میهمان روز ♦ چهار فصل

نویسنده
قطب الدین صادقی

‏اکبر رادی، کسی که نزدیک به نیم قرن ذهن و دلش برای خلق آثار نمایشی تپیده بود، روز پنجم دی‌ماه درگذشت. ‏نمایشنامه نویس بزرگی که ستایش گرانش او را چخوف ایران می دانند. گیله مرد نمایش ایران که در دهه 1340 به ‏همراه بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، بیژن مفید و دیگران پایه های تئاتر ملی ایران را بنا نهادند. تئاتری که جدی، ‏روشنفکرانه و هوشمندانه و توام با پژوهش و موضع گیری سیاسی بود. ویژگی هایی که در دو دهه اخیر بسیار کوشیدند ‏تا از نمایش ایرانی سلب کنند. نوشته یکی دیگر از بزرگان تئاترمان را در رثای اکبر رادی دوباره خوانی می کنیم….‏

sadeqi1.jpg

قطب الدین صادقی

‎ ‎رادی و طنزی نیرومند مثل چخوف‎ ‎

اکبر رادی یکی از معدود درام‌نویسان ادبیات ایران است که در دهه 40 به همراه نویسندگان دیگر مانند بهرام بیضایی، ‏مرحوم بیژن مفید، مرحوم دکتر غلا‌محسین ساعدی، مرحوم نصرت ا…نویدی و دیگران، دست به نگارش ‏نمایشنامه‌هایی زدند که در واقع می‌شود گفت، بنیه واقعی تئاتر ملی معاصر ماست؛ تئاتری جدی، روشنفکرانه و ‏هوشمندانه که جوهر اصلی آنها همه از به خودآیی‌های فرهنگی جامعه ایرانی بعد از شکست کودتای 1332 بود.‏

تئاتری که هم توام با پژوهش بود، هم توام با موضع‌گیری‌های سیاسی بود و هم در ارتباط با جهان آن روز؛ یک تئاتر ‏مبتنی بر پژوهش شکلی و بر ضرورت طرح مسائلی که جامعه آن زمان گرفتار آن بود. اکبر رادی در حوزه فعالیت ‏روشنفکران کار می‌کرد وعنصر روشنفکری و نقش هوشمندانه کسی که می‌توانست تغییری در جامعه خود ایجاد کند، ‏برای او بسیار حائز اهمیت بود. در واقع تقریبا قهرمان مرکزی تمام آثار او دارای چنین شخصیتی است. اتفاقا این ‏شخصیت به دلا‌یل متعدد شکست خورده است و چون شکست خورده است و در پروژه‌های اجتماعی و فرهنگی و انسانی ‏خود توفیق پیدا نکرده است، آدمی تلخ، وراج و پرگو است که می‌توان گفت به نوعی در پی توجیه شکست‌های خود بر ‏می‌آید. یکی از دلا‌یلی که نمایشنامه‌های آقای رادی پرگوست، مطالب گفتنی در آن زیاد است و عمل دراماتیک و اتفاق در ‏آنها کم است، اتفاقا همین است؛ برای اینکه آدم‌ها بیش وپیش از آنکه دست به عمل بزنند، حرف می‌زنند و این حرف ‏چیزی نیست مگر توضیح و توجیه شکست‌هایی که این قهرمانان در آن فضا رشد کرده‌اند. ‌ ‏

اکبر رادی از نظر ساختار دراماتیک از یک سو به شدت تحت تاثیر نوع درام نویسی چخوف و حال و هوا و فضاهایی که ‏او می‌آفریده است و از سوی دیگر، تحت تاثیر خطوط درشت درام اجتماعی ایبسن. به هر حال به نحوی بسیار ‏هوشمندانه این دو را درهم تنیده و آن را با فرهنگ و روح ایرانی درآمیخته است. ‌ ‏

چیزی که در آثار رادی بسیار حائز اهمیت است، تاثیر فوق‌العاده درستی است که از فضای طبیعی و اجتماعی زادگاه ‏خود - گیلا‌ن و رشت - و محیطی که بهتر از جاهای دیگر می‌شناخت، در آثارش آورده است. گاهی فقط طرح موضوع ‏آنها آن‌قدر جامع و فوق‌العاده است که من می‌توانم ادعا کنم آن را به سطح کل فرهنگ ایرانی تعمیم داده و در حد یک اثر ‏بومی و جغرافیای منطقه‌ای خاص محدود نمانده است. ‌ ‏

radi2.jpg

چیز دیگری که من باید درباره آقای رادی اضافه کنم، قدرت طنزی است که در همه آثار خود به کار گرفته است. تقریبا ‏زبان همه قهرمانان آثار رادی برخوردار از طنز است؛ طنزی نیرومند و تصویری که از بافته‌های ذهن آقای رادی ‏نشات گرفته است و زبانی که به او کار می‌برد در عین حال که با روانشناسی شخصیت‌ها و جایگاه طبقاتی آنها انطباق ‏کامل دارد، اما زبانی است که سرشار از طنز و تصویر است، زبان پدر و مادرداری است، زبان شسته و رفته و دارای ‏پشتوانه‌ای است که بعدی زیبا از زبان معاصر ایرانی را به نمایش می‌گذارد. همه اینها که کنار یکدیگر قرار می‌گیرد، ‏توام با روح تعهد اجتماعی آقای رادی است که من او را در کل یک نویسنده اخلا‌ق گرای بسیار جدی می‌بینم که دارای ‏اصول است و برای این اصول می‌جنگد. در واقع بنمایه تمام آثار او را تعهد اجتماعی تشکیل داده است که همین ‏خصیصه باعث شده که تئاتر رادی، تئاتری باشد در حوزه رئالیست؛ یک رئالیست ایرانی که آن را خیلی خوب می‌شناسد ‏و خود را به خطر نمی‌اندازد و سبک‌ها و ژانرهای دیگر را اتود نمی‌کند. رادی با همین رئالیسم اجتماعی در حوزه مسائل ‏شهری و روشنفکران شهری غور و کندوکاو می‌کند و من فکر می‌کنم که اگر بخواهیم آثار او را از نظر جامعه شناسی ‏نگاه کنیم، در یک داوری منصفانه، می‌توان این آثار را یکی از بهترین آینه‌های جامعه‌ای تصور کنیم که می‌تواند مسائل ‏جامعه ایرانی را در خودش منعکس کند. به طور مثال “لبخند باشکوه آقای گیل” یکی از بهترین آثاری است که شما ‏می‌توانید تحولا‌ت از بالا‌ی جامعه ایران را در پیش از انقلا‌ب که بساط فئودالیته را برچیدند و آنها را تبدیل به ثروت‌های ‏بورژوای شهری کردند در آن ببینید که ارزش جامعه‌شناسانه دارد و شما می‌توانید ارزش‌های تحولی جامعه و آدم‌ها را ‏در یک شکل تعمیم یافته بسیار مستند لمس بکنید. می‌خواهم این نکته را بگویم که این آثار در حد سندهای اجتماعی بسیار ‏قدرتمندی عمل می‌کنند.‏

نکته دیگری که در مورد آقای رادی - علا‌وه بر آثارش - باید بگویم این است که ایشان برای ما تنها یک درام نویس موفق ‏نبود که تا آخرین روزهای زندگی خود بدون اینکه از این شاخه به آن شاخه بپرد، مردانه و مصمم و استوار، همان هدف ‏اصلی را تا انتها دنبال کرد و به آن وفادار بود. واقعا یکی از نحله‌های فکری ما شخصیت آقای رادی است. من فراتر از ‏اینکه او را درام نویس بدانم، او را یک انسان والا‌ می‌دانم؛ انسانی که ادب، متانت، آن صدای مخملی و خنده زیبایی که ‏همیشه گوشه چشم‌هایش می درخشید، به ما درس مهر و ادب و محبت می‌داد. هرگز ندیدم خنده از صورت آقای رادی ‏محو شود. رادی مجسمه مهر و مهربانی بود و در شرایطی که جامعه ما تا اعماق و ریشه‌ها در نفرت و خشم و حقد و ‏حسادت می‌سوخت - حداقل در عرصه کاری ما و در میان این همکاران شریف و گرانقدر-، هرگز ندیدم علیه کسی به ‏ناحق سخنی بگوید یا توطئه‌ای بکند یا از راه انصاف به دور رفته باشد. بسیار انسان شریف و مهربان و مودبی بود که ‏من واقعا اغلب اوقات کلا‌فه بودم که چه‌طور با این همه متانت و ادب رفتار کنم و البته چیزی که باید همین جا یادآوری ‏کنم اینکه این متانت، سازش و نرم خویی بیش از حد ایشان را باعث نمی‌شد. من به یاد دارم که چندین بار قلم توفنده ‏ایشان آن خشم بزرگ درونی اش را افشا کرده و نشان داده که در درون چه توفانی در روح و فکر و قلب و‌اندیشه خود ‏دارد. ‌ ‏

به هر حال رادی مردی دارای اصول بود که بجا مهربان و در جای خود هم خشمگین می‌شد ولی هرگز از راه راست، ‏از راه هنر خلا‌قه و از راه تعهد به هنر، انسان‌های دیگر، جامعه، فرهنگ و سرزمین خود به خطا نرفت. رادی نمونه ‏یک انسان والا‌ است که تا آخرین و واپسین روزهای عمرم از ایشان به نیکی و احترام یاد خواهم کرد و آن را نمونه ‏انسانی می‌دانم که با سربلندی و عزت نفس اغلب اوقات - همان طور که همسر محترمشان نیز گفته‌اند - با تنگدستی ‏زیست ولی هرگز دست صدقه و گدایی به سوی کسی دراز نکرد. رادی با علو طبع به آرمان خود که همان خلا‌قیت بود، ‏وفادار ماند و در خلوت سوخت و ساخت و آثار گرانقدری را پدید آورد که می‌تواند برای ما از هر نظر الگوی راستین ‏باشد. از این نظر من واقعا بین زندگی شخصی و آثار او فاصله‌ای نمی‌بینم. هر آنچه که در کتاب‌هایش گفته، اعتقاد داشته ‏و به راستی بیان کرده و این اعتفاد و راستی را در زندگی خودش هم به کار برده است. از نظر من اکبر رادی نمونه ‏والا‌ی یک انسان آگاه، متعهد و انسان‌دوست است که شرافتمندانه قلم زد و شرافتمندانه هم از دنیا رفت. روحش شاد و ‏یادش گرامی باد.‏