قصه لب‌های بی‌زوال مادران ایرانی

محمد صالح‌علا
محمد صالح‌علا

منی که جیک‌جیک می‌کنم برات، تخم کوچیک می‌کنم برات، من، باید برم؟ این ترجیع‌بند آهنگین قصه ننه پیرزن در شب مه‌گرفته و برف‌ریخته یلدا و اطراف آن شب است، قصه ننه‌پیرزنی مهربان در شب سرد و سخت که پرندگان و ماکیانِ آشیانه گم‌کرده و در راه مانده را به خانه‌اش پناه می‌دهد، آن هم تا رسیدنِ فردای آفتابی، زمانی که باد و بوران و کولاک نشست و این شب سیاهِ دراز به صبحی آفتابی و روشن رسید. دور هم بودن در خانه‌ای کوچک که به اندازه یک غربیل است، گذراندنِ شبی در بی‌صبری، (بی‌صبری ایرانی که یک مفهوم تاریخی دارد) و این قصه لب‌های بی‌زوال مادران ایرانی در شب یلداست؛ شبی که دیباچه نوروزی اجتماعی است و همه اعضای خانواده، کوچک و بزرگ‌، دور تا دور کرسی می‌نشستند، که این باهم بودن در شبی دراز‌، خود شادی بزرگی بود. مادرهای ایرانی روی کرسی ترمه دست‌دوزی می‌انداختند و روی آن مجمعی مسی می‌گذاشتند و در آن به تعداد اعضای خانواده، ظرف‌های پایه‌دارِ بلوری، سهم هر کس از آجیل و انارِ دانه‌شده‌، و در لب تخت‌های چاپِ مسعودی، قاچی هندوانه قرار داشت و همین که قصه ننه پیرزن به آخر می‌رسید و بی‌بی‌ها یا مادرها می‌گفتند «قصه ما به سر رسید، کلاغه به خونه‌اش نرسید» بچه‌ها مستِ خواب می‌شدند. و تازه شب دراز بزرگ‌ترها یواشکی آغاز می‌شد (جوری که بچه‌ها بیدار نشوند). آهسته‌آهسته به نقد ژنتیکی یلدا می‌پرداختند. به اینکه اگر خورشید، مدارِ فوق‌الارض‌اش بزرگ‌تر از مدارِ تحت‌الارض‌اش باشد، روزش بزرگ‌تر می‌شود و اگر به عکس، مدار تحت‌الارض‌اش بزرگ‌تر از مدار فوق‌الارض‌اش باشد، شب‌اش دراز می‌شود. و در این انقلاب شَتَوی، یلدا درازترین شب سال است و از حیثِ لغوی‌ یلدا اسمی سریانی است به معنی میلاد عربی، از واژگان دخیلی که در زبان ما ماندگار شده، و از طرفی چون مسیحیان، شب میلاد حضرت مسیح(ع) را با شب یلدا برابر با 25 دسامبر تطبیق داده‌اند (آن هم بنا به مصالحی خودخواسته، آن هم در قرون سوم و چهارمِ ترسایی) پس‌، آن شب را یلدا نام نهاده‌اند‌، اما ایرانیان، اوایل‌، به چنین شبی بدگمان بودند زیرا تاریکی و سرما را از اعمالِ اهریمن می‌دانستند، و آن را شبی بدشگون و نامبارک می‌انگاشتند. اما چون زایش و تولد‌، برای ایشان ارجمند و شادی‌آور بود‌، بعداً یلدا را در فهرستِ شب‌های سنتی خود وارد کردند‌، که البته برای تامینِ دلیلِ چنین ادعایی، بد نیست به نوشته هرودوت‌ مورخ یونانی نگاه کنیم که او نوشته: میانِ همه روز‌های سال، تنها جشنی که بیش از همه جشن‌ها برایشان معتبر است (برای پارس‌ها) و آن را با‌شکوه برگزار می‌کنند، جشن تولد است. در چنین زمان‌ها مرسوم است که خانه‌ها را با‌شکوه می‌آرایند و زینت می‌کنند‌، فرش‌های رنگین می‌گسترند‌، از میوه‌ها بسیار میل می‌کنند و چندین ظرف قشنگ را پر از میوه در سفره می‌نهند‌. پارس‌ها روزهای تولد را جشن می‌گیرند‌، شادی‌های مشترک، با هم بودن و آباد کردن را دوست می‌دارند. از دیگر سوی، یلدا‌، شب تولد خورشید یا تولد مهر (میترا) است و همین طور، شب تولد مسیح(ع) یا سوشیانت است‌، که البته مراسمِ شب یلدا در مسیرِ گذرِ سده‌ها‌، تغییراتی شکلی داشته است. از جمله شاهنامه‌خوانی که شاید در هزاره اخیر به مراسم یلدایی اضافه شده یا فال زدن و رجوع به دیوان حافظ که آن هم از مراسمی است که در سده‌های اخیر باب شده‌. در میان سفره خوراک و نوشاک یلدایی‌، هندوانه میوه‌ای نوظهور است‌، که هندوانه هم در سده‌های اخیر در کشور ما کشف شده‌، چنان که از اسم آن پیداست هندوانه میوه‌ای است که از هند آمده‌، شاید پس از لشگرکشی‌های سلطان محمود غزنوی، همراهِ جواهراتی مانند کوه نور و دریای نور به سرزمین ما آمده باشد‌. ابن‌بلخی هم در فارسنامه نوشته: هندوانه یعنی میوه‌ای که از هند می‌آید (خربزه شامی) و از جمله مناسک فرهنگی شب یلدا‌، شاهنامه‌خوانی است و به وسیله آن قاطی شدن با رویای پهلوانان و جوانمردانی که هر کدام به گونه‌ای در طول تاریخ‌، این سرزمین را در آغوش گرفته‌اند و زبان و فرهنگ آن را سفت و سخت در بغل فشرده‌اند‌، که شاهنامه‌خوانی‌ باز کردن نورگیری به حیات تاریخی ماست‌، به ویژه در این سال‌ها که رسانه‌های بیخودی و ناخودی‌، فرهنگ ما را مین‌گذاری کرده‌اند‌، و شاید یکی از راه‌های خنثی کردن این مین‌ها‌ دور هم جمع شدن‌، همدلی و رجوع به ارزش‌های خودی است. البته پس از شاهنامه‌خوانی بزرگ‌ترها‌، نوبت به حافظ‌خوانی جوان‌ها می‌رسد که یکی از الوادی‌های جوان‌ها و عاشق‌ها‌، تفال زدن به دیوانِ شکرریز حافظِ نازنین‌ در شب یلداست‌، زیرا اسم یلدا در غزل‌ها و عاشقانه‌های شاعرانِ قندریز پارسی‌زبان‌ از تشبیهات معمول است‌ که اغلب‌ ایشان‌ شب را به سیاهی زلف و درازی‌اش را به گیسوی یار تشبیه کرده‌اند. به هر روی شب چله بزرگه (یلدا) و جشن «خورروز» یا «خرم‌روز» یا «نودروز»که به هم سنجاق شده‌اند مبارک باد.منبع: شرق

منبع: شرق