دستگیری پدر وبلاگ نویسی ایران

نویسنده

hosseindeakhshan.jpg

آبراهام رابینوویچ

آنچه من را متعجب می کند این است که دوسال پیش، زمانی که در کافه ای در خیابان امک رفائیم اورشلیم با حسین ‏درخشان مصاحبه کردم دریافتم که این تبعیدی خود خواسته که در جریان سفرش به ایران به اتهام جاسوسی برای ‏اسرائیل اخیرا بازداشت شده است، کسی است که طرفدار ایران اتمی و حکومت مذهبی ایران است.‏

درخشان، روزنامه نگار سابق، با سفرش به اسرائیل و نوشتن درباره آن در وبلاگ فارسی اش که خوانندگان زیادی ‏دارد، دولت رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد را به مبارزه طلبید. درخشان گفت: “تصاویر ویدئویی منتشر شده ‏در وبلاگش اولین تصاویر از زندگی روزمره در اسرائیل است که مردم ایران می بینند”. اما این تبعیدی که ظاهرا ‏مخالف حکومت ایران بود، قطعا یک وطن پرست ایرانی است. ‏

درخشان گفت که هدف از سفرش به اسرائیل نشان دادن چهره انسانی از اسرائیل و تنش زدایی بین دو ملت بعد از ‏اظهارات احمدی نژاد درمورد محو کردن اسرائیل، به هموطنانش است.‏

درخشان گفت: “من قصد دارم چهره ای انسانی از اسرائیل به ملتم نشان بدهم و به آنها بگویم که برخلاف آنچه دستگاه ‏تبلیغاتی اسلامی می گوید، اسرائیلی ها تشنه به خون مسلمانان نیستند. من قصد دارم به اسرائیل نشان بدهم که مردم ‏عادی در ایران حتی به فکر ضربه زدن به اسرائیل نیستند. من می خواهم مردم اسرائیل با ایرانیانی که مثل احمدی نژاد ‏نیستند، آشنا بشوند”.‏

با این حال درخشان مشخصا اعلام می کند که او مخالف حکومت فعلی ایران است وبا وجود اینکه یک بی خدای تمام ‏عیار است، موافق سیستم جمهوری اسلامی برای مسلمانان است. او گفت: “من از هر حکومتی که برای آشتی دادن ‏دموکراسی و مذهب تلاش کند، حمایت می کنم”.‏

درخشان گفت: “اسرائیل نمونه موفقی است از تطبیق دموکراسی و مذهب در تار و پود مردم؛ درحالیکه ترکیه تلاش می ‏کند مذهب را تحت کنترل در بیاورد، اما مذهب خودش را به زور وارد گود سیاست می کند”.‏

همچنین حسین درخشان از ایران اتمی دفاع می کرد. او گفت: “ما به سلاح اتمی بعنوان یک عامل بازدارنده نه برعلیه ‏اسرائیل بلکه بر علیه آمریکا احتیاج داریم که باعث کودتای سال 1953 شد و همچنان حضور پر قدرت نظامی در ‏منطقه دارد. اما او از لحاظ زیست محیطی مخالف توسعه تاسیسات اتمی ایران است. او گفت که اگر جنگی بین ایران و ‏آمریکا در بگیرد، او به کشورش باز می گردد و برای وطنش می جنگد”.‏

حسین درخشان اولین بار در سال گذشته به اسرائیل رفت و پس از آن برای شرکت در کنفرانس “اصلاحات و مقاومت ‏در خاورمیانه” در دانشگاه بن گوریون دوباره به این کشور دعوت شد. او طرفدار اصلاحات در ایران بود و نه ‏مقاومت. او معتقد بود: “نظام حکومتی در ایران آنقدر دموکراتیک هست که بشود از طریق انتخابات تغییر ایجاد کرد. ما ‏می توانیم ایران را بتدریج تغییر بدهیم. ما در حال حاضر هم همین کار را می کنیم”.‏

دقیقا مشخص نیست که چرا درخشان با وجود اینکه در گذشته به او تذکر داده شده بود که به دلیل مطالبی که در وبلاگش ‏نوشته است ممکن است بازداشت بشود، به زادگاهش بازگشته است. اگرچه نوشته هایش در سال گذشته بشدت طرفدار ‏ایران و ضد غرب بود.‏

او دو سال پیش در مصاحبه ای با جروزالم پست گفت که احمدی نژاد شعور مجاب کردن اهل فکر را ندارد. او گفت: ‏‏”هوش او در حد مردم عامی است ولی روابط عمومی خوبی دارد. با این حال قادر نیست به سووالات حساس پاسخ ‏بدهد”.‏

با این وجود او دو ماه قبل در وبلاگش نوشت: “استراتژی درخشان احمدی نژاد در مورد ناکار کردن اسرائیل و لبخند ‏زدن به آمریکا، باعث شده است تا بین احزاب مختلف در آمریکا جدایی بیافتد و این یک موفقیت بزرگ در مقایسه با ‏استراتژی ضعیف و شکست خورده خاتمی در مقابل آمریکاست که باعث شد ایران در دسته کشور های “محور شیطان” ‏قرار بگیرد. حالا همان دولت بوش راه را برای آغاز روابط سیاسی با ایران باز کرده است. خواهش می کنم قیافه ژولیده ‏و زبان ساده احمدی نژاد را فراموش کنید و به این موفقت ها فکر کنید”.‏

جهان نیوز، وب سایت ایرانی که گفته می شود وابسته به وزارت اطلاعات است، ادعا کرده است که درخشان در ‏بازجویی های اولیه به جاسوسی برای اسرائیل اعتراف کرده است اما در عین حال این اعترافات شامل “نکات پیچیده” ‏بود.‏

حسین درخشان فرزند یک فرش فروش تهرانی است که جزو اولین کسانی است که وبلاگ نویسی را در ایران باب کرد. ‏او در یک روزنامه اصلاح طلب ستونی درباره کامپیوتر داشت و در آن وبلاگ نویسی را آموزش می داد که همین کار ‏باعث بوجود آمدن هزاران وبلاگ شد. اینک حتی احمدی نژاد هم وبلاگ می نویسد. به درخشان لقب “پدر وبلاگ ‏نویسی” داده اند.‏

درخشان در جریان دیدارش از اسرائیل درباره ایجاد چت روم هایی به زبان انگلیسی صحبت کرد که مردم ایران و ‏اسرائیل بتوانند با هم در تماس باشند و وبلاگ هایی درست کرد که در آن تصاویر ویدئویی از دو کشور به نمایش در ‏می آمد. معلوم نیست که هیچ کدام از این ایده ها اجرا شده باشد.‏

او دو سال پیش قبل از ترک کانادا، جایی که از سال 2000 ساکن آن بود، تولد 32 سالگی اش را در به قول خودش ‏‏”باحال ترین بار در تل آویو” در حالی که تی شرت “من تهران را دوست دارم” را پوشیده بود و موفق شده بود که در ‏ساعت 10 شب به سلمانی برود، جشن گرفت. او درباره تل آویو گفت: “تل آویو شهری است که من می توانم در آن ‏زندگی کنم. این شهر ترکیبی از روش زندگی در خاورمیانه و اروپاست. اگر کمی آزادی در تهران بوجود بیاید و “بار” ‏در آنجا باز شود، این شهر می تواند از تل آویو جلو بزند.“‏

منبع: اینترنشنال هرالد تریبون 21 نوامبر‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏