سخنی گزاف نیست اگر بگوییم جنبش دانشجویی ایران، سالی است که در رخوت و رکورد به سر میبرد. درباره علت و دلیل این مساله تاکنون سخن بسیار گفته شده، اما کمتر پیش آمده که راهکاری برای سازماندهی مجدد این فعالیتها ارائه شود. این سکوت، بیعملی و انفعال پیش و بیش از همه اکنون فعالان فعلی و سابق دانشجویی را آزار میدهد و کم نیستند افرادی که در این زمینه از خود و دیگران میپرسند: “چه باید کرد”؟
بلاشک نه این مجموعه مقالهها و نه مقالههای دیگر این مدعا را ندارند که تمامی پاسخ را در اختیار دارند و با نگاهی همهجانبه به موضوع پرداختهاند. هر شخص و گروهی از ظن خود، میکشود که راهی برای برونرفت جنبش دانشجویی از بنبست بیندیشد و این راهکار را با دیگران به اشتراک بگذارد.
این مجموعه که به مناسبت روز دانشجو تهیه شده، به روال عمیشگی ویژهنامههای اینچنینی نیست. در پی بازخوانی تاریخ هزاران بار گفته شده و مصابحههای تکراری و بازگو کردن خاطرات هزار بار گفته شده هم نیست. در پی آن است که با درنظر گرفتن محدودیتهایی که برای فعالان دانشجویی در داخل وجود دارد، دلایل رکود و راههای برونرفت جنبش از آن را در حد وسع خود ارائه کند.
این ویژهنامه در روزگاری که عبدالله مومنی، حسناسدی زیدآبادی، ضیا نبوی، مجید دری، بهاره هدایت، شبنم مددزاده، آرش صادقی، علیاکبر محمدزاده و… در زندان روزگار میگذرانند، کمترین ادای دینی است به همهی آنان، به شهدای جنبش دانشجویی و همهی آنانی که بر اثر فشار حکومت، مجبور به ترک کشور شدهاند.
اما بلاشک این ویژهنامه مدیون عبدالله مومنی است، که همواره در پی در انداختن طرحی نو برای فعالیتهای جنبش دانشجویی بوده و از اینرو به او تقدیم میشود.