دیدار اشتون با جلیلی تامل برانگیز است. چرا که این رفتار اگر جنس سیاسی داشته باشد از رفتارمدنی هم حکایت می کند. اما هاشمی در میان بررسی ما چه کاره است؟ رفتار او هم مهم است؛هم در نحوه برخوردش با انتخابات اخیر و هم در مواضعی که در آینده خواهد گرفت. بخصوص با توجه به مصاحبه های اخیر وی که از جامعه مدنی و نیاز به مقاومت مردم می گوید.
در غرب باید رفتار را در کنار افکار و اطوار گذاشت تا متوجه شد که غربیان در چه فضایی سیر می کنند. اشتون می داند که جریان جلیلی در ایران قدرت دارد پس با او دیدار می کند، اما این ظاهر ماجرا است. زیست مدنی در همان روحیه با دوستان مروت و با دشمنان مدارا ریشه دارد؛زیستی که غرب تا حدی به آن رسیده است. اشتون مطابق این آموزش به دیدار جلیلی می رود، یعنی این سیاست ریشه رفتاری هم دارد؛رفتاری که البته می تواند مورد سوءاستفاده هم قرار بگیرد اما فعلا موضوع بحث ما نیست.
در عین حال اشتون با فعالان مدنی زن هم دیدارو با مقامات مسئول فعلی دولت ایران هم مذاکره می کند. باید توجه کرد که اروپا و غرب با این رفتار مدنی، سیاست خود را هم عمق می بخشند. این رفتار همه جانبه نگر تدبیر لازم برای مانور دادن در جهت منافع جامعه در خود دارد.
حال مخالفان این سیاست در ایران می توانند به نتیجه این رفتار مدنی توجه کنند و اگر خواستند، برای مصلحت خود هم که شده، از آن بیاموزند. مخالفان دیدار اشتون با فعالان مدنی در صدد تراشیدن بهانه برای دولت روحانی هستند؛ از مقامات سپاهی تا نمایند گان مجلس شروع به موضع گیری کرده اند اما ناشیانه عمل می کنند. یعنی خودشان تصریح می کنند که ایران هم مانند اوکراین، آتش زیر خاکستر است. از بیان ایشان می توان نتیجه گرفت که لااقل بخشی قابل توجهی از مردم با حکومت مشکل دارند. در تمام سخنان مخالفان با دیدار فعالان زن با اشتون، مقایسه ایران و اکراین صورت گرفته است. اما اینان توجه ندارند که مادر ستار بهشتی از همه مراجع حقوقی ایران داد خواست اما جوابی نگرفت.
این رفتار مدنی را در حکومت ایران تا حدی خاتمی تمرین می کرد اگر چه ملاحظه هم فراوان داشت. کروبی اما این رفتار مدنی انجام می داد و به یاد داریم که ملاقات وی با دکتر یزدی در دوره ریاست مجلس صدای مقامات نظام را در آورد.
در غرب این رفتار مدنی جا افتاده است و مورد استفاده و سوءاستفاده هم قرار می گیرد، اما در درستی این رفتار نباید شک کرد.
حال هاشمی چه میتواند بکند؟ این رفتار در جامعه ما در حال تمرین است، اما در نزد ارباب قدرت چندان مقبول نیست. هاشمی سخن از گذشته می گوید، از لزوم مقاومت مدنی و از نیاز به رفتار حزبی و برای مقاومت مدنی مردم مثال از هند دوره گاندی می آورد. او هم چنین به درستی ازتغییر سیاست رهبری نظام در برابر تغییر رهبری دفاع و به آن عمل کرد.
وی البته در نقد گذشته خود جدی نیست و اشاره وار به برخی از تند روی های خود گریزی می زند و می رود، یا از حزبی دفاع می کند که رفتار حزبی و تمایل به رقابت با رقیبان نداشت. با این حال امروز که او از رفتار مدنی مردم و ضرورت وجود حزب دفاع میکند سخن درست می گوید و به نیاز جامعه اشاره دارد.
حال که هاشمی از مقاومت مدنی و رفتار سیاسی رقابت پذیر می گوید می توان هم به تائید سخنش نشست و هم به انتظار عملش و از وی خواست آنچه می گوید را انجام دهد، چرا که جامعه ما به همراهی صاحبان قدرت برای رسیدن به فضای باز و مدنی نیاز دارد.
اگر چه این همه کار فعالان مدنی جامعه نیست، ولی باید دید که وی رفتار مدارا با همه آحاد جامعه را شکل خواهد دادو به آن عمل خواهد کرد یا نه. می توان این را از وی خواست و مطرح کرد، تا فاصله حرف و عمل وی کمتر شود.
اشتون معجزه نکرده که آنچه راکه آموخته به کار می گیرد، باید دید هاشمی هم آنچه را که تجربه کرده به کار می گیرد. مهم تر آن است که باید دید جامعه مدنی و سیاسیون هم به مدارای مدنی در جامعه رسیده اند یا نه. چرا که این جریان سوم برنده نهایی رفتار مدنی است.