلمات غربی دربارۀ سیاست آمریکا و متحدانش در قبال ایران می گوید، “شما می توانید این استدلال را بیاورید که ‏سیاست ما هنوز شکست نخورده است.” این نظر خوش بینانه ترین دیدگاه است. اما این سیاست در حال شکست است. ایرانی ‏که چهار سال قبل تعداد کمی سانتریفیوژ غنی سازی اورانیوم داشت، اکنون دست کم 5000 سانتریفیوژ در اختیار دارد. با ‏برکناری دشمنان این کشور در عراق و افغانستان توسط نیروهای نظامی آمریکا، ایران نفوذ منطقه ای خود را گسترش داده ‏است. انقلاب ایران در سی امین سالگرد پیدایش خود بار دیگر از موج جهانی احساسات ضدغربی، حمله به غزه و اقدامات ‏بوش تجدید قوا کرده است‎.‎

وقت آن است که یکبار دیگر نه صرفا ً به تنظیم مجدد فرمول های قدیمی بلکه به خاتمۀ سه دهه بن بست روابط میان ایران و ‏آمریکا و قطع تهدیدها اندیشید. گفتنی است که تهدیدهای آمریکا (در خصوص ضرورت گنجاندن گزینۀ نظامی بر ضد ایران ‏در دستور کار) و خواسته های این کشور (در خصوص توقف فعالیت سانتریفیوژها) به سد غرور ایرانیان برخورده است‎.‎

تأثیر روانی جنگ هشت سالۀ ایران و عراق هنوز در این کشور مشهود است. ایرانیان نمی خواهند شاهد خونریزی باشند؛ ‏آن ها خواهان پیشرفت هستند. کسب درآمد، آموزش و فرصت انگیزه های آنهاست. سال ها آشوب و ناآرامی در عراق و ‏افغانستان ایرانیان را به این فکر واداشته است که چه کسانی خواهان این وضعیت هستند؟

محمد عطریانفر سردبیر یک مجلۀ اصلاح طلب که توسط دولت بسته شد، خاطر نشان می کند “سرنگونی رژیم ها دیگر در ‏دستور کار نیست. اصلاحات بله، اما ناآرامی نه.” ممکن است جوانان ایران خواهان آزادی بیشتر مطبوعات و پوشش ‏راحت تر باشند، اما دسترسی گسترده به اینترنت، تلفن همراه و ماهواره روحیۀ مقابله جویانۀ آنها را کاهش داده است. ‏جمهوری اسلامی ثابت کرده که به خاطر انعطاف پذیری اش تا حدودی اصلاح پذیر است‎.‎

اما آمریکا، به رغم وجود این قبیل جریان های رقابتی در ایران، بر روی یک چیز تمرکز کرده است:توسعه طلبی ایران. ‏مجموعۀ سیاسی ایران شامل آن دسته از کسانی است که در گذشته از سازمان های تروریستی حمایت کرده اند. اما فقدان ‏قدرت آینده نگری آمریکا، سیاست گذاران این کشور را بر آن داشته است تا قابلیت های اجتماعی، روانی و سیاسی ایران را ‏در جهت عمل گرایی، سازش و ثبات دست کم بگیرند. مدت های مدید است که ایران آغازگر جنگ تهاجمی نبوده است‏‎. ‎

تهران منافع مشترک بسیاری با آمریکا دارد. ایران خواهان یک عراق دموکرات است چرا که عراق یکپارچه و تحت ادارۀ ‏شیعیان به قدر کافی برای سفر زائران ایرانی به شهرهای مقدس کربلا و نجف امنیت خواهد داشت. ایران با ظهور مجدد ‏طالبان در افغانستان و تعصبات سنیان القاعده مخالف است. دموکراسی ایران معیوب است، اما با توجه به معیارهای ‏خاورمیانه درخشان و پرطنین است‎. ‎

این منافع مشترک و سوء تعبیرهای دائم از اولویت های ایران مستلزم اتخاذ یک رویکرد کاملا ً جدید توسط اوباماست. دورۀ ‏ریاست جمهوری افراط گرایانۀ بوش، واکنش افراطی ایران را بدنبال داشت. هر مسافر غربی که به ایران می آید، بلافاصله ‏این نکته در ذهن او تداعی می شود که به رغم نقش بستن مرزهای عراق امروز در نقشۀ قرن بیستم، ایران تاریخی هزار ‏ساله دارد. بنابراین، غرور ایرانیان می طلبد که با این کشور یکسان رفتار شود‎.‎

در گزارش اخیر مرکز فراحزبی واشنگتن آمده است، اوباما باید “فشار نظامی را افزایش دهد” تا مکملی برای دیپلماسی ‏قوی باشد. اما این پیشنهاد به معنی غوطه ور شدن هر چه بیشتر در شکست است. آمریکا و متحدانش باید از تأکید خود بر ‏توقف فعالیت غنی سازی نیروگاه نطنز قبل از آغاز مذاکرات چشم پوشی کنند. به علاوه، اوباما باید بگوید که هرگونه تهدید ‏نظامی به نام ازسرگیری گفتگو از دستور کار خارج خواهد شد. بنابراین، این دو اقدام وظایفی را بر دوش رژیم ایران قرار ‏خواهد داد‎.‎

آیا ایران انقلابی می تواند بدون گفتن “مرگ بر آمریکا” به حیات خود ادامه دهد؟ احزاب تندرو و قدرتمند ایران اینگونه ‏تصور نمی کنند، اما من با اکثریت مردم ایران موافقم که معتقدند جمهوری اسلامی می تواند با داشتن یک رابطۀ مفید و ‏کارآمد با آمریکا به حیات خود ادامه دهد‎.‎

منبع: اینترنشنال هرالد تریبیون، 1 فوریه