به من می گویند بسیجی دهن گشاد

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» اولین مصاحبه با حمیدرضا احمدآبادی

او تقریبا همه جا هست. در راهپیمایی ها، تجمعات و نماز جمعه ها. در هر نماز جمعه و تظاهرات حکومتی می توان اثری از او یافت. معمولا با لباس رسمی بسیج یا سپاه مشاهده می شود اما چه لباس نظامی به تن کرده باشد و چه کت و شلوار پوشیده باشد، یک چفیه همواره دور گردنش بسته است. او حمیدرضا احمدآبادی نام دارد و چند سالی است که شهرت زیادی در بین کاربران اینترنت و شبکه های اجتماعی پیدا کرده. اما دستکم در اینترنت کمتر کسی نام واقعی حمیدرضا احمدآبادی را می داند؛ همه او را “بسیجی دهن گشاد” می نامند. خود وی در اولین مصاحبه رسانه ای که انجام داده، به “روز” می گوید اطلاع دارد که به این نام مشهور شده و از این بابت هیچ ناراحتی ندارد.

 

آقای احمدآبادی؛ مدتها بود که تصاویر شما تقریبا در تمام راهپیمایی ها و تجمعات حکومتی دیده می شد و این مسئله شهرت زیادی برایتان به دنبال داشت. اما اخیرا اقدام به ضبط و پخش فیلم هایی از خودتان در اینترنت کردید که در آنها به بیان دیدگاه های سیاسی خود می پردازید. می خواستم بپرسم چطور شما که در اکثر قریب به اتفاق راهپیمایی ها حضور دارید، پس از مدتی به این نتیجه رسیدید که وقت انتشار فیلم هایی از خودتان فرا رسیده است؟

به عرض شما برسانم که فعالیت های سیاسی من همین تازگی ها شروع نشده است. من فعالیت های خودم را از سال ۱۳۶۴ و زمانی که دانشجو بودم شروع کردم و حدودا فعالیت سیاسی من از سال ۷۵ شروع شد.

 

در این مدت آیا راهپیمایی و تجمعی هم بوده که در تهران برگزار شده باشد و شما در آن شرکت نکرده باشید؟

یادم نمی آید من همیشه در راهپیمایی هر چیزی شرکت داشتم.

 

واقعا؟ خیلی کار سختی به نظر می آید.

چه کاری؟

 

اینکه در تمام راهپیمایی ها و تجمعات حضور داشتید.

بله. خب من برای حفظ منافع خودمان و منافع ایران تلاش می کنیم. از آن طرف هم می دانستیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و اتحادیه اروپا، آمریکا و ایادی آن می خواهند به اصطلاح چی، جنگ روانی راه بیندازند و شبکه های ماهواره ای ما را ببندند، لذا ما تلاش کردیم از راه دیگری وارد شویم.

 

یعنی با شرکت در تجمعات حکومتی، سعی می کنید با اقدامات اتحادیه اروپا، آمریکا و دیگر کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی مقابله کنید؟

حتما، هم تظاهرات و راهپیمایی و هم نویسندگی. اسم وبلاگ من “تا زنده ام رزمنده ام” می باشد و من اولا فعالیتم را نوشتاری با آن شروع کردم یا “پیروان ولایت”. این دو تا از سایت ها و وبلاگ های من بود.

 

کار شما چه هست آقای احمدآبادی؟ یعنی خرج زندگیتان از کجا در می آید؟

اجازه بدهید خودم را معرفی کنم تا هم شما و هم بینندگان و خوانندگان گرامی شما بیشتر با بنده آشنا بشوند. من حمیدرضا احمدآبادی، فرزند پاشا، متولد و ساکن تهران، با اصلیت استان اراک، شهرستان تفرش، روستای فلوجرد که از توابع رودبار تفرش می باشد، می باشم. من در دانشگاه علمی کاربردی واحد هفت تهران مشغول تحصیل هستم. همچنین یک کارگر ساده و زحمت کش شهرداری منطقه ۱۴ تهران هستم که در قسمت دبیرخانه مشغول فعالیت می باشم.

 

پس شما چون دانشجوی دانشگاه علمی کاربردی واحد هفت تهران هستید، خود را فعال دانشجویی معرفی می کنید؟

بله صد در صد. البته من خودم فعالیت خودم را زمانی که رفتم دانشگاه آزاد اسلامی شروع کردم اما نتوانستم هزینه دانشگاه را پرداخت کنم، چون خیلی بالا بود، ۷۰۰ هزار تومان، رشته حقوق بود. آمدم بیرون.

 

این جریان مربوط به چه سالی بود؟

دو سال پیش. حتی من وسط راه برگشتم دوباره آمدم به علمی کاربردی واحد ۷ دارم تحصیل می کنم.

 

فعالیت سیاسی تان چطور؟

من فعالیت سیاسی را بکوب انجام دادم. خلاف که نکردم، من آمدم دارم حقیقت را می گویم. یک دانه دروغ اگر شما توی فیلم های من دیدید من حاضرم دست بسته تحویل بدم.

 

آن وقت شما استخدام نهادهایی مثل سپاه یا بسیج نیستید یا از آنها حقوق نمی گیرید؟

نه اصلا؛ حالا این سئوال ها را نپرسید دیگر.

 

اگر استخدامشان نیستید چطور می توانید در تظاهرات و تجمعات مختلف، لباس های رسمی آنها را بپوشید؟

این لباس ها دست همه است آقا جان! در همین گمرک تهران همه جور لباس نظامی هم هست.

 

چه شد که تصمیم گرفتید دیدگاه های سیاسی خودتان را از طریق فیلم هایی که در اینترنت منتشر می کنید، بیان کنید؟ مواردی مانند تشکر از بازگشت مهدی هاشمی به ایران و دعوت از دیگر ایرانیان مخالف حکومت در خارج از کشور برای بازگشت به کشور یا دفاع از تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها؟

می دیدم خیلی از بیننده ها و خواننده ها در وبلاگ هر روز از من سئوال می کنند و از من خواستند دیدگاه هایم را به صورت ویدئویی در بیاورم. من هم جواب این سئوال های بینندگان عزیز را که از طرز فکرهای خیلی مختلفی هستند، کلا به صورت فیلم در آوردم. هر سئوالی را که می پرسند، امشب درست می کنم، فرداش آپلود می کنم و می ریزم توی سایتم تا بینندگان ببینند.

 

استقبال مخاطبان از فیلم هایتان را چگونه ارزیابی می کنید؟ فکر می کنید توانستید با پاسخ های خودتان آنها را قانع کنید؟

ببینید استقبال اگر بهتون بگویم اغراق کردم ولی بدون اغراق بهتان بگویم. چه جوری بهتان بگویم؟

 

هر جور راحتید.

یعنی اکثرا از خارج از کشور هستند که از من سئوال می کنند. اگر خوب به فیلم های ویدئویی بنده نگاه کنید، می بینید. حتی می توانم سایت خودم را برایتان باز کنم تا ببینید. اینها می خواهند برگردند به ایران ولی نمی دانند چه جوری برگردند، می ترسند. اما من خیلی راحت، اگر خوب دقت کرده باشید پسر آقای آیت الله هاشمی رفسنجانی به ایران بازگشت، آقای همایون شجریان برگشت. ما اینها را خیلی دوست داریم ما با اینها مشکلی نداریم.

 

یعنی از نظر شما همه ایرانیان خارج از کشور می توانند به ایران بازگردند؟

بله حتما ما فقط با یک سازمان مشکل داریم و آن هم سازمان جهنمی منافقین می باشد که ما اصلا حاضر به دیدنشون نیستیم حتی اگر تواب بشوند.

 

ولی آقای مهدی هاشمی را که به محض بازگشت به ایران گرفتند و به زندان انداختند و هنوز هم که در زندان است.

نه ببینید، نگاه کنید. نه فقط در جمهوری اسلامی بلکه در هر قانون، من هم اگر بخواهم خطایی بکنم، یک خطایی کردم، حالا می آیم تا روال قانونیش انجام بشود این را بدانید جمهوری اسلامی فرزندانی که بر می گردند را به آغوش خودش می گیرد. [البته] بالاخره باید یک سئوال جوابی هم بشود. باید تخلیه اطلاعاتی بشوند که آنجا چکار کردند.

 

پس به نظر شما نظام جمهوری اسلامی به جز مجاهدین خلق یا به قول شما منافقین، بقیه مخالفانش را اگر به ایران برگردند، می بخشد؟

صد در صد، صد در صد. بدون اغراق می گویم. من، خود بنده، در سال ۱۳۹۰، پارسال را می گویم، خودم سفر کردم به ترکیه به استانبول، با پول شخصی خودم. رفتم آنجا دیدم به فلاکت افتادند.

 

منظورتان افرادی است که از ایران برای گرفتن پناهندگی خارج شدند و الان در ترکیه هستند؟

بله حتی آمدم در وبلاگم نوشتم. گفتم بابا رفته اشتباه کرده، حالا آمده یا لباس نیروی انتظامی از تن نیروی انتظامی درآورده یا یک ماشینی را آتش زده، یا یه کاری کرده. درسته، نرده شکسته، شیشه شکسته، هجوم آوردند به مسجد….

 

منظورتان بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری است؟

بله به خدا رفتم خیلی هایشان را خودم برگرداندم. همه شان برگشتند به ایران، می توانم برایتان اسم بیاورم.

 

در این ۳۰ سال پس از جمهوری اسلامی، خیلی ها از ایران خارج شدند یا در واقع مجبور شدند از کشورشان خارج بشوند. مثل خانم گوگوش یا آقای رضا پهلوی. اینها هم می توانند برگردند؟

ببینید من در مورد رضا پهلوی نمی توانم بهتان چیزی بگویم. رضا پهلوی چون که خب نمره منفی دارند. خود بنده یکی از داغداران آن خانواده هستم. من به وزارت… حراست خودمان هم گفتم. الان دارم می گویم. من آن موقع پنج سالم بود، برادرم سه سالش بود. به نام مجید، مجید احمدآبادی بود. پدرم را تبعید کرد، محمدرضا پهلوی تبعیدش کرد به بندرعباس. شما حساب کنید ما چی کشیدیم از این خانواده.

 

پس حالا رضا پهلوی نه ولی خانم گوگوش یا داریوش خواننده هم می توانند برگردند و بعدش مستقیم به زندان بیفتند؟

آقا آنها که مشکلی ندارند آقا جان. یک موقع شعر خواندند، شعر خوانده جنایت که نکرده. اشتباه نکنید. جنایت فقط سازمان جهنمی منافقین کرده. من برادرم مرد، توی این راه مرد. بچه سه ساله بود که مرد.

 

برادرتان چرا درگذشت؟

به خاطر اینکه وقتی محمدرضا پهلوی ما را تبعید کرد به بندرعباس، توی یک قبرستان به ما جا داده بودند در بندرعباس. عکسهایش هست می توانم برایتان بیاورم. ما خیلی داغداریم از این خانواده. اینها باید به ما جواب بدهند.

 

حالا که تکلیف رضا پهلوی و گوگوش و داریوش را روشن کردید، می توانید بگویید که خانم گلشیفته فراهانی هم می تواند به ایران برگردد یا نه؟

اون هم بله، اتفاقا من در سایتم هم نوشتم. ببینید خانم گلشیفته فراهانی ایشان یک هنرمند هستند، حالا رفته آنجا یک اشتباهی کرده. بابا ما بعضی اوقات گول می خوریم. خود ماها، سیاست مدارهای ما خیلی هایشان، گنده گنده هایشان گول خوردند رفتند. اما الان می خواهند برگردند. الو؟

 

بله گوش می کنم، می فرمودید.

الان خانم گلشیفته فراهانی می تواند برگردد ایران. جنایت که نکرده، خب لخت شده. به خودش مربوط است.

 

می شود بفرمایید که شما چگونه هم در اکثر تظاهرات حکومتی حضور دارید و هم در عکس ها و تصاویر متعدد دیده می شوید؟

اتفاقا من می خواستم همین را به شما جواب بدهم که شما خودتان سئوال پرسیدید. ببینید من اولین نماز جمعه ای که مرحوم آیت الله طالقانی در تهران بودند، آن موقع ۹ یا ۱۰ سالم بود، شرکت کردم. این‌ها الان از ۸۸ به این ور برداشتند عکس من را ریختند. چرا تا به حال نریخته بودند؟ من بچه گیم هست. من تمام عکس ها و فیلم هایم را دارم. من آن روزی که نماز جمعه هستم یا مثلا راهپیمایی هستم، فیلم ها و عکس هایم را بالاخره یک جوری تهیه می کنم. همه شان را دارم.

 

آیا شما برای شرکت در نماز جمعه و تظاهرات حکومتی، پولی هم دریافت می کنید؟ یا احیانا امتیازات غیر مادی دیگری؟

به فاطمه زهرا، به آن دین خودم، به آن مکه ای که دو سال پیش رفتم، به آن خدای خدا، نه جمهوری اسلامی به من یک ریال داده که از من بازخواست کند یک ریالش را پس بدهم. شما خودت بیا یا یک نماینده بفرست خانه من، یا از آن سران مملکت از بالا تا پایین آمد خانه من یک چای خورد بهش جایزه می دهم.

 

ولی این ابهام خیلی وجود دارد که برای شرکت در راهپیمایی ها و تجمعات حکومتی یا نماز جمعه یا حتی سرکوب تظاهرات مخالفان حکومت، به آدم هایی مثل شما پول داده می شود یا امتیازات دیگری به دست می آورید.

من یک فرد ضعیف هستم، من از نظر مالی یک فرد ضعیف هستم ولی هرگز اجازه نخواهم داد، همانطور که حوزه علمیه اجازه نمی دهد از دولت و دولتمردان پول بگیرد، من هم نمی گیرم. من به قرآن مجید از پول خودم است. این ضدانقلاب اگر این را نگویند چه دارند که بگویند؟

 

می دانستید که حتی یک سایتی با عنوان “شکار بسیجی” عکس شما را هم بعد از وقایع انتخابات قبلی منتشر کرده و نوشته چون شما در این مدت با جنبش سبز مبارزه و تظاهرات را سرکوب کردید، یک مزدور هستید تا اگر کسی شما را پیدا کرد، شما را بکشد؟

بله پارسال من سوءقصد شدم توسط سازمان مجاهدین خلق در جلوی اداره من را زدند رفتم روی هوا. همکارانم بودند، من شاهد دارم.

 

به چه وسیله ای به شما حمله کردند؟

با ماشین، با سه تا ماشین زدند به خدا پایم خرد شد. الان پلاتین توی پای من است.

 

این عکسی که از شما در جریان آخرین راهپیمایی روز قدس منتشر شده و در آن روی ویلچر نشسته اید، به خاطر همین سوءقصد بود؟

بله صد در صد، حتی همان روز که من را زدند توی بیمارستان امام حسین چقدر قشنگ و دقیق آمده بودند از من عکس گرفته بودند.

 

آن وقت از کجا فهمیدید که مجاهدین خلق می خواستند شما را بکشند؟

چون همان شب اعلام کردند. ماهواره دارد نشان می دهد، اینکه دروغ نیست. الان تمام خانه ها ماهواره است. اکثر خانه ها ماهواره است. گفتند بله ایشان را زدیم. حتی توی سایت مجاهدین اگر بزنید بسیجی کراواتی من را نشان می دهد. من را سرتیپ سپاه معرفی کرده اند.

 

حالا واقعا شما هیچ عضویت یا ارتباطی با سپاه ندارید؟

نه اصلا اصلا

 

بسیج چطور؟

نمی شود گفت. این را از من نخواهید.

 

خب اگر عضو بسیج نیستید پس چرا به شما می گویند بسیجی دهن گشاد؟

می دانید دهن گشاد چه معنی دارد؟ بگذارید من راحت بگویم. دهن گشاد یعنی دهانش همیشه باز است. دهان ما هم همیشه باز است و می گوییم ما با دشمنانمان دشمنیم و با دوستانمان دوستیم.

 

یعنی از نظر شما ایرادی ندارد که بهتان می گویند بسیجی دهن گشاد؟

نه چه ایرادی دارد؟ اشتباه نکنید اتفاقا ما دوست داریم دشمنانمان ما را بد بکوبند. اتفاقا وقتی این همه از من عکس و فیلم منتشر می کنند من حال می کنم. من اگر کشته بشوم دو فرزند دارم که هر دو ولایتمدارند، اینها جای من را می گیرند. اینها هم نه برادرانم که همه ولایتمدار هستند جای من را می گیرند.

 

شما جزو حامیان آقای احمدی نژاد در انتخابات بودید؟

بله

 

الان که رابطه آقای احمدی نژاد با خیلی از نهادها و مقام های حکومتی به هم خورده، هنوز هم از ایشان حمایت می کنید؟

احسنت احسنت. ببینید آقای احمدی نژاد رئیس بنده بوده قبل از اینکه چی، رئیس جمهور بشوند.

 

در کجا رئیستان بودند؟

در شهرداری. ایشان قبل از اینکه برود شهردار را ببیند، می آمد کارگرها و کارمندهایش را می دید. ایشان به ما افتخار می داد. من آن موقع شرکت خدمات اداری شهر تهران جزو شهرداری بودم. آقای احمدی نژاد اگر ماهی یک بار به یک منطقه شهرداری سر نمی زد اصلا مریض می شد.

 

پس شما همچنان علیرغم اینکه خیلی از مسئولان نظام با آقای احمدی نژاد اختلاف و مشکل دارند، از ایشان حمایت می کنید؟

ببینید یک چیزی را بهتان بگویم. آقای احمدی نژاد طرفدارش ۹۳ درصد است.

 

شبیه همان ۶۳ درصد؟

بله تمام افراد ضعیف. آنهایی که می بینید مخالفش هستند افراد قبلیند. مثل اصلاح طلب ها یا مثل پهلوی چی ها که توی شبکه های آریایی شان دارند تبلیغ علیهش می کنند.

 

ولی الان هم مجلس اصولگرا قصد دارد برای بار دوم از آقای احمدی نژاد سئوال کند یا آقای احمدی نژاد می خواهد به زندان اوین برود و علیه رئیس قوه قضائیه و این دستگاه زیر نظر رهبری نامه می نویسد.

می دانید چرا قوه قضائیه نمی گذارد آقای احمدی نژاد به اوین برود. قوه قضائیه اصلا با این مسئله مشکلی ندارد. من قبلا اوین و دیگر زندان ها رفتم می دانم آن تو چه خبر است.        من قبلا نظامی بودم تا سال ۷۵

 

پس چرا نگفته بودید؟ شما که می گفتید از ۱۰ سالگی فعالیت سیاسی می کردید. حالا سپاه بودید؟ نیروی انتظامی؟ بسیج یا ارتش؟

دیگه نمی گویم. من ۶۷ رفتم ۶۸ درجه گرفتم تا سال ۷۵ که با اختیار خودم آمدم بیرون. حتی برای بیرون آمدن جریمه هم پرداخت کردم.

 

خب در زندان اوین چیکار می کردید؟

من می رفتم متهم تحویل می دادم یا تحویل می گرفتم. خودم دیدم چقدر زندان ها خطرناک است.

 

بازجویی هم می کردید؟

نه نه نه کار من بازجویی نبود.

 

پس شما اعتقاد دارید چون زندانیان زندان اوین خطرناک هستند برای آقای احمدی نژاد خطرناک است که به این زندان برود؟

بله. اگر احمدی نژاد برود آیا باید به همه دستبند بزنند، به همه پابند بزنند، به همه چشم بند بزنند؟ می شود؟ اگر خدای نکرده به رئیس جمهورمان سوءقصد بشود ببینید چه بازتابی در شبکه های ماهواره ای دارد.

 

بعضی اصولگرایان می گویند که آقای احمدی نژاد دارد جلوی آقای خامنه ای می ایستد. آقای لاریجانی رئیس مجلس هم همین هفته پیش گفته بود که گردنکشی جلوی رهبری عزت نمی آورد. شما فکر می کنید احمدی نژاد می خواهد علیه رهبر عمل کند؟

یه چیزی بهتان بگویم. درست است که من طرفدارشم اما آقای احمدی نژاد کوچکتر از آن است که بخواهد گردن عمودی بکند در برابر رهبری. نه ایشان هر کسی، گردنش را می شکنند. همین مردم می شکنند. ببین مردم ایران خیلی ولایتمدار هستند. حتی با گرانی دست و پنجه نرم در می کنند اما صدایشان در نمی آید.

 

به نظر شما دلیل این گرانی ها چیست؟

مربوط به الان نیست این گرانی ها. برای ۸ سال پیش است که اصلاح طلب ها و آقای کواکبیان، همین آقای مطهری، مجلس و بازار را قبض کرده بودند. هدفشان این است که آقای احمدی نژاد را استیضاح کنند. ولی این را بدانید حرف فقط حرف رهبر است. رئیس جمهور فقط یک سخنگو است.

 

شما که در همه تظاهرات حضور دارید آیا در سرکوب تظاهرات هم شرکت داشتید؟ مثلا با جنبش سبز مخالف بودید؟

صد در صد در سال ۸۸ روز عاشورا به خدا سر خیابان قریب در آزادی من از اتوبوس پیاده شدم آمدم هیئت به خدا یه چادر بود. اولین حمله از آنجا شروع شد، ما داشتیم سینه می زدیم. بعد زدند به خدا پرده گوش سمت چپ پارگی شد، دنده هایم رفت توی شکمم، دماغم شکست، خورد شد. پرچم را آتش زدند، حسینیه را آتش زدند اخلالگرها.

 

بعد شما چکار کردید؟

آن موقع چیکار می شد کرد؟

 

یعنی ایستادید، کتک خوردید و هیچ مقابله ای نکردید؟

مگر می شد مقابله کرد؟ منی که رفتم برای سینه زنی چه مقابله ای بکنم؟

 

در روزهای دیگر چطور؟ عکس شما با لباس نظامی روی یک موتور بدون پلاک مخصوص نیروهای امنیتی و نظامی در اینترنت وجود دارد؟ احیانا با همین لباس و موتور و به طور مسلح برای سرکوب تظاهرات جنبش سبز هم حضور داشتید؟

نه اصلا شما یک دونه فیلم یا عکس که ببینند بنده در راهپیمایی بودم و مردم را زدم بنده حاضرم به هر محکمه حتی دادگاه لاهه خودم را معرفی کنم.

 

نظر شما درباره زندانی بودن آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی و خانم زهرا رهنورد چیست؟

ببینید اشتباه نکنید اینها در زندان نیستند. من این را صد بار گفتم و نوشتم. ایشان به اصطلاح دارند حفاظت می شوند. اگر آقای موسوی آزاد بود بعد خدای نکرده می زدند ایشان را می کشتند، می انداختند گردن جمهوری اسلامی می گفتند جمهوری اسلامی. همانطور که بچه خواهر آقای موسوی در خیابان شادمان مرد، انداختند گردن جمهوری اسلامی. در حالی که اینطور نیست. به قرآن نیست.

 

یعنی اگر الان آقای موسوی و همسرشان یا آقای کروبی اگر آزاد باشند، چه کسی ممکن است آنها را بکشد؟

صد در صد اصلا اغراق نیست منافقین این کار را خواهند کرد. برای جانشان محافظت گذاشتند. اگر زندانی بودند که باید مثل مهدی هاشمی برود در زندان اوین بخوابد، چرا در خانه شان خوابیده اند؟

 

یک سال دیگر قرار است انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و آقای احمدی نژاد هم که دیگر نیست. شما خودتان نمی خواهید کاندیدای انتخابات بشوید؟

من می خواهم بشوم اما سوادش را ندارم. من الان دانشجو هستم. اگر دکتر بودم، مهندس بودم بله در خدمت مردم بودم. ولی این را هم بگویم که من در ۹ بند شرایطی که رئیس جمهور بعدی باید داشته باشد را مشخص کردم و در اینترنت گذاشتم که اگر نداشته باشد به درد نمی خورد و همین آش و همین کاسه است.

 

اگر طرفدارانتان یا خواننده های وبلاگتان که گفتید به درخواست هایشان گوش می کنید، از شما بخواهند که کاندیدا بشوید قبول می کنید؟

من اگر کاندید بشوم مگر اینکه از محالات باشد، یعنی استغفرالله ظهور نزدیک می شود دیگر. اگر بشوم آن ۹ بند را انجام می دهم بدون اینکه یک ریال از جیب دولت خرج بکنم.

 

پس احتمال کاندیداتوری شما در انتخابات وجود دارد؟

اگر حکومت جمهوری اسلامی قبول کند ولی فکر نکنم. اگر قبول کنند بله.

 

چرا قبول نکنند؟ شما که هم خودی هستید، هم حزب اللهی هستید، به قول آقای احمدی نژاد یک عالمه عکس هم با چفیه دارید.

بله بله اما مهم این است که مردم انتخاب کنند. همه چیز از دل مردم آمده است.

 

به نظر شما اصلاح طلبان و جنبش سبز هم باید بتوانند در انتخابات شرکت کنند؟

ببینید یک چیزی را من خدمتتان عرض کنم. ایکاش صدای من را پخش کنید تا مردم ببینند. اصلاح طلب ها دیگر مرده اند. ما دیگر به گذشته بر نمی گردیم. اگر شاهان قدیم بر می گشتند، این اصلاح طلب ها هم بر می گردند. ما باید به چیزهای جدید برویم.

 

پیش بینی خودتان چیست؟ فکر می کنید اگر خودتان کاندیدا نشوید، رئیس جمهور بعدی چه کسی باشد؟

به نظر بنده، به نظر بنده اگر می خواهیم باعث تشنج نشود باید یک ذره کمیسیون امنیت ملی آقای جلیلی را بگذارند. بهترین کاندید است. یعنی اصلا ببین هم اینکه خنده رو است، همیشه دیدید قشنگ صحبت می کند. از نظر خوش تیپی، از نظر سیاست، از هر نظری که بگویید یک است. توی ایران بعد از رهبری ایشان است توی سیاست. یعنی آقای ولایتی اصلا به ایشان نمی رسد.

 

من می خواستم در انتهای سئوال ها، نظر شما را درباره چند نفر بدانم.

بفرمایید.

 

آقای هاشمی

کدام هاشمی؟

 

هاشمی رفسنجانی

عالی است، ما دوستش داریم. مردم دوستش دارند. ولی یک اشتباه کرد، راحت بگویم. اشتباهی کرد که مردم ازش رویگردان شدند. ایشان موقعی که رئیس جمهور بود، همه ملت را از رسمی برگرداندند و قراردادی کردند و دیگر هیچکس امنیت شغلی ندارد. پیمانکار می زند در…. می گوید ازت خوشم نمی آید. چکار می توانی بکنی؟

 

مصباح یزدی

مصباح یزدی هم آدم خوبی است. ما قبولش داریم، همه قبولش دارند. اگر بخواهم نمره بدهم نمره ۱۶

 

محمد خاتمی

فکر کنم نمره ۲ بدهم بهش

 

حسن خمینی

اگر بخواهم بهش نمره بدهم نمره یک، از همه پایین تر

 

اسفندیار رحیم مشایی

۵. ۱۸ کارش درست است

 

علی دایی چطور؟

اون دیگه اسقاطی شده، نمرده دادنم نمی آید.