آیا تاکید بر نقش اساسی ایران در بحران اخیر لبنان زائیدهی تحلیلهای مخالفان و منتقدان نظام حاکم بر ایران است یا مستند به واقعیتهاست؟
تحلیلگر رونامهی النٌهار (چاپ بیروت) اخیرا نوشت بحران لبنان با “ولایت” ایران آغاز شد و با “وساطت” قطر به آرامش رسید. در این مجال کوتاه سعی میکنم به چند نمونه برای درک چنین تحلیلی اشاره کنم.
1ـ سید حسن نصرالله دلیل اصلی حمله به بیروت و استفاده از سلاح مقاومت در مقابل مردم لبنان را “عبور دولت از خط قرمز مقاومت” اعلام کرد و خط قرمز مورد نظر خود را تصویب دو مصوبهی دولت لبنان دربارهی غیرقانونی بودن شبکه مخابراتی حزبالله و برکناری مسئول امنیت فرودگاه معرفی کرد و هیچ اشارهای به مصوبهی همان روز دولت مبنی بر رسیدگی قضائی به حضور هیئتهای ایرانی در لبنان نکرد. اما اکثریت رسانههای لبنانی به جای جدی گرفتن این دلایل، به نقش و اهداف ایران در خلق بحرانهای لبنان پرداختند. مثلا در همهی میز گردها و نقدها این پرسش مطرح بود که آیا دولت منتخب مردم حتی اختیار برکناری مسئول امنیت فرودگاه را نیز ندارد و باید برای چنین کاری از حسن نصرالله اجازه بگیرد و اگر اجازه نگیرد باید منتظر صدور حکم جنگ از طرف او باشد؟ و نتیجه می گرفتند که باید مشکل را در جای دیگری جستوجو کرد.
تحلیلگران لبنانی معتقد بودند نارضایتی حزبالله از مصوبات اخیر دولت لبنان بیش از نارضایتی او از قطعنامههای 1559 و 1701 شورای امنیت نبود زیرا آن مصوبات نیز اسلحهی حزبالله را نشانه رفته بود و با پیگری و حمایت دولت لبنان تصویب شده بود از سوی دیگر گناه دولت لبنان در اصرار بر “تمرکز اسلحه در دست ارتش” و خلع سلاح احزاب و گروههای لبنانی از گناه سوریه (به عنوان همپیمان حزبالله) در مذاکره با اسرائیل بیشتر نیست اما با این همه تنها نقطهی لبریز شدن صبر حزبالله و اعلام جنگ علیه دولت، ”تعرٌض به ایران” به عنوان تنها منبع پایدار تامین ایدئولوژی، پول و اسلحه است.
روشن است که همپیمانان حزبالله (جنبش امل و حزب آزاد ملی) حساسیت حزبالله نسبت به جایگاه ایران در لبنان را ندارند و چه بسا در صورت به قدرت رسیدن، حساب خود را کاملا از مصالح ایران جدا کنند (جنبش امل، شیعه اما مخالف ولایت فقیه است و حزب آزاد ملی به رهبری میشل عون نیز مسیحی است) اما در حال حاضر منافعی در همراهی با حزبالله دارند که در این مجال نمیگنجد.
2ـ از نخستین مراحل آغاز درگیریها در بیروت ساختمان روزنامه و تلویزیون “المستقبل” (ارگان حزب اکثریت) و هفتهنامهی “الشراع” به آتش کشیده شد. تنها چند روز قبل از این اتفاق، روزنامهی المستقبل در روزهای 26 آوریل و 14 می در گزارشهای مفصلی به حضور 5000 پاسدار ایرانی در لبنان و نقش سپاه قدس و حتی مبالغ دریافتی از ایران توسط نیروهای حزبالله پرداخته بود. عمار حوری (نمایندهی پارلمان لبنان) و محمد الداینی (نمایندهی پارلمان عراق) مستندات گزارشهای فوق را در اختیار این روزنامه قرار داده بودند.
هفتهنامهی الشراع نیز در آخرین شمارهی خود با ارائهی مستنداتی به نقش ویژهی ایران در هدایت بحرانهای لبنان پرداخته بود. گفتنی است در سال 1365 حسن صبرا سردبیر همین هفتهنامه، سفر پنهانی مک فارلین به تهران و نیز خرید اسلحه اسرائیلی توسط ایران را افشا کرده بود و مدتی بعد ترور شد اما از این ترور جان سالم بهدر برد.
3ـ در اولین مرحله از بازگشایی جادهی فرودگاه بینالمللی رفیق حریری بیروت که با خاکریزهای حزبالله بسته شده و پس از میانجیگری اتحادیهی عرب و قطر باز شده بود تلویزیون الجدید New TV ماشینهای هیئتهای بازسازی ایرانی را با آرم جمهوری اسلامی نشان میداد که برای برداشتن خاکریزهای حزب الله آمده بودند!
درست در همان روز، راهپیمایی اعتراضی جمعی از لبنانیهای مقیم فرانسه در مقابل سفارت تهران در پاریس انجام شد و در مطبوعات روز 15 می بیروت بازتاب ویژهای یافت.
4ـ اکنون اگرچه حزبالله و همپیمانانش خود را در تحمیل برخی از خواستههایشان پیروز میبینند (زیرا توانستند با مجبور کردن احزاب اکثریت در انتخاب میان دو گزینهی “یا جنگ یا تسلیم” خواستههای خود را به کرسی بنشانند) اما نشست قطر نگذاشت سرنوشت دولت به دست حزبالله بیفتد و نخستوزیر آینده نیز (بر اساس پیشبینی آگاهان سیاسی) کسی جز فواد سینیوره یا سعد حریری نخواهد بود و رئیس جمهور توافقی نیز ژنرال میشل سلیمان (فرماندهی ارتش) تعیین شده است؛ جالب است که هر دوی آنها پیش از این به نقش ایران در لبنان اعتراض کردهاند:
در تابستان سال گذشته ارتش تحت فرماندهی میشل سلیمان گزارشی منتشر کرد که در آن به فعالیتهای نظامی غیرقانونی حزبالله در استان بقاع و نیز توزیع اسلحه بین نیروهایش اعتراض شده بود و همزمان با این گزارش، مطبوعات آن زمان از نقش سپاه پاسداران در این رابطه شواهدی را منتشر کردند.
سعد حریری نیز در 13 ماه می جاری به صراحت اعلام کرد که خود و همپیمانانش لبنان را تسلیم ایران و سوریه نخواهند کرد.
5ـ رهبر جمهوری اسلامی پیش از این به صراحت گفته است که حزبالله هرگز خلع سلاح نخواهد شد و با این جمله، هم در برابر خواست احزاب لبنانی ایستاده و هم برای آیندهی لبنان تعیین تکلیف کرده است. چنین ادبیاتی بسیار متفاوت با ادبیات امیر قطر است که در آغاز وساطت برای مصالحهی سران لبنانی در دوحه (که تحسین جهانیان را نیز برانگیخته) گفته است که قطر اندازهی خود را میداند و پا را از حد خود فراتر نمیگذارد و تنها میزبانی برای گفتگوی سران احزاب لبنان است و تمام تلاش خود را میکند تا این گفتگو به ثمر برسد.
تفاوت ادبیات ولایت و ادبیات وساطت و نتایج این تفاوت محتاج حاشیه و شرح نیست.
آنچه گذشت هرگز تحلیل جامعی از شرایط لبنان محسوب نمیشود بلکه تنها اشاراتی است برای درک نگاه کسانی که سهم ایران را در بحرانهای لبنان بیش از هر عامل خارجی دیگری (حتی آمریکا، فرانسه و اسرائیل) میدانند و البته شواهد قابل توجهی نیز برای اثبات فرضیهی خود در اختیار دارند.