یک بستر و چند رویا

نویسنده

‏‏molaee.jpg

در مورد پرونده هسته‌ای ایران، سخن بسیار رفته است. با این وجود این پرونده حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و ‏به نظر می‌رسد که افراد زیادی در تار موی این معشوق گرفتار آمده‌اند. آقای البرادعی چنان به ناز و عشوه‌های این ‏پرونده دل سپرده است که گویی به این زودی‌ها ما قادر به دل کندن و جدایی از آن نیستیم.‏

گزارش بلند بالا‌ی وی که تاب همه نوع تفسیر را دارد و تقریباً هر‎ ‎کسی از ظن خود می‌تواند یار آن گردد و آن را سند ‏موفقیت خود معرفی کند حکایت از‎ ‎رابطه عاشقانه مدیرکل محترم آژانس با این پرونده دارد و به طوری می‌خواهد ‏همیشه روی‎ ‎میزش باشد و به برکت آن، جوایز مختلفی دریافت کرده و بزرگان عالم از چهار گوشه جهان‎ ‎به دیدارش ‏بشتابند. رویای آقای البرادعی این است که در تاریخ بماند و صدها آفرین به‎ ‎هوش و تدبیرش از صلح‌طلبان جهان نثارش ‏گردد. او شوالیه‌ای است که فقط با‎ ‎شیرین‌زبانی دل همه را به دست آورده و بر بام افتخار دیپلماسی راه یافته است؛ این‎ ‎زبانی که به طعم کیک زرد و جوهرنمک و قدری هم فلفل و اسید خو گرفته است، چنان چرب و‎ ‎نرم است که می‌تواند دل ‏ایران، آمریکا، روسیه، چین، اروپا و سایرین را به دست‎ ‎آورد،که گفته است هنر نزد ایرانیان است و بس؟ ایران ‏انحرافی از پیمان‎ NPT ‎ندارد‎ ‎ولی آژانس نمی‌تواند در مورد ماهیت صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای‌اش با اطمینان‎ ‎اظهارنظر کند. ایران در ماه‌های اخیر بر سطح همکاری‌های خود افزوده است ولی‎ ‎اطلا‌عات آژانس در مورد فعالیت ‏فعلی کمتر است. ایران باید به اعتمادسازی ادامه‎ ‎داده، به پروتکل الحاقی عمل کند و به قطعنامه‌های شورای امنیت در ‏خصوص تعلیق‎ ‎غنی‌سازی عمل کند و البته بهتر است با آمریکا به مذاکره بنشیند. رویای آقای‎ ‎البرادعی این است که ‏زبان دیپلماتیک وی در دانشگاه‌های دنیا تدریس شود و او آقای‎ ‎دیپلماسی قلمداد گردد. آمریکا نیز به پرونده هسته‌ای ایران ‏علا‌قه‌مند است و به‎ ‎برکت این پرونده دوستان قدیمی را دوباره دور هم جمع کرده، بار پرونده عراق را سبک‎ ‎نموده و ‏موفق شده است همدلی روسیه و چین را در شورای امنیت به دست آورده و این‏‎ ‎پرونده را همچنان در شورای امنیت باز ‏نگهدارد و ایران را به عنوان تهدیدی علیه صلح‎ ‎و امنیت بین‌الملل معرفی کند. او همه گرفتاری‌های بین‌المللی را ناشی ‏از پرونده‎ ‎هسته‌ای ایران می‌داند و به برکت این پرونده، کاسبی خوبی با کشورهای حوزه خلیج فارس‎ ‎راه انداخته است. ‏

با خطر- خطر گفتن، طبع شعر آقای سارکوزی را بیدار کرده و او تنها‎ ‎مصراع بی‌قافیه خود‎ <‎بمب ایرانی یا بمباران ‏ایران‎> ‎را سروده است. این پرونده،‎ ‎فرانسه و چین را هم سر سفره عقد نشانده و قرارداد 30 میلیارد دلا‌ری در وسط ‏سفره‎ ‎قرار گرفته است. رویای سارکوزی ایران را منزوی می‌کند و در لبنان به دنبال تکمیل‎ ‎شعر خود می‌گردد. چین در ‏آستانه برگزاری المپیک 2008 نمی‌خواهد در خصوص وضعیت حقوق‎ ‎بشر و اوضاع تبت و هنگ‌کنگ حرف‌های ‏بدآهنگ بشنود. رویای چین شاید گرم کردن تنور‎ ‎مهربانی آمریکایی‌هاست. روسیه در خصوص استقرار سپر موشکی و ‏اوضاع چین و سازمان‎ ‎تجارت جهانی، نفت و گاز خزر، مهربانی بیشتری از آمریکا طلب می‌کند و رویای همنشینی‎ ‎بیشتری با بزرگان دنیا دارد. هند نیز رویای خود را دارد و همنشینی هسته‌ای با‎ ‎آمریکا به مذاقش خوش آمده است، آلمان ‏هم در رویای عضویت دائمی در شورای امنیت با‎ ‎پرونده هسته‌ای راه را هموار می‌بیند. چه بستر نرمی، چه سخاوتی؛ ‏اما من ایرانی بیش‎ ‎از دیگران حق دارم که رویای خود را داشته باشم. رویای من این است که نه‌تنها در‎ ‎فناوری هسته‌ای ‏برای مصارف صلح‌آمیز، ایران سرآمد کشورها باشد و نام آن بر قله‎ ‎افتخار علم و دانش بدرخشد بلکه سطح زندگی ‏روزمره مردم نیز از برکت پیشرفت‌های علمی‎ ‎ارتقای یافته و دیگر از فقر، بیکاری، سوءتغذیه، بیسوادی، نابهنجاری، ‏کارتن‌خوابی،‎ ‎فقدان مسکن مناسب، افسردگی و… خبری نباشد و یکباره برای همیشه از جرگه کشورهای در‎ ‎حال توسعه ‏یا توسعه‌نیافته خارج شویم. ما هم مثل کشورهای دیگر از تکنولوژی مدرن‎ ‎برای حضور در کرات دیگر برخوردار ‏شویم، قادر به اکتشاف و پژوهش در اعماق دریا‎ ‎باشیم، در عرصه ساخت هواپیما‌های مسافربری با کشورهای دیگر از ‏رقابت برخوردار‎ ‎باشیم، با توسعه صادرات غیرنفتی، سهم عادلا‌نه‌ای در تقسیم کار بین‌المللی داشته‎ ‎باشیم و همانند چین ‏به رشد اقتصادی دورقمی دست پیدا کنیم. آیا پرونده هسته‌ای فرصت‎ ‎و استعداد تحقق چنین ایرانی را فراهم خواهد آورد؟ ‏گزارش آقای البرادعی به‌رغم تأیید‎ ‎همکاری‌های سازنده ایران، بر اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت در خصوص تعلیق ‏غنی‌سازی‎ ‎پافشاری می‌کند. اعضای دائم شورای امنیت و از جمله چین نیز خواستار اجرای این‎ ‎قطعنامه‌ها شده‌اند. به ‏نظر می‌رسد که حرکت برای تصویب قطعنامه، دیگر شروع شده باشد‎ ‎و بر خلا‌ف میل ما، پرونده هسته‌ای در نهاد‌های ‏بین‌المللی بسته نشده است و نحوه‎ ‎عمل به قطعنامه‌های شورای امنیت، کلید خروج از بن‌بست تعریف‌شده است. تعریف ‏حق در‎ ‎چارچوب حقوق بین‌الملل با مفهوم آن، بنا به نظام ارزشی، فلسفی و فرهنگی ما متفاوت‎ ‎می‌باشد‎. ‎

حق ایران در فعالیت‌های هسته‌ای از نظر نظام ارزشی و مؤلفه‌های ملی‎ ‎در حد حق آمریکا و روسیه و دیگر قدرت‌های ‏بزرگ است. آنها بدون هیچ محدودیت و حتی‎ ‎نظارت آژانس بین‌الملل انرژی هسته‌ای به تولید سوخت هسته‌ای حتی ‏برای مصارف‎ ‎غیرصلح‌آمیز ادامه می‌دهند. اما ایران در چهارچوب معاهده‎ NPT ‎فعالیت صلح‌آمیز‎ ‎هسته‌ای خود را باید ‏زیر نظر آژانس بین‌المللی هسته‌ای ادامه دهد و محدودیت‌های‎ ‎معاهده‎ NPT ‎و شیوه نظارت آژانس را بپذیرد. آمریکا و ‏روسیه و سایر اعضای دائم شورای‎ ‎امنیت به لحاظ داشتن حق وتو از مصونیت در جامعه جهانی برخوردارند، به این ‏عبارت که‎ ‎هرگز قطعنامه‌ای در شورای امنیت علیه آنها و متحدانشان تصویب نخواهد شد اما فعالیت‎ ‎هسته‌ای ایران بنا ‏به برداشت‌های شورای امنیت که یک ارگان سیاسی بوده و صلا‌حیت‎ ‎احراز تهدید صلح و نقض صلح را دارد، تهدیدی ‏برای صلح و امنیت بین‌المللی قلمداد شده‎ ‎است. از این‌رو رویای ایرانی باید با واقعیت موجود و محدودیت‌های ‏تعریف‌شده در‎ ‎ساختار سیاسی، حقوقی و نظامی جامعه جهانی شکل بگیرد.‏

عدم توجه به واقعیت‌ها و‎ ‎محدودیت‌های موجود در پرونده هسته‌ای موجب می‌گردد که ایران وسیله‌ای برای تحقق‎ ‎رویاهای کشورهای دیگر باشد. برای مدیریت پرونده هسته‌ای در مسیر تحقق منافع ملی‏‎ ‎ایران، باید برای خروج پرونده ‏هسته‌ای از شورای امنیت به چاره‌جویی پرداخت. اعضای‎ ‎دائم شورای امنیت بر اجرای مصوبات خود در خصوص ‏تعلیق غنی‌سازی پافشاری می‌کنند و‎ ‎حقوق بین‌الملل موجود نیز از مواضع آنها حمایت می‌کند. آیا کارشناسان پرونده‎ ‎هسته‌ای راه دیگری غیر از تعلیق‌سازی برای جلب اعتماد و متقاعد کردن اعضای دائم‎ ‎شورای امنیت می‌شناسند؟ اگر ‏چنین راه و چاره‌ای وجود دارد، چرا در معرفی آن تعلل‎ ‎می‌شود؟ متأسفانه اعتمادسازی که یک مفهوم تجریدی است در ‏حوزه حقوق و به صورت عینی و‎ ‎مصداقی قابل شناسایی نمی‌باشد. از اظهارات آقای البرادعی و اعضای 1+5 چنین ‏استنباط‎ ‎می‌گردد که مسیر اعتمادسازی از تعلیق غنی‌سازی می‌گذرد. آیا کارشناسان ایرانی‎ ‎می‌توانند بدون تعلیق ‏غنی‌سازی به اعتمادسازی بپردازند؟ به نظر می‌رسد که مذاکرات‎ ‎طولا‌نی و نشست‌های متعدد کارشناسان هسته‌ای ایران ‏با مقامات آژانس و با بعضی از‎ ‎اعضای دائم شورای امنیت، فرمول قابل قبولی که بدون تعلیق، اعتمادسازی صورت ‏بگیرد،‎ ‎تولید نکرده است و از طرف دیگر، کشورهای 1+5 با کمک البرادعی حاضر به انعطاف‌پذیری‎ ‎در خصوص ‏چگونگی تعلیق زمان آن می‌باشند به نحوی که به فعالیت علمی ایران در زمینه‎ ‎فعالیت هسته‌ای‎ ‎لطمه‌ای وارد نشود. ‏مسوولیت‌پذیری در مقابل صلح و امنیت بین‌المللی‎ ‎یک پیروزی و حرکت از موضع قدرت است. با انعطاف‌پذیری ‏مسوولا‌نه، ایران می‌تواند‎ ‎مسیر تحقق رویای ایرانی را هموار کرده و راه را بر تحقق رویا‌های کشور‌های دیگر‎ ‎ببندد. ‏در غیر این صورت و با از دست دادن فرصت‌ها، ممکن است امکانات و فرصت‌های ما‎ ‎در خدمت تحقق رویاهای ‏دیگران قرار بگیرد‎. ‎

منبع: روزنا