توبه جنبش سبز

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

چه خبر است؟ دارند در خلوت خانه های امن از شیخ دلاور توبه می گیرند؟ نگاه هفته این پرسش را در میان می گذاشت و می کوشید برهول و هراس خود غلبه کند.خبرها که مثل همیشه از هزار توی خوفناک سیاست دیر سال جمهوری اسلامی درز می کند، باخود اندوه نابودی بندیان بندهای بویناک و ویرانی جان های شیفته محبوس در خانه های امنیتی رادارد. سر سلسله دراز است و سی وچند سال عمر دارد، از مرجع تقلید آیت اله شریعتمداری شروع می شود، در خانه همه اندیشه ها و گروههای سیاسی و اجتماعی را می زند، و حالا به سه رهبر نمادین جنبش سبز می رسد.

 دولت جدید بهر تقدیر بر شانه بخشی ازجنبش سبز ـ نام عام دموکراسی خواهان ایران ـ بر آمد که رای دادن را چاره کار دانست و در شعاربرجسته جشن های بعد از پیروزی، نام ها وخواستی را فریاد کرد که عبداله نوری در یک عبارت خلاصه اش می کند: “آزادی آقایان موسوی و کروبی یک مطالبه ملی است.” پیداست که جای زهرا رهنورد هم دراین مطالبه ملی، استواری کمتری از دو نام دیگر ندارد. اندکی بعد٬ قائم‌مقام حزب اعتمادملی٬‌ خبر از رایزنی‌هاو اقداماتی برای رفع حصر از مهدی کروبی داد که” قطعا به نتیجه خواهد رسید. به زودی تکلیف کروبی مشخص خواهد شد.”

حسن روحانی، حرفهایی زد که شاید به همان “اقدامات” مربوط باشد: “باید کمک کنیم از مشکلات و اختلافات عبور کنیم و مشکل را افزون نکنیم؛ یعنی آنها که آماده بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم، چون توبه برای همه است.”

“رئیس جمهور منتخب” به “شیخ دیپلمات” شهرت دارد و عبارت دیپلماتیک بالا را می توان به “توبه” برای “ شیخ دلاور” هم تعبیر کرد؛ تعبیری که با اخبار بعدی قوت می گیرد. روزنامه اعتمادملی می نویسد که حبیب اله عسگر اولادی “ماموریت ویژه” دارد:

“این ماموریت‌ »رفع حصر» و «آغاز فعالیت‌های حزبی اصلاح‌طلبان» است. اظهارات حبیب‌الله عسگراولادی هماهنگ نشده نیست.”

 پدر خوانده حزب سراسری موتلفه، که در آستانه انتخابات گفته بود مهدی کروبی و میرحسین موسوی، را “فتنه‌گر” نمی‌داند، اکنون مقصود اصلی آشکار می سازد. اوکه “همچنان منتظر دریافت پیام روشنی از موسوی و کروبی است ” توصیه می‌کند: “راه‌ توبه باز کنند و به دامن پرمهر امامت و ملت و نظام برگردند.من از موسوی و کروبی درخواست دارم در ماه رمضان که ماه توبه است، نسبت به امام، رهبری و نظام شرایطی را ایجاد کنند که در شب‌های قدر آرامشی را که در دولت جدید پدید آمده، به جانب کمال ببریم و عید فطر امسال رنگ دینی، مذهبی، ملی و کشوری شود.”

روزنامه اعتماد می نویسد: “حبییب الله عسگراولادی در مقام مجتهدی سیاسی با این اظهارات خود تلاش کرد تا نشان دهد که پایان حصر دو سیاستمدار معترض به نتایج انتخابات ۸۸ وابسته به نگارش یک توبه‌نامه است.”

می توان اظهارات حبیب اله عسگر اولادی را که تجربه وسیع توبه خودخواسته اعضای حزبش در سال ۱۳۵۵ را دارد، دراین فراز خلاصه کرد: “موسوی و کروبی تنها با نوشتن توبه نامه آزاد می شود. منتظر پیام روشن آنهاهستند.”

قاعدتا رهبران جنبش سبز از درخواست “مجتهد سیاسی” باخبر شده اند که او اکنون منتظر” پیام روشن” آنهاست؛درخواستی که آنها را در صورت عدم توبه در برابر” امام، رهبری و نظام” می گذاردو ازجانب دیگر به زدن رنگ “ دینی، مذهبی، ملی و کشوری” می خواندشان. یعنی درست همان تاکتیکی که توانست انتخابات را از تحریمی بی سابقه نجات بدهد.

شک نیست که هوای خانه هایی که رهبران جنبش سبز در آنها محبوسند، سخت سنگین است. در چنین شرایطی مدام درها باز و بسته می شود. رنگ دررنگ می آیند و می روند؛ بالبخند آشتی، با مشت های گره کرده تهدید. زنان و مردان بسیاری تسلیم این فضا شده و بسیار تن زده اند. هیچ کس نمی تواندبه محبوس بی دفاع بگوید چه کند. گرفتار خوف و رجاء، مانده بین دو سنگ آسیاب نظام و کشور، پیرمردانی که قلبشان بیمار است و ۹۰۰ روزآنها را در محبس لحظه لحظه کشته اند و ازهمه بی خبرند، اگر زبان در کشندو عقوبت سخت پذیرند، بر بلندای نام ایستاده اند. اگرهم بناچاردهان گشایند واز گناه ناکرده توبه کنند، چیزی از بزرگی رنج و اهمیت کارسترگشان کاسته نمی شود. دراینطور لحظاتی عقربه تاریخ می چرخدو روی گالیله می ایستد.او بناچارتوبه می کردازگردش زمین، وسیاره خاکی درهمان موقع می چرخید.

اما، پیام شیخ و میر به پیام رسان “نظام” هرچه باشد، براین امر از هم اکنون صحه می گذارد که هدف مهم و شاید هم اصلی مهندسی “انتخابات ۹۲” خنجر کشیدن بر گلوی جنبش سبز باگرفتن “توبه” از رهبران نمادین زندانی آن است. بخشی از بدنه جنبش دربن بست تاریخی رای داد تا راه دموکراسی از طریق صندوق رای هموار شود و رهبران در بند خود را آزاد ببیند. همه اعتبار بدست آمده، اکنون صرف گرفتن توبه ازشیخ و میرمی شود که شکستن آنها معنائی جز توبه جنبش سبز ندارد.

راستی را چه خبر است؟ دارند در تاریکخانه ها از شیخ و میر “توبه” می گیرند؟ من از وحشت برخود می لرزم دراین گرمای خوفناک و مثل همیشه تاریخ یک کلمه از این “توبه” راباور نمی کنم.