شاعر کشون

بیژن صف سری
بیژن صف سری

درهفته ای که رو به پایان است دو خبر در لابلای اخباربه چشم می خورد که یکی بر صدر نشست و دیگری برتعجب مردم همیشه در حیرت این کهنه دیار افزود.

در خبر ها آمده بود که دو نامه خطاب به علما ومراجع قم از جمله آیت الله مکارم شیرازی نوشته شده است. یکی از این دو نامه استسفار خانم محتشمی پور، همسر آقای تاج زاده از علمای قم بود که در آن ضمن شرح ظلم و ستم روا داشته شده به همسر مبارز و زندانی خود این پرسش را مطرح ساخته بود که بالاخره سکوت در برابر ظلم چه حکمی دارد؟ تکلیف مسلمانی ما و جایگاه امر به معروف و نهی منکر در ارتباط با اصلاح حکومت چیست و کجاست؟ بعبارت دیگر پرسش اساسی و مهم این بانو از مراجع قم که در نامه خود غیر مستقیم به آن اشاره می کند این است که آیا تکلیف علمای شیعه در مقابل ظلم، سکوت است؟ علما و مراجعی که پیش از واقعه 57(انقلاب) بر این باور و تصوربودند که مهمترین رسالت عالمان خدای جوی شیعه، مقابله با ظلم ستمگران است، نه در کنار ظالم ایستادن وازسفره ظلم لقمه برچیدن.

از قضا نامه دوم هم با مضمونی که در برگیرنده این سئوال تاریخی از مراجع اعلام است از سوی فرزند مبارز، یکی از آخرین سلاله های برحق مرجعیت، مرحوم آیت الله منتظری خطاب به آیت الله مکارم شیرازی نوشته شد، این نامه ظاهرا در ارتباط با موضوع حبس علی اصغر غروی، نویسنده مقاله‌ای که باعث توقیف روزنامه بهار شد، بود اما هدف کاتب تلنگر زدن به بدنه مخمور مرجعیتی بود که خمارقدرت است و تنها دل نگرانی آن در خطر افتادن اسلامی که طی 35 سال حاکمیت نظام بی سئوال روحانیت در این آب و خاک، خود بانی و موسس آن بودند. آنچنانکه از گفته های اخیر آیت الله مصباح بر می آید، برای رفع این توهم (در خطر بودن اسلام ) تن به صدور هر فتوایی برای اقدام مقتضی می دهند حتی اگر صلاح در قتل عام اکثریت امت همیشه در حیرت این کهنه دیار باشد.

اما واقعه دومی که بر خلاف انتظار عمله ظلم بر صدر اخبار رسانه های آزاد و شبکه های اجتماعی قرار گرفت، دستگیری دو شاعر جوان (مهدی موسوی و فاطمه اختصاری) بود که ابتدا بنا بر روش مرسوم چندین ساله رژیم ناپدید شدند و پس ازده ها تکذیبیه از سوی نهاد های ذی ربط، ناگهان خبر بازداشت این اسیران بی تقصیر، از سوی نهاد های امنیتی اعلام شد تا باز هم بر حیرت ملت همیشه در حیرت افزوده گردد؛ و این همه از برکات باور دولت تدبیر و امیدی است که با وعده آزادی دربند شدگان بی تقصیربر سریر قدرت نشست.
می گویند مستشار الدوله [ همان فرزانه ای که برای اولین بار در دوره ی استبداد ناصری، دل به دریا زد و با انتشار رساله ی معروف “یک کلمه” در ایران، اصلی ترین مواد اعلامیه ی حقوق بشر را به زبان فارسی ترجمه کرد تا بقول فریدون آدمیت، اولین نویسنده ای باشد که منشاء و قدرت دولت رابر آمده از اراده ی ملت بداند] در یکی از نامه های خود خطاب به آخوند زاده می نویسد: “ای انسان کامل، دنیا تمام شد و ما نتوانستیم به قدر ذره ای، خدمت به ملت و وطن کنیم”.

 و ایکاش این گفته کاتب رساله معروف “قانون” آویزه گوش شیخ بد عهد و پیمان می شد و هر دم آن را با خود زمزمه می کرد و بیاد می آورد که تن به فرمان “شاعر کشون” خلیفه دادن یعنی ریا و فریب ملت.
 هر دوست کو فشارد دست مرا به مهر/ مار فریب دارد پنهان در آستین